×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
آیا چین به ابرقدرت فناوری جهان تبدیل خواهد شد؟

به گزارش اشراف- سیده مهدیه قرشی: در محیط پرتنش بین‌المللی امروز، نوآوری‌های فناوری مانند هوش مصنوعی، اتوماسیون، روباتیک، فناوری کوانتومی و فناوری فضایی عموماً مزایای استثنایی برای دولت‌ها فراهم می‌کنند و رقابت جهانی قدرت را شکل می‌دهند. چین که با سرمایه‌گذاری‌ها و سیاست‌های خود در این زمینه‌ها توجهات را به خود جلب کرده است، به‌عنوان یکی از مخالفان مهم ایالات متحده ظاهر شده است. این کشور قصد دارد از فرصت‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و تجاری ارائه شده توسط فناوری‌های نوآورانه برای تبدیل شدن به رهبر جهانی در فناوری استفاده کند. در این زمینه استراتژی چین که در آن همه مکانیسم‌های دولتی با هم عمل می‌کنند، افزایش حمایت از شرکت‌های دولتی را در دستور کار خود قرار داده و ضمن اولویت بندی فعالیت‌های تحقیق و توسعه، قصد دارد از صنعتی‌سازی با تکنولوژی بالا اطمینان حاصل کند و برنامه‌های نوآوری را تقویت نماید. اما این رویکرد که اخیراً کشورهای غربی را نگران کرده است به چه معناست؟

عمل گرایی تکنولوژیک چین

در اوایل سال ۲۰۰۶، کابینه چین اعلام کرد که فناوری نوآورانه را به عنوان یک انتخاب استراتژیک در برنامه ملی میان مدت و بلند مدت برای توسعه علم و فناوری (۲۰۰۶-۲۰۲۰) در دستور کار خود قرار داده است. در این زمینه، چین که بر تقویت قابلیت‌های خود در حوزه‌هایی مانند هواپیماهای بدون سرنشین و فضا متمرکز است، در راستای برنامه‌های توسعه پنج ساله خود، با استفاده از فناوری‌های دیجیتال و اتوماسیون، محبوبیت خود را آغاز کرده است. بر اساس برنامه ۹۷۳ که در سال ۲۰۰۹ که با هماهنگی وزارت علوم و فناوری شروع شد، چین حمایت خود را از بسیاری از برنامه های علمی از جمله فناوری کوانتومی، فناوری های فضایی و ماهواره ای، قابلیت های سایبری، هوش مصنوعی، رایانش ابری، روباتیک و سیستم های اتوماسیون افزایش داده است. چین که در سال ۲۰۱۵ با اعلام برنامه های «ساخت چین ۲۰۲۵» و اینترنت پلاس اهداف فناوری خود را مدون کرد، به ویژه بر سرمایه گذاری در هوش مصنوعی، فناوری های کوانتومی و کلان داده تمرکز کرده است.

توسعه فناوری همچنین فرصت‌های اقتصادی در مقیاس بزرگ را برای چین فراهم می‌کند، اگرچه چالش‌ها همچنان در حال توسعه صنعت فناوری پیشرفته و افزایش سهم بازار است. در مقابل بازیگری شرکت های بزرگ فناوری مانند ایالات متحده، سیاست گذاران چینی در تلاش هستند تا ظرفیت چین را افزایش دهند و به بازیگری تبدیل شوند که بتواند در بازار جهانی با شرکت هایی مانند علی بابا، تنسنت، بایدو، هواوی و شیائومی رقابت کند.

هدف دیگر سرمایه‌گذاری چین در فناوری نوآورانه، ادغام این قابلیت‌ها و سایر فناوری‌های با کاربرد دوگانه در حوزه نظامی است. چین در دوران ریاست جمهوری شی جین پینگ اصلاحات ارتش آزادیبخش خلق (PLA) را در سال ۲۰۱۵ به عنوان بخشی از سیاست ادغام نظامی-غیر نظامی خود آغاز کرد و از آن زمان توانایی های نیروهای پشتیبانی استراتژیک PLA را در زمینه هایی از جمله فضا، جنگ سایبری و جنگ الکترونیک بهبود بخشیده است. از این رو، چین ضمن مدرن سازی ارتش خود، به دنبال اجرای دکترین نظامی جدید مبتنی بر رقابت در فضا و جنگ های آینده است.

در راستای این دکترین و هدف بازسازی نیروهای مسلح، شرکت های دولتی، شرکت های فناوری خصوصی، دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی با ارتش چین همکاری می کنند. در این مرحله، فناوری کوانتومی، قابلیت‌های سایبری، برنامه‌های فضایی، اتوماسیون، ربات‌ها و هوش مصنوعی به‌عنوان اجزای اساسی استراتژی ادغام غیرنظامی و نظامی چین برجسته می‌شوند. چین که در سال ۲۰۱۷ کمیسیون مرکزی توسعه نظامی و غیرنظامی را برای هماهنگ کردن سیاست‌های ادغام غیرنظامی و نظامی تأسیس کرد، به این کمیسیون اختیارات گسترده‌ای برای تعیین و تامین نیازها داده است.

چین که در سال ۲۰۱۶ یک ماهواره کوانتومی به فضا فرستاد تا توانایی‌های نظامی خود را افزایش دهد، به دنبال فرصت‌هایی برای بهبود قابلیت‌های اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی خود و کسب برتری نسبت به رقبای جهانی است. به طور مشابه، گروه امنیتی موسوم به ۳۶۰ شرکت چین، اولین مرکز نوآوری امنیت سایبری غیرنظامی این کشور، شروع به ایجاد سیستم‌های دفاع سایبری برای نیازهای نظامی کرده است.

رقابت جهانی در سایه فناوری نوآورانه

برای واشنگتن، افزایش ظرفیت فناوری چین به یکی از موضوعات اصلی در روابط دوجانبه با پکن تبدیل شده است. با توجه به تمایل تصمیم گیرندگان آمریکایی برای حفظ رهبری جهانی واشنگتن در فضاهای اقتصادی، نظامی و فناوری، ادغام نظامی-غیرنظامی پکن و توسعه فناوری‌های با کاربرد دوگانه به چالشی حیاتی برای ایالات متحده مبدل شده است. بنابراین، در اوایل دهه ۲۰۱۰، واشنگتن در دولت اوباما یک استراتژی برای محدود کردن رشد سریع اقتصادی چین اتخاذ کرد. پس از انتخاب دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، سیاست تهاجمی تری را اتخاذ کرد که شامل تحریم های اقتصادی و فناوری بود و سیاست مبتنی بر تحریم ضررهای قابل توجهی را به شرکت های چینی مانند هواوی وارد کرده است. البته سیاست واشنگتن برای مبارزه با چین در دوره ریاست جمهوری جو بایدن ادامه دارد، اگرچه روش ها متفاوت است. با وجود این، می توان گفت که سیاست واشنگتن در قبال چین هنوز مشخص نیست. با این حال، چهار پارامتر مهم را می توان در این رابطه تشخیص داد:حفظ رهبری فنی، اقتصادی و نظامی خود؛ محدود کردن نفوذ چین در بازار فناوری از طریق تعمیق همکاری با متحدانش؛ تولید فناوری های جایگزین؛ و ساختن یک ساختار فنی- سیاسی در برابر رقبای خود.

برای مثال، تمرکز نزدیک ناتو بر پیشرفت فناوری چین، شاخص مهمی از نگرانی غرب به شمار می رود. شرکت‌های غربی تشویق شده‌اند همکاری با چین را محدود کنند و در برخی موارد محدودیت‌هایی نیز وضع شده است. همچنین تلاش هایی برای محدود کردن خرید شرکت های غربی توسط پکن انجام شده است.

با این حال، شرایط و زمینه های رقابت در دنیای امروز صرفاً مبتنی بر پارادایم امنیتی نیست. نهادها و بازیگران نظم جهانی کنونی از نزدیک با چین تعامل دارند. به عبارت دیگر، در فضای رقابتی امروزی، ساختار دوقطبی وجود ندارد. بسیاری از بازیگران، از جمله ایالات متحده و متحدانش، باید با چین در زمینه های مختلف تعامل داشته باشند. این وضعیت دامنه و آینده کمپین ضد چین را پیچیده می کند.

علاوه بر این، رقابت تکنولوژیک تنها به فضاهای فیزیکی یا ژئوپلیتیکی محدود نمی شود و محیط رقابتی فراتر از دولت ها، مؤسسات، شرکت ها و سایر بازیگران می رسد و حوزه های اطلاعاتی و مبتنی بر داده را در بر می گیرد. این رقابت در فضای دیجیتال حوزه‌ای نیست که دولت‌ها یا دیگر بازیگران – حتی بازیگران هژمونیک – بتوانند در آن تسلط مستقیم داشته باشند همین وضعیت نیز اهمیت بحث در مورد آینده محیط رقابتی امروز را افزایش می دهد.

 

 

منبع: نشنال اینترست/ Mesut Özcan

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.