به گزارش اشراف-نسیم اسدپور، در چند ماه گذشته، تلویزیون چند سریال امنیتی و تاریخی را به روی آنتن برد. سریالهایی که دست بر روی سوژههای خوب و نابی گذاشته بودند. البته برخی از این سریالها مانند «خانه امن» خیلی خوب از عهده حق مطلب برآمدند و برخی مانند «روزهای ابدی» موضوع را زخمی کرده و همین طور زخمی و با جراحت نیز رها کردند، آن هم موضوعی که جا داشت با سبک و سیاقی جذابتر، این بُعد مهم از تاریخ یک قرن اخیر کشورمان را به تصویر بکشد.
جدیدترینِ این سریالها «دادِستان» بود. سریالی که عدالت و عدالتخواهی و به قول نویسنده اش، برخی مسئولان را دستمایه یک داستان برای دادِستان کرده بود. سریالی که برخی آن را دوست داشتند و بسیاری آن را نقد کردند.
سریال «جلال ۲» هم که این شب ها از شبکه اول سیما پخش میشود، سریالی تاریخی است که یک برهه از تاریخ معاصر کشورمان را در قالب درامی عاشقانه روایت می کند.
«خانه امن» قابل تحسین
اما به جرأت می توان گفت که در میان تمامی این سریالها که شب های پاییز و زمستان کروناییمان را با آنه ا گذراندیم، تنها «خانه امن» بود که توانست با ساختاری قوی و داستانی محکم، نظرهای بسیاری را آن هم بدون حاشیه به خود جلب کند. «خانه امن» توانست سطح سلیقه مخاطب را به ویژه در سریالهایی با موضوع امنیتی بالا ببرد؛ آنهم با پیگیری سوژه روز که به خوبی به مخاطب در بسیاری موارد آگاهی می داد.
مسئولیت نیمه کاره «روزهای ابدی»
اما متأسفانه سریال های پاییزه و زمستانه تلویزیون آنچنان رضایتبخش نبود. «روزهای ابدی» که انتقادهای بسیاری را در پی داشت؛ سریالی که از همان ابتدا با ساختاری ضعیف نتوانست آن طور که باید و شاید مخاطب را با خود همراه کند. هر چند به سراغ سوژه خوبی رفته بود؛ یعنی به تصویر کشیدن فعالیت های جوانان انقلابی و نفوذ دشمن در کشور که موضوع مهمی است، موضوعی که اتفاقا آنچنان اتفاقات زیادی در دلش نهفته است که می توان قصهها و داستانهای خوبی را از آن ها روایت کرد اما متأسفانه روزهای ابدی نتوانست از عهده این مهم برآید.
دادِستان؛ لازم، اما کلیشهای و سطحی
اما دادِستان؛ سریالی که مثل بسیاری از آثار دیگر ده نمکی پر سر و صدا آمد و پر سر و صدا نیز رفت! اما دهنمکی این بار دست بر روی موضوعاتی بسیار مهم گذاشته بود. دغدغه عدالتخواهی در قالب داستانی که قهرمانان اصلیاش دانشجویان بودند. در این میان دهنمکی به موضوعات مهم دیگری نیز پرداخته بود از جمله بازسازی حمله تروریستی داعش به مجلس و اتفاقا نشان داد که در بازسازی صحنهها چه قدر خوب و موفق عمل می کند، اما مثل همیشه شعارزدگی و دیالوگهای سطحی کاراکترهای دادِستان حتی در بعضی مواقع بازیهای نچسب برخی از بازیگران، باعث دلزدگی مخاطب میشد.
پایان کلیشهای و کاملا قابل پیش بینی دادستان از دیگر نقاط ضعف این سریال بود. با این حال بنظر می رسد که جامعه در زمان کنونی به چنین موضوعات و سوژه هایی نیاز دارد و « دادِستان» را می توان برای شروع تولید چنین آثاری به فال نیک گرفت، البته به این شرط که این گونه کلیشه ای توی شکم مخاطب نرود.
از «جلال ۱» به «جلال ۲»
و اما جلال! مدتی است باب شده است که هر سریال فصل دوم و سوم نیز داشته باشد، آنقدر این موضوع دارد همیشگی و دائمی می شود که برخی سریال هایی که هنوز فصل یک آن ها در حال تولید است و بر روی آنتن نیز نرفته، در خبرهای رسانه ای خود عنوان فصل یک فلان سریال را می زنند. این در حالی است که گاهی اوقات موضوع آن سریال کشش فصل های بعدی را ندارد، این موضوع در «جلال» ثابت شد، سریالی که بسیار خوب شروع شد و اتفاقا در فصل اول بسیار خوب هم به پایان رسید، اما در فصل دوم آنقدر موضوع کش داده شده که بیشتر وقت فیلم را فلش بک به گذشته، نشان دادن تصاویر عاشقانه بین جلال و همسرش و داستان های حاشیه ای که تأثیری در روند فیلم ندارند، پر کرده است. داستان یک خطی بسیار ضعیف باعث شده تا «جلال دو» مانند «جلال یک» محبوب نباشد. در بسیاری از مواقع یک عدم تعادل به چشم می آید، به طور مثال شکنجههای وحشیانه ساواک آنقدر با جزئیات و طولانی و در قسمت های مختلف کش داده می شود که صدا و سیما مجبور می شود هر چند دقیقه یک بار عبارت «منفی ۱۴» را گوشه تصویر بیاورد، قسمت های متمادی به همین روال خسته کننده می گذرد و بعد به ناگاه جلال فرار می کند، به راحتی در کنار خانواده قرار می گیرد و همه چیز در عرض چند دقیقه کوتاه تغییر می کند!
به هر حال تمامی این سریالها نقاط ضعف و قوت مختص خودشان را داشتند اما آنچه مهم است این است که سریالهای تاریخی و امنیتی موضوعات حساسی هستند که نمی گوییم با وسواس، بلکه با دقت و خلاقیت بیشتری باید به آن ها پرداخته شود.