×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
چه کسی حوزه هنری را نفتی کرد؟

به گزارش اشراف-خدیجه معینی، سید‌علی موسوی‌گرمارودی، شاعر معاصر درباره کانون فرهنگی نهضت اسلامی گفته است: «خدا گواه است پیشنهاد از مرحوم طاهره (صفارزاده) بود، ولی چون اهل خودبزرگ‌بینی نبود مرا جلو انداخت و من دبیری این کانون را برعهده گرفتم. در این کانون افراد بزرگی همچون مقام معظم رهبری، شهید بهشتی، شهید باهنر، متوسلی، مرحوم طاهره (صفارزاده) و بنده حضور داشتیم و عضو هیات‌موسس این کانون بودیم، البته برخی هم بودند که بعدها راهشان را جدا کردند… . اولین اعلامیه‌ای که شاه را خلع کرد، از سوی همین کانون بود که در اواخر پاییز سال ۱۳۵۷ و اوایل دی‌ماه همان سال انجام شد.» مرحومه طاهره صفارزاده درباره شکل‌گیری «کانون فرهنگی نهضت اسلامی» در فرآیند نهضت اسلامی می‌گوید: «من قبل از انقلاب به‌طور مداوم تحت فشار بودم، تحت فشار به‌خاطر شعرهای ضداستعماری به‌ویژه با کتاب «طنین دلتا»، یادم هست سال ۱۳۵۴ که شعر «سفر عاشقانه» چاپ شد از آن موقع جوان‌های مستعد و علاقه‌مند که عِرق دینی داشتند دور و برم جمع شدند و متوجه شدم که این جوان‌ها با ذوق از تکنیک‌های هنری بی‌بهره‌اند، راه‌اندازی «کانون فرهنگی نهضت اسلامی» در سال‌های بعد نتیجه همین تشخیص و احساس نیاز بود. این بود که سال ۱۳۵۶ کانون فرهنگی نهضت اسلامی را به کمک نویسندگان سرشناس مسلمان راه انداختم تا جوان‌های مسلمان بتوانند حرف‌شان را به‌صورت هنری بزنند، … در همان ایام شب شعر «انستیتو گوته» در مقابله با رژیم شاه برگزار شد و من آنجا شعر «سفر عاشقانه» را خواندم، البته آقای گرمارودی هم با من همصدا بودند و شعر خواندند، البته شعر ایشان مذهبی بود اما سیاسی نبود، من دیدم بین این جمعیت صدنفری مسلمان فقط ما دو نفر شعر مذهبی داریم، این بود که برای تشکیل کانون فرهنگی نهضت اسلامی مصمم‌تر شدم، با آقای گرمارودی در میان گذاشتم و با ایشان برای مشورت خدمت آیت‌الله طالقانی رفتیم، آیت‌الله طالقانی در اولین دیدار به من گفتند: «خانم به جدّم در زندان شعر شما به ما روحیه می‌داد.»
این تشکل پس از پیروزی انقلاب، با تشکل‌هایی که در حسینیه ارشاد و در مسجد جوادالائمه و با حضور افرادی چون امیرحسین فردی، فرج‌الله سلحشور، بهزاد بهزادپور و… ، پیوند خورد و «حوزه اندیشه و هنر انقلاب اسلامی» را شکل داد. حوزه اندیشه و هنر انقلاب اسلامی در خیابان فلسطین استقرار یافت تا آنکه برای برپایی یک نمایشگاه نقاشی به محل فعلی‌اش در تقاطع خیابان حافظ و سمیه منتقل شد و همان‌جا ماندگار شد. افرادی چون محمدرضا تخت‌کشیان، محسن مخملباف و امیرحسین فردی هر یک در مقطعی ریاست یا سرپرستی حوزه را در دست داشتند تا آنکه در اوایل دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی، مدیریت حوزه به سازمان تبلیغات اسلامی واگذار شد و عنوان آن به «حوزه هنری انقلاب اسلامی» تغییر پیدا کرد. آیت‌الله احمد جنتی، ریاست وقت سازمان تبلیغات اسلامی، در همان سال، حجت‌الاسلام محمدعلی زم، قائم‌مقام خود در سازمان را به ریاست این نهاد هنری گمارد. ریاستی که نزدیک به ۲۰سال تداوم یافت و حتی در دوره ریاست محمدی‌عراقی در سازمان تبلیغات اسلامی ادامه داشت. اگرچه قرار گرفتن حوزه هنری ذیل سازمان تبلیغات اسلامی خیال مدیرانش را برای تامین هزینه‌ها راحت می‌کرد ولی از سوی دیگر گره خوردن زلف این نهاد هنری با خیلی از مسائل سازمان بالادستی‌اش، باعث محدودیت‌هایی هم می‌شد. محمد‌علی زم در مصاحبه‌ای گفته است: «سال ۱۳۶۰ یعنی سال اولی که ما سازمان تبلیغات اسلامی را به تصویب بزرگان رساندیم، مجلس ۳۶۰ میلیون تومان برای آن بودجه تعیین کرد. اما سال به سال در مجلس از این بودجه کم شد و تا سال ۷۰-۶۹ این بودجه به ۶۰ میلیون تومان تقلیل پیدا کرد. یعنی بعد از گذشت ۱۰ سال، بودجه سازمان به‌جای افزایش چیزی حدود ۸۰ درصد کاهش پیدا کرده بود و این خود نشان می‌داد جریان چپ، چون سازمان تبلیغات را وابسته به راست می‌داند، بودجه‌ سالانه‌اش را کاهش می‌دهد.»
اواخر دهه ۶۰ بود که مدیران حوزه هنری به این نتیجه رسیدند که پاشنه آشیل این نهاد، تامین هزینه‌هایش است. مدیران حوزه هنری می‌خواستند، به این سمت بروند که بخش فرهنگ و هنر روی پای خودش بایستد، اما آشنای به لوازم و شیوه‌های اقتصاد فرهنگ نبودند. همین ناآشنایی به ظرفیت‌های حوزه فرهنگ و هنر باعث شد که به بیراهه بروند و حوزه هنری در دهه ۷۰ به فعالیت‌های اقتصادی ورود کرد. محمد‌علی زم در این باره گفته است: «ما آمدیم یک برنامه اقتصادی نوشتیم و تصمیم گرفتیم تشکیلاتی به‌وجود بیاوریم که آن موقع دفتر خودکفایی حوزه نام گرفت و بعدها شد بنیاد هنرمندان سوره. من در این برنامه اقتصادی برنامه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت درنظر گرفتم. برنامه اقتصادی درازمدت را معطوف به نفت کردیم. در کشور ما و در همه دنیا یکی از کالاهای درآمدزا، فرآورده‌های نفتی است و اگر ما بتوانیم به‌جای فروش نفت ‌خام، در داخل فرآورده‌سازی کنیم، صرف‌نظر از رفع مشکل بیکاری، ده‌ها برابر نفت خام درآمد خواهیم داشت. من به فکر راه‌اندازی یک پالایشگاه غیردولتی برای بخش فرهنگ و هنر بودم که بتواند از داخل و خارج کشور نفت بخرد و ما بدانیم که فرضا سالی ۵۰ میلیارد تومان از آنجا درآمد داریم و بعد هم با طیب و امنیت خاطر برویم سراغ بقیه کارها. به هر حال این فکر تایید شد و در قدم اول توصیه شد که وزیر نفت اولین مجوز پالایشگاه غیردولتی را به حوزه بدهد که گرفتیم. برای برنامه میان‌مدت هم به وزارت معادن توصیه‌هایی شد که زیاد همکاری نکردند. برای برنامه‌های کوتاه‌مدت نیز مواردی در دستور کار قرار گرفت.» زم حتی به فکر تولید سیگار هم افتاده بود و در این باره گفته است: «طرح ما این بود که با استفاده از گیاهان دودزا نظیر اسپند و بخور که در طبیعت فراوان یافت می‌شود و قابلیت کشت گلخانه‌ای هم دارند می‌توان سیگار مفید تولید کرد و با برندی عرضه شود که در تمام دنیا ویژه ایران باشد و روی آن نوشته شود سیگار برای سلامتی مفید است.»
جایی که قرار بود مأمن هنرمندان و اهالی فرهنگ باشد تبدیل به بنگاهی اقتصادی شده بود و حتی برای خرید سهام یک باشگاه ورزشی هم تلاش می‌کرد. وارد کردن حوزه هنری به دنیای تجارت و واردات مهم‌ترین اشکال در مدیریت این نهاد در دهه ۷۰ بود. اما در سال‌های بعد، اوضاع برای حوزه هنری بهتر نشد و گرفتار مساله عمیق‌تری شد. مهم‌ترین ضعف استراتژی مدیریت حوزه هنری در دهه ۸۰، اداری کردن و دولتی کردن آن بود. حوزه به نحو ناشیانه‌ای خودش را شبیه وزارت ارشاد کرد. مدیرانش تلاش کردند که معاونت‌ها و مدیریت‌های مشابه ارشاد را طراحی کنند و دفاتر استانی‌اش مشابه ادارات کل ارشاد در استان‌ها شد. نتیجه این اقدام چیزی نبود جز چاق شدن حوزه هنری که حالا از پس هزینه‌های خودش هم برنمی‌آید. حوزه هنری که قرار بود محلی برای اجتماع هنرمندان باشد و تکیه‌گاه مطمئن برای تولیدات فرهنگی و هنری، دیگر این کارکرد را  ندارد.

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.