به گزارش اشراف- وجیهه قاسمی، اصطلاح «سنخ جنسی» به فراگیری رفتارها و ویژگیهایی اطلاق میشود که فرهنگ آن را مناسب هر جنس میداند. باید توجه کرد که هویت جنسیتی و سنخ جنسی با هم یکی نیستند. یک دختر ممکن است پذیرش قاطعی از خود به عنوان جنس مونث داشته باشد، ولی از همه رفتارهایی که به عنوان رفتارهای جنس مذکر برچسب زده شده است، امتناع نکند؛ اما آیا هویت جنسیتی و سنخ جنسی محصول بازنماییها و انتظارات فرهنگی هستند یا محصول رشد طبیعی؟ نظریههای مختلفی در علم روانشناسی به این مسئله مهم پرداختهاند که به طور مختصر به دو دیدگاه اشاره کرده و بحث را از طریق آنها پی میگیریم.
در «نظریه یادگیری اجتماعی» در توجیه سنخ جنسی بر تنبیه و پاداشهایی تاکید میشود که کودک برای رفتار مناسب یا نامناسب جنس خود و مشاهده رفتار بزرگسالان دریافت میکند. همچنین کودک از طریق مشاهده رفتار بزرگسالان، رفتار مناسب جنس خود را یاد میگیرد. کودکان به این دلیل چنین رفتارهایی را یاد میگیرند که در فرهنگشان به آنها پاداش داده شده یا تقبیح میشوند. به نظر میرسد پدران بیش از مادران نسبت به رفتار مناسب جنس خود به ویژه در پسرانشان نگران هستند؛ مثلا وقتی میبینند پسرشان با اسباببازی دخترانه بازی میکند، واکنشی منفی بروز میدهند یا ابراز ناخشنودی میکنند، درحالیکه وقتی دختران آنها به بازیهای پسرانه میپردازند، پدران کمتر توجه میکنند. این فشار برای داشتن رفتارهای با برچسب پسرانه برای به ویژه پسران از سوی همسالان نیز مشهود است. گرچه این نظریه نقش کودک را به دریافتکننده محیطی منفعل تقلیل داده اما شواهدی از پژوهشهای انجامشده نشان داده که کودکان ۴ و ۹ ساله بر این باورند که هیچگونه محدودیت جنسی در انتخاب شغل نباید وجود داشته باشد.
در «نظریه طرحواره جنسیتی» مجموعهای از باورها در مورد جنسیت، طرحوارههای جنسیتی را تشکیل میدهند که به طور مستقیم توسط والدین یا آموزگاران آموزش داده نمیشوند، بلکه به طور پنهان و در برنامههای روزانه فرهنگ آموخته میشوند. درواقع تمایز میان زن و مرد چنان مهم است که باید بهعنوان عینکی تلقی شود که سایر جنبههای فرهنگ از ورای آن قابل درک باشد. بارها کودک از همان ابتدا تشویق میشود که از طریق این عینک به جنسیت نگاه کند یا به عبارت دیگر از طریق طرحواره جنسیتی که در پی تمایز مذکر- مونث است، به جهان بنگرد و آنها را به کار برده و خودپنداره خویش را حول محور جنسیت خود (دختر یا پسر) شکل دهد.
گفتیم تفاوتهای جنسیتی نشان میدهند که تا چه میزان فرد خود را به یکی از دو جنس نزدیک میداند و این مفهوم با سنخ جنسی یعنی اکتساب مجموعه رفتارهایی که جامعه مناسب یک جنس میداند، متفاوت است. بعد از گذر از دوران کودکی، مهمترین تکلیف یک انسان سالم در دوره نوجوانی، شکلدادن احساس هویت و حل بحران هویت است؛ لازم است تا فرد باتوجه به آنچه جامعه (والدین، همسالان و آموزگاران) با فشار فرهنگی به او آموختهاند و آنچه خود درست یا غلط میداند، از پس زندگی خود بادرنظرگرفتن هویت جنسیتی و سنخ جنسی خویش برآید. به نظر میرسد توجه به فرهنگ جامعه و ترمیم کاستیهای آن در این زمینه چالش بزرگی برای نسل حاضر باشد
https://eshraf.ir/?p=10218