به گزارش اشراف- فاطمه شهدوست، این اثر به تهیهکنندگی شاهد صادقپور، با شعری از محمدمهدی سیار، آهنگسازی سعید فرنودی و با تنظیمی از سعید شمس کاری از ستاد اربعین معاونت سیماست که با همکاری شبکه افق شکل گرفته است.
معتمدی در این قطعه که نماهنگی هم برای آن ساخته شده، با همان صدای پر سوزش از حسرت و اندوهی میخواند که در تک تک کلمات این کار به چشم میخورد. حس و متنی که قرار گرفتن آنها کنار هم هر چه بیشتر قطعه را به اثر مناسبتی که برای اربعین تدارک دیده شده، نزدیک میکند.
در کلیپ تصویری این اثر هم قصه با حضور شخصیتهایی که هر کدام نماینده یک فضا هستند، روایت میشود. از جانباز تا پزشک، آرزوی رفتن به کربلا را دارند و در نهایت برای هر کدام از آنها این اتفاق به بهانهای رقم میخورد.
*از سبک شخصی تا اهمیت کلام
از این مقوله که بگذریم دوباره به اصل این قطعه میرسیم. در «چله نشین» باز هم محمد معتمدی را با همان اوج و فرودهای همیشگیاش میشنویم. یک شروع ملایم که رفته رفته اوج میگیرد و در نهایت ریتمی را به گوش میرساند که میتوان گفت شبیه به کارهای قبلی او، گوش را با خودش همراه میکند.
میتوان گفت که این خواننده تا امروز سبک و سیاق خاص خودش را پیش گرفته، فضایی که در خیلی از کارهای او به وضوح به چشم میخورد و وی را از بقیه هم گروهیهایش جدا میکند. معتمدی در گفتوگویی با تاکید بر اینکه هیچ وقت دنبال الگوبرداری نبوده، درباره مقایسه نوع آواز او با هنرمندانی مثل شجریان و تقلید هنرمندان جوان در عرصه آواز از بزرگان این فضا بیان کرد «در اینکه استاد محمدرضا شجریان یکی از هنرمندان بزرگ ایران در عرصه موسیقی است، شکی نیست بهخصوص اینکه خود من زمانی از شاگردان ایشان بودهام. ولی بهشخصه هیچگاه نخواستم به تبعیت و الگوبرداری به لحاظ رفتاری، ظاهری و شیوه آواز خواندن ایشان بپردازم. بلکه همیشه تلاش کردهام خودم باشم و همچنان هم به این مساله پایبندم. ولی به هر حال، همیشه عدهای تلاش میکنند از بزرگان یک هنر تبعیت کنند و این مساله اجتنابناپذیر است. البته به نظرم این کار یک اشکال نیست. من این تقلید را به حساب عشق و شیفتگی نسبت به آن استاد و سبک هنریاش میگذارم. شاید هم یکی از دلایلی که برخی از هنرمندان جوان سعی میکنند از شیوههای آوازی استاد شجریان تبعیت کنند، به این خاطر است که او تا سالها تنها صدایی بود که در زمان من و همنسلانم از رادیو و رسانهها شنیده میشد، به همین خاطر ایشان تبدیل به الگوی غالب و مورد احترام نسل ما شده است.»
علاوه بر تبیین سبک مشخص، معتمدی از آن دست خوانندگانی است که برای کلام هم ارزش زیادی قائل است به همین دلیل است که سراغ شاعران و ترانههایی میرود که اغلب بار معنایی قابل توجهی دارند.
*شاعر ترانهها و قطعهها
حالا که صحبت از کلام شد جا دارد تا از محمدمهدی سیار، شاعر این قطعه که قبلتر هم با معتمدی همکاری داشته هم بگوییم. سیار شاعری غزلسراست که در دیگر قالبهای شعری (نظیرِ رباعی، دوبیتی، ترانه، نیمایی و سپید) هم شعر سروده است. او هم با اشاره به اهمیت کلام در موسیقی در گفت و گویی بیان کرد: « یک نکته مهم درمورد مخاطبان موسیقی ایرانی این است که بیش از هر چیز به کلام اهمیت میدهند و همچنان شعر و اجرای شعر برای مخاطب ایرانی از اهمیت اول برخوردار است. البته یک قطعه موسیقی، ترکیب شگفتانگیز و در هم تنیدهای است از کلمات، ملودی، سازها، اجرا و حس و حال خواننده. اگر در یک قطعهای همه اینها با هم جمع شوند، مخاطب میپسندد و هرکدام از اینها که قدری ضعیف شوند معمولاً مخاطب حتی شاید نتواند توضیح بدهد که چرا؟ اما میفهمد که این قطعه چیزی کم دارد.»
آلبوم «حالا که میروی» هم نمونهای از این همکاری و تعامل کلمهها و موسیقی است، مجموعهای که توانست با اقبال خوبی مواجه شود.
القصه بعد از مدتی انتشار «چله نشین» میتواند جزو خبرهای خوب دنیای موسیقی باشد. هر چند که در کنار تشابه ریتم و روند آن به کارهای اخیر معتمدی، در این اثر شاهد هستیم که این بخش یعنی « به عِشق تو اشک بی اختیارم/ سَر و پا جُنون سَر به صَحرا گذارم/که یک چله دَر هَوایت ببارم» پایه اصلی این قطعه را شکل میدهد. اثری که باید دید اینبار مردم به آن چه حسی خواهند داشت و چقدر همراهش میشوند؟!
https://eshraf.ir/?p=8851