به گزارش اشراف؛ خاطرات قدیمی معجونی از زندگی است که گاهی تلخه و گاهی هم شیرین. خانه ظرف این معجون است. ظرف و مظروفی که از هم جدا نمیشوند. هر خانهای خاطره دارد. حتی در و دیوار خانهها هم حرفی برای گفتن دارند چه برسد به آدمهایش. خانه سدنصرالدین از همین خانههاست که از در و دیوارش خاطره میبارد.
داستان سدنصرالدین از یک شب تابستانی در مرداد ماه سال ۱۳۴۱ شمسی آغاز میشود. شبی که زلزلهای مهیب در طبس رخ می دهد و شدت آن به سدنصرالدین هم می رسد. نویسنده این زلزله را از درون شکم مادر خود روایت میکند. داستان های کتاب به صورتی آیتمی و بخش های کوتاه است که به وفور در آن از اصطلاحات و زبان تهران قدیم استفاده شده است. «بچه طهرون» دغدغههای زیادی را در کتاب گنجانده است که مهمترین آن شاید فرهنگ اصیل ایرانی و مفهوم خانواده است.
خانوادهای که با وجود مشکلات و تفاوتها زیست مشترکی دارند؛ خانواده و به طور کل جامعهای که هنوز اصالت خودش را دارد و ریشههای فرهنگی و اخلاقیاش پوسیده نشده است و معرفت را در دل خود زنده نگه داشته است.روایتهایی از روضهها و عزاداریها، روایت از آدمهای با معرفت، خانه قدیمی که حوض دارد، زندگی مسالمتآمیز جمعیت بزرگ در یک خانه کوچک،حشر و نشر با آدمهایی که ادیب بودند، شیطنتهای امیر خیام، پندهای عزیزجون در سدنصرالدین با زبان شیرین گفته می شود. کتاب در شمارگان ۱۲۵۰ به همت دفتر طنز حوزه هنری در سال ۱۴۰۰ در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.