به گزارش اشراف-وجیهه قاسمی: روانشناسان همیشه برای توجیه رفتارهای بشر بهدنبال دلایلی درون یا بیرون از وجود انسان هستند. جولین راتر نیز بهدنبال یافتن توجیهاتی برای رفتار و شخصیت افراد مسئله تقویتهای بیرونی و فرایندهای شناختی درونی را بررسی کرد. او در جریان یک برنامه پژوهشی گسترده دریافت که برخی افراد معتقدند تقویتکنندهها به اعمال خودشان بستگی دارند، درحالیکه دیگران باور دارند تقویتکنندههای رفتار آنها بهوسیله دیگران و نیروهای بیرونی کنترل میشوند. او این مفهوم را «منبع کنترل» نامید.
افرادی که با عنوان شخصیتهای دارای منبع کنترل درونی توصیف شدهاند، معتقدند تقویتی که دریافت میکنند، تحت کنترل رفتارها و نگرشهای خودشان قرار دارد اما آنهایی که از شخصیت منبع کنترل بیرونی برخوردارند، تصور میکنند پاداشهایی که میگیرند، دیگران، سرنوشت یا شانس آنها را کنترل میکند. به عبارت دیگر آنها متقاعد شدهاند که در رابطه با نیروهای بیرونی ناتوان هستند.
بهراحتی میتوانید درک کنید که منبع کنترل ما تاثیر زیادی بر رفتار ما دارد. افراد دارای منبع کنترل بیرونی که باور دارند رفتار و نگرشهای آنها بر تقویتکنندههایی که دریافت میکنند، تاثیر ندارند، برای تلاشکردن بهمنظور بهبودبخشیدن به شرایط خود ارزشی قائل نیستند. وقتی آنها انتظار کنترلکردن رویدادهای حال و آینده را ندارند، چرا باید تلاش کنند؟ درمقابل، افراد دارای منبع کنترل درونی معتقدند که بر شرایط خود کاملا کنترل دارند و مطابق با آنان رفتار میکنند. آنها در تکالیف آزمایشگاهی که روانسنجها روی آنها انجام میدهند، در سطح بالاتری نسبت به افراد دارای منبع کنترل بیرونی عمل میکنند. علاوه بر این، چنین افرادی کمتر پذیرای تلاشهای دیگران برای تاثیرگذاشتن بر آنها هستند، به مهارتهای خود اهمیت زیادی میدهند و نسبت به نشانههای محیطی که از آنها برای هدایتکردن رفتارشان استفاده میکنند، هوشیارتر هستند. آنها از اضطراب کمتر و عزت نفس بالاتر خبر میدهند. همچنین در قبال اعمال خود مسئولتر بوده و از سلامت روانی و جسمانی بیشتری برخوردارند.
راتر برای ارزیابی منبع کنترل در افراد، پرسشنامههای خودسنجی ابداع کرد و رفتارهای خاصی مانند رابطه منبع کنترل و عوامل مرتبط با رژیمگرفتن و کاهش وزن موفقیتآمیز را ارزیابی کرد.
تحقیقات در اروپا نشان دادهاند که تلاش برای کنترلکردن محیط بیرونی ما در کودکی شروع شده و بین ۸ تا ۱۴ سالگی برجستهتر میشود. بررسیها نشان داده که دخترها معمولا نسبت به پسرها منبع کنترل درونیتری دارند و جالب است دیده شده زنانی که مورد سوءاستفاده جسمی قرار گرفتهاند، منبع کنترل بیرونی نشان دادهاند؛ البته تحقیقات در کشور چین نشان داده که مردان نسبت به زنان در آزمون منبع کنترل، نمره بالاتری در منبع کنترل درونی میگیرند.
البته به جز تفاوتهای جنسیتی دیده شده که تفاوتهای فرهنگی و جایگاه اقتصادی و اجتماعی متفاوت روی منبع درونی افراد تاثیر دارد. از آنجا که فرهنگ غرب فرهنگی فردگراست و روی دستاوردهای فردی و فردگرایی به صورت سنتی تاکید بیشتری دارد و جوامع آسیایی و آفریقایی بر اتکا به جمع و وابستگی متقابل تاکید دارند، نمره آزمون منبع کنترل درونی غربیها معمولا بالاتر است.
همچنین تاثیر تفاوتهای رفتاری با توجه به منبع کنترل درونی یا بیرونی بررسی شده و دیده شده که نوجوانانی که دارای منبع کنترل درونی هستند، کمتر دست به خودکشی میزنند یا اضطراب کمتری را تجربه میکنند. همچنین از نظر تحصیلی وضع بهتری دارند و کمتر به اینترنت یا مواد اعتیاد پیدا میکنند.
افراد با جهتگیری درونی بیشتر مراقب سلامتی خود هستند و به احتمال بیشتری کمربند ایمنی میبندند و سیگار را ترک میکنند. همچنین افرادی که دارای منبع کنترل درونی هستند، خودکامه نیستند و بسیار حمایتکنندهتر بوده و در انضباط بسیار باثبات هستند.
با اینکه صحبت درباره پیامدهای رفتار متناسب با منبع کنترل درونی یا بیرونی بسیار است، اما به صورت خلاصه میتوان گفت که میزان کنترلی که ما از درون بر رویدادهای زندگیمان داریم قطعا با احساس کارایی ما مرتبط است. به نظر میرسد چنانچه والدین تلاش کنند از کودکی منبع کنترل درونی در فرزندشان ایجاد کنند، موفقیتهای آینده او را تضمین کرده و از مشکلات خود در فرزندپروری نیز میکاهند.