×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
نگاهی به کتاب «راننده رئیس‌جمهور و چند داستان دیگر»، نامزد پانزدهمین جایزه جلال روح عدالت‌طلبی به درون‌مایه داستان دمیده شده است

به گزارش اشراف؛ اولین کار منتشر شده از کدیور، رمان ۷۰۰ صفحه‌ای «پس از بیست سال» بود، این رمان مورد تحسین رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفت. ایشان «پس از بیست سال» را «واقعاً یک رمان» دانسته‌اند که «خیلی خوب از کار درآمده است» و در پیامی فرمودند: «سلام من را به نویسنده برسانید و به ایشان خداقوت و خسته نباشید بگویید و همچنین از نویسنده و ناشر کتاب تشکر کنید.»
کدیور، نویسنده جوانی است که با فاصله‌ای اندک از دوران فعالیت تشکیلاتی در دانشگاه پا به عرصه ادبیات گذاشته است. فعالان تشکل‌های دانشجویی بیش از اینکه کدیور داستان‌نویس را بشناسند، جنبش عدالت‌خواه دانشجویی و فعال عدالت‌خواهی را در خاطر دارند. کدیور که سابقه دبیری جنبش عدالت‌خواه دانشجویی را نیز در کارنامه دارد، همچنان در اظهارنظر‌های مختلف سیاسی و اجتماعی، موضع عدالت‌خواهانه خویش را حفظ کرده است.
با نگاهی گذرا به کارنامه او در حوزه داستان می‌توان دریافت که کدیور سعی دارد مسئله‌محوری خود را به زبان داستان پرورده و به مخاطب عرضه کند. درون‌مایه داستان‌های این کتاب شامل مفاهیمی نظیر عدالت، تمجید مبارزه با ظلم، تقبیح ستم‌پذیری، نفی و رد راحت‌طلبی و ستایش ایستادگی و پایداری است. رمان «پس از بیست سال» او که به وقایع دوران صدر اسلام می‌پردازد نیز با درون‌مایه مشابه به نگارش درآمده است. البته ناگفته پیداست سخن گفتن از موفقیت نویسنده در بیان هنرمندانه ایده‌های خود، مطلبی است فارغ از بیان قصد او برای این کار.
از برآیند مجموعه داستان‌های کوتاه کدیور این‌گونه برمی‌آید که با یک اثر متوسط روبه‌رو هستیم. کتاب از داستان‌هایی معمولی تشکیل شده که پایان معین و معلوم آنها، حتی در آغاز و هنگامه نبض گرفتن داستان نیز مشخص است. هیچ تلاشی برای آشنایی‌زدایی از کلیشه‌های داستانی شکل نگرفته است و خواننده می‌تواند با تقریب خوبی روند و نتیجه داستان‌ها را پیش‌بینی کند. غالب داستان‌ها گره‌هایی بدون هیجان را طی می‌کنند و انتظار خواننده از اوج و شگفتی داستان به‌حد کافی اقناع نمی‌شود.
مهم‌ترین ضعف کدیور در «راننده رئیس‌جمهور و چند داستان دیگر» غلبه درون‌مایه بر قصه است. این‌گونه می‌نماید که نویسنده برای بیان مسئله خود عجله فراوانی دارد. اشارات مستقیم و گاه گل‌درشت نویسنده به مفاهیم مورد نظرش در متن قصه نمی‌نشیند و گاه آن را از قواره می‌اندازد. خواننده بیش و پیش از اینکه قصد شنیدن مضامین مدنظر نویسنده داستان را داشته باشد، می‌خواهد قصه بشنود. هدف ابتدایی داستان‌نویس نیز باید خلق داستان باشد. مضمون و محتوایی هم اگر هست باید چنان آمیخته و درهم تنیده با داستان باشد که فراتر از خودآگاه خواننده و در جان او نقش ببندد، اما در غالب داستان‌های کدیور شاهد آن هستیم که طنین اندرز‌های نویسنده جلوتر از قصه حرکت می‌کند. گویی نویسنده به توان خیال‌پردازی مخاطب خود اعتماد کافی ندارد و در تمامی سیر داستان به جای او می‌اندیشد، خیال می‌کند و نتیجه می‌گیرد و زشتی‌ها و زیبایی‌ها را چنانکه برای کودکی شرح می‌دهند به تفسیر می‌گذارد.
نقیصه دیگری نیز که در برخی داستان‌ها به چشم می‌آید، عدم تناسب زبان راوی با فضای به‌وقوع پیوستن داستان است. برای نمونه در نخستین داستان مجموعه با نام «فرشتگان قلعه‌گلاب» راوی در هنگامه آتش و خون و در شامگاه نبرد، داستانی قدیمی را برای فرزند خود بازگو می‌کند. داستان، دو مخاطب دارد؛ یکی فرزند که در سیاه‌چادر‌ها و نزدیکی میدان نبرد است و دیگری خواننده داستان. نویسنده از پس این همزمانی در روایت برنیامده است و با وجود اینکه قصه را از زبان راوی برای فرزندش بیان می‌کند، اما در حقیقت فرزند را حذف کرده و تنها خوانندگان را در نظر گرفته است. شرح و بسط راوی نیز به قصه‌گویی در شرایط جنگی نمی‌زند، ریزترین جزئیات را از خاطر نمی‌برد و نه گویی که شرایط جنگی است.
در نهایت باید تلاش سلمان کدیور را در نوشتن ستود. در این آشفته‌بازار بی‌دغدغگی، حضور افرادی با دغدغه‌های متعالی، چون او می‌تواند نویدبخش تنوع نظر و نگاه بیشتر در میان نویسندگان و به‌تبع آن، گسترش دایره مخاطبان کتاب و ادبیات باشد.

 

زینب زارع چهارمندان

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.