به گزارش اشراف – شیما کرمی، این کتاب روایتگر داستان زندگی زنی است که از روستای خوش آب و هوا و در دل کوهستان به تهران مهاجرت میکند. در تهران دورههای امدادگری را میگذارند. این بانو امدادگر در زمان جنگ به کردستان و دزفول و اندیمشک و … میرود. در راستای اهداف خود تلاش میکند و هیچ چیز مانع رسیدن او نمیشود. با جعفریان درباره این کتاب و لزوم نگارش خاطرات زنان در ادبیات پایداری حرف زده و این را پرسیدیم که ثبت خاطرات زنان در ادبیات پایداری چه تاثیری بر مخاطب میگذارد. او معتقد است زنان هم باید زندگی را تجربه کنند و افسوس اینکه چرا به دنبال علایق خود نرفتند را نخورند. و این را بدانند که هیچ موقع حجاب مانع رشد و پیشرفت آنها نمیشود.
- چه شد که نوشتن خاطرات شمسی سبحانی را شروع کردید؟ انتخاب خودتان بود؟ به شما پیشنهاد شد؟
از چندهلا تا جنگ دومین اثر و شروع کار من به صورت جدی و مستقیم با دفتر ادبیات پایداری است. تا قبل از این کار، مصاحبهها به مشهد ارسال میشد و کار نگارش و تدوین انجام میدادم. این کار هم زمان با تاسیس دفتر زنان مصادف شد. از من برای همکاری با دفتر زنان دعوت شد. آقای سرهنگی لیستی از بانوانی که در جنگ به صورت امدادگر، پرستار، رزمنده و یا به شکلهای مختلف فعالیت داشتند را در اختیار ما قرار داد. اطلاعات این افراد با حضور من و ناهید سلمانی جمعآوری شد. با تکتک این افراد تماس گرفتیم و صحبت کردیم. طی این صحبتها متوجه شدیم که هرکدام از این خانمها به چه صورت با جنگ درگیر شدند. از بین لیست ده یا بیست نفریه که داشتیم تعدادی را انتخاب کردیم و به سراغ آنها رفتیم. شمسی سبحانی نیز جزء همان لیست بود. هنگام صحبت با شمسی سبحانی، متوجه شدم یک جسارت خاصی دارد و همین موضوع من را به سمت او کشاند.
- چرا شخصیتی مانند شمسی سبحانی در کارهای بعدی تکرار نشد. این نگاه چه تاثیری بر مخاطب دارد؟
مخاطب باید زنان و شخصیتهای مختلفی که با جنگ روبرو شدند را ببیند. اینها تیپهای متفاوتی هستند. باید زندگی آنها باز شود. آشنا شدن با زندگی زنی که از روستا خوش آب و هوا به نام چندهلا کوچ میکند و تهران میآید و بعد سر از جنگ درمیآورد، چه سودی برای مخاطب دارد؟ مخاطبین من، کسانی که در حوزه ادبیات پایداری کارهایم را دنبال میکنند متوجه میشوند همه زنهایی که در آثارم به تصویر کشیدم، یک مسیری طی کردند. همه آنها به نوعی با جنگ درگیر شدند و هر کدام از آنها یک نگاه متفاوت به جنگ داشتند. اینها زنهای متفاوتی هستند. همین موضوع باعث میشود مخاطب با دیدگاههای مختلف زنان آشنا شود. اما تمام آنها یک وجه مشترک ایستادگی و مقاومت دارند. اما شمسی سبحانی نماد یک زنی است که بسیار سختکوش، جسور، پایبند به اصول و عقاید و …. است. سبحانی هیچ موقع در راستای رسیدن به هدفش به هیچ کاری نه نمیگوید و حتی زمانی که به بیمارستان کلانتری اندیمشک میرود در آنجا در قسمت رختشور خانه شروع به فعالیت میکند. جایی که هرکسی شاید حاضر به شستشو لباس و گانهای اتاق عمل در آن شرایط نباشد. اما شمسی مشوق دیگر زنان میشود و آنها را با خود همراه میکند. جنگ جدا از زندگی نیست و در زندگی، دائما در حال جنگ و به چالش کشیده شدن هستیم. ممکن است یک فرد در اثر سانحهای قطع نخاع شود. همین موضوع برای یک فرد باعث ایجاد افسردگی و فاصله از اجتماع و گوشهنشینی میشود. اما یک فرد دیگر مقاومت میکند و برعکس همین موضوع برای او سکوی پرش میشود. شمسی سبحانی نماد یک زن موفق و انتخابگر است که پای انتخاب خود میایستد. سبحانی نمادی زنی است که واقعا زندگی کرده است و هیچ زمان افسوس اینکه چرا زندگی نکردم و یا کاری که دوست داشتم انجام بدم ولی ندادم را نمیخورد. من اصلا فمنیست نیستم ولی زن فقط وظیفه در خانه نشستن و بچه بزرگ کردن را ندارد. زنان هم باید زندگی را تجربه کنند و افسوس اینکه چرا به دنبال علایق خود نرفتند را نخورند. و این را بدانند که هیچ موقع حجاب مانع رشد و پیشرفت آنها نمیشود.
- چنین پرداخت هایی آیا ما را به داشتن تصویری کامل تر و واقعی تر از آدم های سال های جنگ نمی کشاند؟
دقیقا. چرا من دیدگاههای مختلف را مطرح کردم. ممکن است این شخصیتها در مواقعی رویرو هم بایستند ولی تمام آنها به یک نوعی با جنگ درگیر شدند و مقاومت کردند. تمام آنها قابل احترام هستند. هر کدام از آنها در زندگی بها دادهاند بابت اینکه در حال حاضر ما در آرامش باشیم. زندگی خود را فدا کردند که جنگ هشت ساله بدین صورت تمام شود و قسمتی از خاک کشور تصرف نشود. تمام این زنها ممکن است از نظر اعتقادی با هم متفاوت باشند ولی هدف همه آنها یکیست. فقط شکل پردازش به آن متفاوت است. تا وقتی که شیرینی زندگی این افراد درنیاید، تلخی جنگ پیدا نمیشود.
- نظر شما در خصوص اهمیت پرداختن به زندگی و خاطرات زنان در دفاع مقدس چیست؟
من حق خود را در این راستا ادا کردم. در آثارم حداقل چهار نوع زن را به تصویر کشیدم. زنانی که دارای رویکردها و تفکرات مختلفی هستند. آنها در زندگی و مواجه با جنگ با چالشهای مختلفی روبرو میشوند. اگر دیگران هم با این نوع نگاه که زنان با شرایط های مختلف چگونه درگیر جنگ میشوند پیش بروند، از حالت کلیشهای خارج میشود. جامعه نیز از نگاه کلیشهای نسبت به زنان خارج میشود. این کار را حتما باید انجام دهیم جدایی از اینکه هر کدام از خاطرات آنها چقدر خواندنی و جذاب یا آموزنده است، باید یک قدم جلوتر رفت و تفاوت این زنها را مطرح کرد. که همین موضوع باعث ایجاد نگاه نو میشود. باید محقق به این نوع نگاههای مختلف برسد.
- کتاب های خاطره را مواد خام خوبی برای نویسندگان می دانند. آیا شما کارتان را خاطره نگاری می دانید؟
بله خاطرهنگاری است.
- شمسی سبحانی را در یک جمله توصیف کنید.
شمسی سبحانی زنی است که نسبت به هدف خود اعتقاد و تعصب دارد.
- دغدغه شما در نگارش ادبیات پایداری و خاطرهنویسی چیست؟
تمام صفات انسانی چه خوب و چه بد در بحرانها و جنگ هویدا میشود. همین موضوع باعث علاقمند بودن من به حوزه جنگ و ادبیات پایداری شد. واقعا جنگ را جدا از زندگی نمیبینم. کشور چند سال است که در حال جنگ است و میبینیم که شرایط سختی داریم. اما توپی یا تفنگی در نمیشود. به خصوص در حال حاضر و با وجود کرونا. همین موضوع باعث میشود من بیشتر به نگاه خودم برسم که زندگی مبارزه و جنگ است. هر کدام از ما به نوعی در حال مبارزه با زندگی هستیم. در آن زمان جبهه مشخصی بود و همه خودشان را به آنجا میرساندند و خودشان را نشان میدادند. ممکن بود رزمنده تیر بخورد و فرد کنار دست آن فرار کند و یا نه او را روی کول زده و با خود ببرد. در آنجا اخلاقیات نمود پیدا میکرد. الان در صحنه زندگی طور دیگری نمود پیدا میکند. ادبیات پایداری برای من، ادبیات مبارزه، آموزش زندگی، درگیر شدن با یک مشکل، حل مسئله و … است. در زندگی شخصیام هنگامی که با یک مشکل مواجه میشم تمام این زنها جلو چشم من میآیند. این زنان به من درس مقاومت، سرسخت بودن، جا خالی نکردن در مقابل شرایط سخت زندگی را میدهند. این موضوع خیلی برای ما قابل اهمیت است و اصلا تاریخ مصرف هم ندارد. ما باید این را از ادبیات پایداری یاد بگیریم.