به گزارش اشراف- لیلا باقری، درحالی سگهای ولگرد همچنان جان کودکان را میگیرند که چندماهی از دستور وزیر کشور برای جمعآوری سگهای ولگرد میگذرد و به تازگی باز خبر جان باختن کودکی را شنیدیم در اثر حمله سگها… البته که تنها کودکان در معرض آسیب نیستند و هنوز یادمان نرفته جوانی برای تمرین سازی کوبهای به اطراف شهرک مسکونی رفته بود و طعمه حمله دست جمعی آنان شد. در این بین هرچه به حامیان گربه و سگ میگویی این کار درستی نیست و نه تنها خلاف حقوق شهروندی است و به خطر انداختن جان مردم که حتی به ضرر خود این حیوانات است، گوششان بدهکار نیست. اما چرا این ماجرا به ضرر انسان و خود حیوان شهری و البته حیات وحش است.
ضررش به انسان که پر واضح است، سگها دستهجمعی شکارگران بسیار ماهری هستند و وای به روزی که گرسنه باشند، بهویژه در فصل سرما یا حامیان دیر غذا برساندد و سگ آموخته این باشد که انسان باید به او غذا بدهد. نه تنها به انسان حمله میکنند چون گمان دارند او باید بهشان غذا بدهد که هر جانداری که ببینند شکار میکنند و میخورند. آمار تکاندهندهای از سوی مرکز پژوهشهای مجلس میگوید که سگهای ولگرد در انقراض حداقل ۱۱ گونه و همچنین تهدید بالقوه برای ۱۸۸ گونه دیگر در حیات وحش ایران نقش دارند. اما آن عدهای که واقعا از سر دلسوزی به گربهها و سگها غذا میرسانند، خبری از این آمار دارند؟ شده بروند و لااقل نام یکی از این گونهها را پیدا و نگاهی به عکسشان بکنند؟ اگر نه، شاید دلیل راحت گذشتن از کنار این آمارها این باشد که نه تنها هیچگاه پا در طبیعت بکر نگذاشتهاند که از دور حیوانی جز گربه و سگ و کفتر و قمری ببینند که هرگز شاید حیات وحش را از تلویزیون خانهشان هم تماشا نکردهاند… و آنقدر روحشان غنی نیست که پی به زیبایی طبیعت وحشی ببرند. جدای از زیبایی درکی از لزوم حفظ حیات وحش و اکوسیستم طبیعی هم ندارند. البته اگر با آنها صحبت کنید، شاید عصبانی شوند و بگویند سگ و گربه هم بخشی از «حیات وحش» و «اکوسیستم» هستند و حق زندگی دارند و باید غذایشان را پیدا کنند و حق دارند حیوانی دیگر را بخورند، همانطور که بقیه حیوانات این کار را میکنند. خلاصه دست و بالشان پر است از اطلاعات ناقص و توجیه! اینجا جوابی مختصر به همه توجیهات و توضیحات این عده میدهیم تا شاید دست از تخریب محیط زندگی انسان و حیات وحش بردارند و بازیچه دست کسانی نشوند که فعالان محیط زیست از آنها به عنوان «مافیای غذارسانی» به گربه و سگ یاد میکنند.
اول؛ سگ و گربه هرگز جزو اکوسیستم نبودند و صدها سال قبل با دخالت بشر از گونه گرگ و گربه وحشی تبدیل به حیواناتی اهلی و شهری شدند. آنها گرچه هردو شکارگران ماهری هستند، گربه قاتل خزندگانی چون مارمولک و پرندگان و سگها دستهجمعی قاتل هر جانداری حتی پلنگ، اما جایشان بین انسانهاست و نباید هرگز سگی پایش به طبیعت بکر و حتی پارکهای جنگی در شهرها باز شود. اصلا برای همین به آنهایی که صاحبی ندارند، ولگرد یا بیسرپناه میگویند. چون به ویژه سگ برای این از نژاد گرگها به دست بشر اهلی شد که با انسان زندگی کند. پس جای این گونه به هیچعنوان در طبیعت نیست و فقط کافی است کلیدواژههای سگ، شکار دست جمعی و حیات وحش را جستجو کنید تا با اخبار و تصاویر دردناک از بین رفتن کَل و بز و آهو و پلنگ و… به دست سگها باخبر شوید و در بالا هم که آمار نابودی حیات وحش ایران داده شد.
دوم؛ آمارها در ایران از رشد سگگزیدگی توسط سگها میگویند. طبق آمار مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور در طی سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱، یک میلیون و ۴۰۰ هزار دوز واکسن انسانی هاری با صرف ۹ میلیون یورو به کشور وارد شده است. با وجود این در طی این دو سال، ۳۰ نفر جان خود را بهدلیل ابتلا به هاری از دست دادهاند. این خبر وحشتاک است به ویژه اگر بدانید مردن توسط هاری از دردناکترین مرگهاست. به تازگی هم خبری از رشد ۱۶ درصدی حمله سگها به انسانها در مازندران اعلام شد. اگر به عنوان حامی غذارسانی به حیوانات شهری، چشم روی این آمارهای رسمی در ایران میبندید لااقل این را بدانید که در دنیا هم پژوهشها میگوید سگها، پس از پشهها و مارها سومین حیوان مرگبار برای انسانها به شمار میروند.
سوم؛ بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت(WHO) سگها عامل انتقال بیش از ۳۰۰ بیماری مشترک بین انسان و دام هستند؛ از جمله هاری، کیست هیداتیک، سالک،کالا آزار، لاروهای مهاجر احشایی بروسلوز و لپتوسپیروز. ویروس هاری که معرف حضور همه ماست و جالب اینکه بدانید این ویروس به همراه ویروس دیستمپر و ویروس پاراویروس که از سگسانان منتقل میشود، از سال ۱۹۹۰ عامل تهدید گونههایی چون شیر آفریقایی، گرگ اتیوپی، فُک خزری و… است.
اگر انسان برای برخی مهم نیست و احوال سگ را مقدم بر انسان میدانند و معتقدند اگر سگ به کسی حمله میکند لابد مورد آزار و اذیت قرار گرفته، و البته چشم روی اطلاعات دوربینهای مدار بسته میبندند و میگذرند از کنار تصویری که نشان میدهد کودک بیپناهی برای خرید کادوی روز پدر بیرون میرود و از دور سگها به او حمله میکنند، لااقل به این فکر کنند که شیر و فوک خزری و… که کلا با مفهومی به نام آزار سگ آشنا نیستند و اصلا سگ در محل زندگی آنها چه میکرده است؟
چهارم؛ سگها متاسفانه با جفتگیری با جانورانی مانند گرگ باعث تولید گونههای هیبریدی میشوند مانند گرگاس؛ گونهای قویتر که بدون ترس به انسان و دیگر حیوانات حمله میکند و همین حالا هم بلای جای چوپانان و گلههای دام شده است.
پنجم؛ تحقیقات و پژوهشهای عملی به روشنی میگوید که هرچه غذارسانی به سگ و گربه بیشتر باشد، زاد و ولد بیشتری میکنند. زیستشناسی میگوید وقتی غذا به فراوانی باشد، تولید مثل حیوان بیشتر میشود. زاد ولد بیشتر یعنی گربهها و سگهای آواره بیشتری در سطح شهر و محیط زیست و نه تنها تخریب بیشتر برای انسان و دیگر جانداران که زجر بیشتری برای خود این حیوانات شهری. مگر آوارگی جز بدبختی در پی دارد و چطور است وقتی کسی جملهای سوزناک در رثای درد گربه و سگ بیپناه مینویسد و باعث تحریک غذا رسانی به این دو گونه میشود، حواسش نیست که نه تنها نمیتوان همه گربهها و سگهای بیپناه را سیر کرد که چرا وقتی تعداد گرسنهها و بیپناهان آنها زیاد است با غذا رسانی بیشتر باعث زاد و ولد آوارههای بیشتری میشوند؟ چطور است که آنها به انسانی که با همه شان و منزلت، با همه عشق و علاقه و عواطف پیچیده اقدام فرزندآوری بیشتر از یکی دو تا بکند و وضع مالی خوبی نداشته باشد، میتازند اما خودشان به زاد و ولد حیوان آواره کمک میکنند؟ آیا شانی برای انسان قائل نیستند یا رحمی به حیوان آواره ندارند، برعکس چیزی که بروز میدهند؟ چطور میتوان نسبت به انسانی که لاجرم باید بفهمی و همدردی و همدلی بیشتری با او داشته باشی بیتفاوت باشی حتی از مرگش و سهم خودت از مرگ او ناراحت نباشی اما حیوان را بفهمی! به نظرم اگر کسی به آدمی بابت داشتن فرزند در فقر میتازد یا تلاشی برای کمک مالی به او نمیکند اما برای گربه و سگ دلسوزی میکند، نیاز به درمان دارد.
ششم؛ اغلب حامیان غذارسانی به گربه و سگ میگویند که شما مخالفان دوست دارید این حیوانان توسط شهرداریها کشته شوند و بیرحم هستید یا اگر قبول کنند کار درستی نیست میپرسند پس راه حل چیست؟ صادقانه من هم با دیدن سگ گرسنه و بیمار یا گربهای بیپناه دلم به درد میآید. انسان است و عاطفه بیپایانش که دلش به آزار مورچه هم نمیرسد. در جواب باید گفت در مرحله اول دو انتخاب بین بد و بدتر داریم؛ چشم بستن روی جریحه دار شدن عواطفمان برای این تعداد گربه و سگ ولگرد یا غذا دادن به آنها و بیشتر کردن تعداد آوارهها و گرسنهها. عقل میگوید اینجا باید به دل مهار زد. اما راههای دیگری هم هست اگر واقعا دل میسوزد و عقل میگوید کاری بکن به نفع همین گربه و سگ، میتوانیم هزینه کنیم برای عقیم شدن سگ و گربه اطراف محل زندگیمان و البته متعهد باشیم که در تمام طول سال به آنها غذا میرسانیم، به ویژه فصل سرد، تا آنها در محل زندگی انسان نگه داریم که اولا سیر باشند و به انسان حمله نکنند و دوما پی غذا به محیط زندگی دیگر حیوانات در پارکهای جنگلی و حیات وحش نروند. البته هزینه واکسینه کردن هم نباید فراموش شود. اگر اینجا میگویند این وظیفه شهرداری است باید گفت به علت هزینه سرسامآور این دو کار شهرداری اگر وظیفه دارد، حق معدوم کردن هم دارد پس از کشته شدنشان توسط شهرداریها اعلام انزجار نکنیم. قرار نیست ما بدون حساب و کتاب غذا بدهیم و عامل زاد و ولد بیشتر باشیم و بعد توقع داشته باشیم شهرداری بودجه عظیمی صرف نگهداری از سگ بکند وقتی وظیفه اول و آخرش رسیدگی به امور انسان است و اصلا سگ را برای مراعات حال انسان معدوم میکند. راستی جالب اینکه شهرداری هسچ وظیفهای در قبال گربه و پرنده ندارد و این دو حتی بدون ادای ساماندهی توسط این نهاد در حال تصرف تمام و کمال شهر هستند.
در این یادداشت هرجا نام سگ آمد از گربه هم غفلت نشد به چند دلیل؛ اول اینکه گربه هم همپای سگ عامل انتقال بیماری هاری است و مردم، به ویژه بچهها، بیپرواتر از سگ با گربه بازی میکنند. خراش گربه، تب کیو، کرم لولهای، کرم گرد، کرم قلابدار، توکسوپلاسموز و استافیلوکوک هم دیگر بیماریهای منتقله از گربه به انسان هستند. در صورت آسیب از سوی گربه و سگ، حتی به قدر خراش انداختن روی دست یا ریختن بزاقشان روی زخم باز حتما باید به مراکز درمانی مراجعه کرد و طبق پروتکل روند پیشگیری از بیماریهای واگیردار را طی کرد، به ویژه هاری.
جدای از خطر مرگ، قطع عضو، آزار در محیط شهری به دلیل سر و صدای بیوقفه و قرق پارکها و… هاری به دلیل بالا رفتن آمار ابتلا به آن در ایران و البته غیرقابل درمان بودن این بیماری دهشتناک از مهمترین خطرات این دو گونه است. بد نیست اینجا نگاهی به این فیلم بکنید که انیستیتو پاستور ایران در دهه ۵۰ از مردی ضبط کرده است که روزهای آخر عمرش را میگذراند و مرگ دردناکی را در عین هوشیاری و آگاه بودن به مرگ توصیف میکند.
قدیمیترین مستند انستیتو پاستور ایران درباره هاری
در پایان این را بگویم که ما همین یک زمین را برای زندگی داریم و وطن عشقی بیپایان در دل همه ماست و تخریب محیطزیست از راههای مختلف کاری بیبازگشت است و بعد از مدتی با هیچ ارادهای دیگر ترمیم نخواهد شد.