به گزارش اشراف – سیده مهدیه قرشی: از سال ۲۰۱۲ روسیه دست به اقدامات پیچیدهای موفقیت آمیزی زد تا نفوذ جهانی خود را با هزینه ایالات متحده و سایر کشورهای غربی گسترش دهد. مسکو در این مسیر چندین هدف را دنبال کرده. تحریف دموکراسی و تضعیف نظم بینالمللی لیبرال تحت رهبری ایالات متحده به ویژه در حوزه نفوذ سنتی ایالات متحده؛ تقسیم نهادهای سیاسی و امنیتی غربی؛ نشان دادن بازگشت روسیه به عنوان یک ابرقدرت جهانی؛ تقویت مشروعیت داخلی ولادیمیر پوتین و ارتقای منافع تجاری، نظامی و انرژی روسیه از جمله این اهداف به شمار میروند.
اگرچه فعالیتهای خارجی این کشور اغلب فرصتطلبانه بوده است، اما روسیه به طور فزایندهای با هدف ایجاد یک دنیای چند قطبی که در آن نقش برجستهای داشته باشد اقدام میکند. نیروی امنیت ملی مسکو عمدتا از این ارتباط بینالمللی که احتمالا همچنان یک ویژگی پایدار سیاست خارجی روسیه است حمایت میکند. واشنگتن و متحدانش باید اقدامات روسیه را به صورت محرمانه مورد قضاوت قرار دهند و در صورت امکان در جهت اقدام علیه آن با هم هماهنگ شوند.
دستور کار بینالمللی کرملین
- مسکو بر رویه دیپلماتیک، نظامی، اطلاعاتی، سایبری، تجارت، انرژی، و ابزارهای مالی نسبتا ارزان برای نفوذ و گسترش پدیده جهانی خود پایبند است.
- کرملین بر روی اشتباهات غرب و همچنین احساسات رو به رشد علیه ارزشهای غربی در اروپا و آمریکای شمالی سرمایهگذاری کرده است.
- روسیه احتمالا همچنان تلاش خواهد کرد تا واحدهای قدرت جهانی را که ناشی از سیاست خارجی «اول امریکا»* دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا است، ادامه دهد.
پیامدهای سیاست خارجی ایالات متحده
واکنش موثر به فعالیتهای جهانی روسیه چالشبرانگیز خواهد بود. برای انجام این کار، سیاستگذاران ایالات متحده باید چهار حوزه گسترده را در نظر بگیرند:
سوال اول در این باره این است که چگونه اقدامات روسیه بر منافع ایالات متحده و اهداف سیاست خارجی آن تاثیر میگذارد؟ در برخی از مناطق، فعالیتهای روسیه به منافع ایالات متحده آسیب وارد کرده است، اما در برخی مواقع این تاثیر به جای نمادین بودن به معنای واقعی اثرگذار بوده است. در این راستا نباید فعالیت روسیه با موفقیت همراه باشد.
از دست دادن هزینهها و مزایا؛ رویکرد روسیه تاکنون نتایج متفاوتی داشته است. با اینکه سرمایهگذاریهای آن در خاورمیانه به خوبی نتیجه داده است، اما در اروپا اقدامات این کشور دولتهای غربی را برای مقابله با آن بسیج کرده است. به طور مشخص مسکو دارای منابع کمتر از غرب بوده و با داشتن مشکلات داخلی جدی، هیچ متحد واقعی ندارد.
اجتناب از واکنش بیش از حد؛ اگرچه هر نوع فعالیت روسیه، دستورالعمل بینالمللی تحت نظارت بر آمریکا یا امنیت آن را را تهدید نمیکند، لکن در حالت حداقلی واشنگتن و متحدان آن باید تاکتیکهای مسکو را افشا کنند. واکنشهای قویتر به تهدیدات روسیه زمانی قابل توجیه است که منافع مهم ایالات متحده و متحدانش تهدید شود و این زمانی است که واشنگتن به معنای واقعی برای از بین بردن جاه طلبیهای مسکو بدون تشدید وضعیت اقدام کند.
مشارکت در همکاری با سایرین و اجتناب از رویکرد یکپارچه نسبت به همه: هیچ راه حل مبارزاتی برای مقابله با ماجراجویانه روسیه وجود ندارد. واشنگتن نباید تنها این بار را تحمل کند. باید استراتژیهای متفاوتی را با دیگر بازیگران ایجاد کند تا از اجرای عملیاتهای نفوذ روسیه جلوگیری کند.
*پاورقی: اول آمریکا (America First) یک شعار در گفتمان سیاسی ایالات متحده آمریکاست که سعی در ایجاد سیاستهای انزواگرایی، حمایتگرایی و عدم مداخله دارد. این شعار را نخستین بار وودرو ویلسون در سال ۱۹۱۵ برای توجیه عدم مداخله آمریکا در جنگ جهانی اول استفاده کرد.
منبع:
چتم هاووس/ پاول استرونسکی، ریچارد سوکولسکی
۱۴ دسامبر ۲۰۱۷
https://eshraf.ir/?p=484