به گزارش اشراف – سیده مهدیه قرشی: «تشدید حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه در روزهای گذشته در حالی روی داده که برخی تحلیلگران عربستان را عامل ترغیبکننده این رژیم در حمله به مناطق اشغالی معرفی کرده و دلایل متعددی برای آن مطرح میکنند. از جمله این موارد، تحلیل «دیوید هرست»، تحلیگر میدل ایست آی بوده که معتقد است عربستان برای منحرف کردن توجه ترامپ از پرونده قتل خاشقچی، نتانیاهو را به جنگ با حماس تشویق کرده است. اما فارغ از طرح چنین مباحثی، آنچه در این میان میتواند فرضیه حضور عربستان در پشت پرده حملات اخیر به مواضع حماس را قوت بخشد، رویکرد عربستان در استفاده از رژیم صهیونیستی به عنوان «نیروی موازنهگر سوم» در منطقه است.
علی رغم اینکه عربستان و رژیم صهیونیستی هیچگاه با یکدیگر رابطه دیپلماتیک نداشتهاند و موضوع فلسطین و حقوق فلسطینیان بزرگترین مساله تنشآفرین میان طرفین در دهههای اخیر بوده، اما تکیه زدن محمد بن سلمان بر مسند ولیعهدی این کشور و میزبانی وی از هیات مسیحیان انجیلی برای اولین بار، باب عادیسازی علنی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی را گشود. در واقع در شرایطی این دو بازیگر منطقهای در پس اتحادهای پنهانی سالیان گذشته به آشکارسازی روابط با یکدیگر روی آوردند که جنگ سوریه، محصولی جز زمین سوخته برای عربستان در بر نداشت و این کشور به نوعی در این مناقشه مغموم شد. البته عربستان در جریان جنگ در سوریه تحت فشار امریکا و با هدف گریز از انزوای سیاسی وارد زمین بازی سوریه شده بود، اما با علنی شدن حمایتهای مالی، نظامی و لجستیکی گستردهاش از گروههای سلفی این کشور ناچار به عقبنشینی شد.
از سوی دیگر این کشور با وجود آنکه بزرگترین خریدار تسلیحات در جهان به شمار میرود، هنوز نتوانسته پس از سه سال و نیم وقوع جنگ در یمن، بر حوثیهای این کشور پیروز شود، بر همین اساس درصدد است تا به هر نحو ممکن از این زمین سوخته خارج شود و احتمالا این جنگ با تسلیم شدن عربستان برای تعامل با نیروهایی که با آن مقابله کرده، به سرانجام خواهد رسید.
البته توافق هستهای غرب و ایران نیز به زعم عربستان میتوانست مهر تاییدی بر تغییر موازنه قدرت به نفع ایران از سوی غرب و به رسمیت شناختن آن باشد. لذا دولت این کشور با وجود ماجراجوییهای پر هزینه در صحنه سیاست خارجی برای دفاع از بقای خود ترجیح داد تا این بار تبانی خود با رژیم صهیونیستی را آشکار کرده و برای تضعیف قدرت منطقهای ایران، لبنان را به عنوان زمین بازی بعدی خود در نظر گیرد تا کمربند امنیتی ایران تا لبنان را به مخاطره انداخته و بدین وسیله فرصت و زمینه چانهزنی برای کسب قدرت برتر در منطقه را فراهم کند. البته برخی در این میان معتقدند که اسرائیل میتواند عربستان سعودی را به سمت یک رویارویی غیر ضروری و خطرناک با حزبالله همسو با تلاش بلندپروازانهاش برای تغییر موازنه در منطقه سوق دهد.
اما با وجود چنین فرضیاتی، عربستان به تقویت همپیمانی نانوشته با رژیم صهیونیستی روی آورده تا در یک جابه جایی میان مدت و به صورت غیر مستقیم نقش خود را در رهبری کشورهای عرب منطقه به اسرائیل تفویض کند تا ضمن حرکت در مسیر بازی با حاصل جمع مثبت که نتیجه برد – برد برای هر یک از طرفین در بر دارد، رویارویی غیر مستقیم رژیم صهیونیستی با شیعیان منطقه به رهبری ایران را رقم بزند.
مسلما رژیم صهیونیستی نیز از این فرصت برای به چالش کشیدن قدرت منطقهای ایران بهره برده و برای مهار ایران و ایجاد تغییر در موازنه منطقه به عنوان موزانهگر سوم بعد از ایران و عربستان، اقدام خواهد کرد. لذا به منظور دستیابی به چنین هدفی، با کارت عربستان در زمین حماس بازی کرده و محمد بن سلمان را در انتقال زمین بازی از سوریه به لبنان همراهی خواهد کرد.
https://eshraf.ir/?p=4309