×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
«طوفان آمد و ما را با خود برد» داستان جوشش انسان‌ها در بحران کرونا

به گزارش اشراف- زینب زارع چهارمندان، کتاب شامل بیست داستان درباره انسان‌هایی است که در شغل‌های مختلف (پزشک، طلبه، پرستار، دانشجو و…) فعالیت دارند و به گفته نویسنده فاکتوری که این افراد را به یکدیگر پیوند می‌دهد کنش انسانی و خودجوششی آنان در وضعیت بحرانی است.
«طوفان آمد و ما را با خود برد» با شمارگان ۱۲۵۰ در دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری سوره مهر به چاپ رسیده است.
پیشه اصلی فردین آریش روزنامه‌نگاری است و به گفته خودش در حال آماده‌سازی دو کتاب دیگر است.
در ادامه حاصل گفت وگوی ما با فردین آریش را می‌خوانید.

*کمی درباره کتاب توضیح دهید. چطور این افراد را پیدا کردید.
فرآیند جست و جو و گفتگو با سوژه‌های کتاب حاصل کار دوستانم در موسسه تاریخ شفاهی روایت است. ایده اولیه روایت کنش مردمی و جهادی آدم‌هایی بود که در آغاز بحران کرونا فعالیت‌های داوطلبانه داشتند. سپس مصاحبه‌کنندگان به محل خدمت این افراد رفتند و با بیش از۱۰۰ نفر مصاحبه کردند. گفتگوهایی که اغلب در محیط کار مصاحبه‌شوندگان انجام شده؛ ازجمله در بیمارستان، غسالخانه، کارگاه‌های تولید ماسک و… .

*با این حساب مصاحبه‌کنندگان هم در معرض خطر بودند.
بله. یکی از ویژگی‌های اصلی این کتاب، روایت بحران در زمان وقوع آن است. این گفتگوها با فاصله زمانی و تأخیر انجام نشده‌اند. این کتاب نه یک روایت پسینی از کرونا که مماس با آن است و متأثر از آن.

*چه افرادی یا قشرخاصی در طول این روزهای کرونایی دست به اقدامات جهادی زدند؟
به نظرم نمی‌شود برای این آدم‌ها حدومرز تعیین کرد. به تعبیر یکی از راویان کتاب، آدم جهادی مرز ندارد. از دانش آموز و دانشجو گرفته تا دندانپزشک و دکتر و پرستار و مسئول ICU در آن ایام جانشان را به خطر انداختند و به کمک هم‌نوعان خود رفتند. هر کدام هر کاری از دستشان برآمده انجام داده‌اند؛ از تی کشیدن بیمارستان و غسل اجساد بیماران کرونایی بگیرید تا راه اندازی کارگاه‌های تولید ماسک.

*از نگاه شما ویژگی اصلی افرادی که در بحران داوطلبانه جانشان را در دست می‌گیرند، چیست؟
وجه انسانی ویژه‌ای در این آدم‌ها وجود دارد. زمانی که کرونا وارد کشور شد، ابعاد ماجرا به هیچ وجه روشن نبود. حتی نحوه برخورد با این بیماری مشخص نبود. این افراد ترکیبی از حس شجاعت و مقابله با خطر در درونشان بود. برای هر انسانی چیزی مهمتر از جان وجود ندارد و آن‌ها جانشان را به خطر انداختند و وارد میدان شدند. آن هم در حالی‌که مرگ در کمین آن‌ها بود. از طرفی، یک‌جور حس وطن‌دوستی و تعلق به سرزمین هم در آنها مشترک بود.

تاثیرگذارترین داستان کتاب از نظر شما کدام است؟
یکی از روایت‌ها داستان خانمی را بازگو می‌کند که با گرایشات مذهبی خود را مکلف می‌داند در غسالخانه حاضر شود و اجساد بیماران کرونایی را غسل دهد. او در انتهای خطر قرار می‌گیرد جایی که همه از آن فرار می‌کنند.

*نام کتاب را چطور انتخاب کردید؟
در یکی از روایت‌ها یکی از پزشکان خانم گفته بود ما می‌خواستیم با آغاز کرونا کاری انجام دهیم و سوار موج شویم اما «طوفانی آمد و ما را با خود برد» از همین صحبت او استفاده و نام کتاب را انتخاب کردم. همین حرف نشان می‌دهد عده‌ای خود را برای بحران آماده کرده بودند و حالا که مدت‌هاست از این بحران می‌گذرد اذعان دارند یک تجربه انسانی ویژه را تجربه کرده‌اند.

*گاهی بزرگ‌ترهایی که تجربه جنگ را دارند می‌گویند اگر دوباره جنگ شود شاید کمتر کسی مثل هشت سال دفاع مقدس حاضر باشد از میهن دفاع کند اما با خواندن این کتاب خلاف این ادعا ثابت می‌شود و هنوز می‌توان به حس انسان‌دوستی و هم‌نوع دوستی هموطنان امیدوار بود.
در یکی از روایت‌ها هم داریم که یکی از جهادگران می‌گفت همیشه از پدرم درباره از خودگذشتگی مردم و رزمندگان در سال‌های جنگ می‌شنیدم. سال‌ها بعد در زمان شیوع کرونا که اتفاقاً به جنگ هم شبیه بود، انسان‌هایی بودند که مثل رزمندگان عمل کردند. آنها که ماندند و به مردمشان کمک کردند.

*در چند سال اخیر پدیده گروه‌های جهادی بیشتر بروز و ظهور داشته است. نظر شما درباره این گروه‌ها چیست؟
گروه‌های مردمی یا جهادی دو ویژگی مهم دارند. اول اینکه درگیر کاغذبازی اداری نیستند، موضوعی که دست و پای ادارات و سازمان‌های دولت را می‌بنند و تا اقدامات منتج به عمل شود، فرسایشی و مشمول زمان می‌شود که ممکن است نتیجه لازم را هم نداشته باشد. در واقع فرآیند ایده تا اقدام در گروه‌های جهادی فشرده است. ویژگی دوم این است که گروه‌های جهادی نقطه‌زنی می‌کنند. به این معنی که به محض وقوع حادثه وارد عمل می‌شوند و تا جایی که توانایی دارند با سرعت‌العمل سعی می‌کنند وضعیت را به سامان کنند.

*کارهای دیگری در دست نگارش دارید؟
دو کتاب دیگر دارم که آن‌ها هم مستندنگاری هستند. به نظرم واقعیت مهمترین منبع برای نوشتن است؛ منبعی خالص و مملو از اتفاقات دراماتیک، جذاب و شگفت‌انگیز که حالا حالاها می‌توان از آن بهره برد.

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.