×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر

به گزارش اشراف-وجیهه قاسمی،جنبش هیپی‌گری در غرب از این نوع جنبش بود اما نوع دیگری از جنبش به نام جنبش واپس‌گرا (ارتجاعی) هست که تلاش می‌کند جامعه را به وضعیت گذشته بازگرداند و درواقع زمان را به عقب برگرداند. افرادی که به این جنبش‌ها می‌پیوندند، آشکاران از رویه‌های جاری اجتماعی ناراضی هستند. جنبش‌های ضدمهاجرت در آمریکا و اروپا که مهاجران را سبب رکود اقتصادی کشورشان می‌دانند، از جنبش‌های واپس‌گرا هستند. جنبش دیگری به نام جنبش ترقی‌خواهانه هم هست که می‌کوشد با ایجاد تغییرات مثبت در نهادها و سازمان‌ها وضع جامعه را بهبود بخشد. جنبش‌های کارگری، جنبش‌های طرفدار آزادی‌های اجتماعی و جنبش‌های طرفدار حفظ محیط‌زیست از در زمره جنبش‌های ترقی‌خواهانه هستند. همچنین جنبشی تحت عنوان جنبش محافظه‌کار می‌تواند به وجود آید تا در برابر نوآوری‌ها مقاومت کند، چون اعضای این جنبش‌ از وضع موجود راضی هستند و تلاش می‌کنند از هر تغییری در جامعه جلوگیری کنند. این افراد وضع فعلی جامعه را مطلوب‌ترین وضعیت می‌دانند. در کنار اینها یک جنبش اصلاح‌طلب هم هست که تلاش می‌کند برخی از شئون جامعه را تغییر دهد بدون اینکه قصد دگرگون‌کردن کامل جامعه را داشته باشد، مانند جنبش صلح سبز در اروپا یا جنبش اصلاح تبعیض نژادی در آمریکا. گروهی هم هستند که به جنبش انقلابی می‌‌پیوندند که خواستار تغییرات سریع و بنیادین در جامعه است. قصد این جنبش، سرنگون‌کردن نظام حاکم و جایگزین‌کردن آن با ساختاری دیگر است. انقلاب روسیه که طومار نظام تزارها را در هم پیچید و نظام سوسیالیستی را در این کشور برپا کرد، همچنین جنبش دهقانی چین که منجر به ظهور نظام سوسیالیستی در این کشور شد، از این دسته هستند. جنبش‌های دیگری نیز متصور هستند اما هدف این مقاله این است که بگوییم معمولا چه افرادی اعضای این جنبش‌ها را تشکیل می‌دهند.

جنبش اجتماعی برای اینکه جنبشی موفق باشد، باید مورد حمایت اعضای جنبش قرار گیرد. در جنبش‌های اجتماعی معمولا وضعیت نامطلوب اجتماع سبب نزدیکی مردم به یکدیگر می‌شود. وضعیت نامطلوب مانند نارضایتی وسیع، سرخوردگی، بی‌سامانی اجتماعی، ناامنی و… که مردم را به سوی یافتن زندگی بهتر سوق می‌دهد. اگر این عوامل با بی‌عدالتی اجتماعی همراه شوند، انگیزه‌های پیوستن به این جنبش‌ها شدت بیشتری می‌گیرد؛ مثلا جنبش سیاهان آمریکا هنگامی آغاز شد که سیاه‌پوستان از ستم سفیدپوستان به ستوه آمدند و در راه اجرای قانون برابری اجتماعی به مبارزه پرداختند.

بیشتر جنبش‌های اجتماعی مراحلی از قبیل ناآرامی، برانگیختگی و گرد هم آمدن مردم، قالب‌ریزی و روشن‌کردن ایدئولوژی جنبش، نهادی‌شدن یعنی جذب طرفداران را می‌گذرانند. در تمام دنیا جنبشی شکل نگرفته مگر اینکه یک گروهی به لحاظ حقوق مورد تبعیض و بی‌عدالتی قرار گرفته‌ است. به نظر می‌رسد در جوامع مدرن و مدنی امروزی لزوم گفت‌وگو با مردم گروه‌های مختلف اجتماعی اعم از مذهبی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امری ضروری باشد تا انسجام و وحدت ملی یک کشور حفظ شود و از آسیب مصون بماند.

برچسب ها :

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.