اشراف – شاهرخ صالحی کرهرودی: بیش از ۱۱ سال از شروع به کار دانشگاه فرهنگیان میگذرد؛ قرار بود این دانشگاه سالانه ۲۵ هزار دانشجو بگیرد و اگر این روند طی شده بود، حالا پس از ۱۰ سال، حداقل ۲۵۰ هزار معلم جوان، آموزش دیده و متخصص، در کلاسهای درس حضور داشتند اما اهمال در پذیرش دانشجو – معلم باعث شده تا حالا، در شروع سال تحصیلی، ۲۳ هزار کلاس درس بدون معلم بماند و آموزش و پرورش هم در مجموع ۳۰۰ هزار مورد کمبود معلم داشته باشد.
دلايل كمبود معلم
دانشگاه فرهنگیان با تجمیع ۹۸ مرکز تربیت معلم در سراسر کشور در سال ۱۳۹۰ پا به عرصه وجود گذاشت اما پذیرش دانشجو در این دانشگاه از سال ۱۳۹۱ آغاز شد. آنگونه که آن روزها، حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر وقت آموزش و پرورش وعده میداد قرار بود تا ظرف ۴ سال حدود ۱۰۰ هزار فارغ التحصیل این دانشگاه به عنوان معلمان جوان و تحصیلکرده راهی کلاسهای درس شوند اما وعدهها فقط در حد وعده باقی ماند و دولت به دلیل کسری بودجه، نتوانست این تعداد دانشجو را جهت ورود به آموزش و پرورش بورسیه کند. این در شرایطی است که معلمانی که در دهه ۷۰ به استخدام آموزش و پرورش درآمده بودند، حالا به سن بازنشستگی رسیدهاند و سرعت خروج معلم از کلاسهای درس، بسیار بیشتر از سرعت ورود معلمان جدید به کلاسهای درس است. این ناترازی بین بازنشستگی معلمان و ورود معلمان جدید باعث شده تا در ابتدای مهرماه امسال ۲۳ هزار کلاس درس معلم نداشته باشند. البته مشكل تنها ناترازي در جذب معلمان نيست. تعداد دانش آموزان نيز رشد بيشتري نسبت به گذشته داشته است و آنگونه كه آمارها نشان ميدهد در ۸ سال گذشته، سه ميليون نفر به تعداد دانش آموزان كشور اضافه شده است. افزايش دانش آموزان و كاهش معلمان، دست به دست هم داده تا كلاسهاي درس بدون معلم باقي بماند. اگرچه رضا مراد صحرايي، وزير آموزش و پرورش، در مصاحبهاي تعداد كمبود معلم را ۷۹ هزارنفر اعلام كرده است اما حاجي بابايي، وزير اسبق آموزش و پرورش و رئيس فعلي كميسيون برنامه و بودجه مجلس يازدهم معتقد است كه ميزان كمبود معلم در حدود ۳۰۰ هزار نفر است. البته در كنار اين دو عدد بايد آمار قبلي معاون منابع انساني وزارت آموزش و پرورش در دولت قبل را هم اضافه كرد كه از كمبود ۲۰۰ هزار معلم در كشور خبرداده بود. اختلاف در آمارها، موضوع مهمي است كه نشان از بحران جديد در مديريت آموزش و پرورش كشور دارد.
هشداري كه ناديده گرفته شد
پنج سال پيش رهبر معظم انقلاب اسلامي بجاي ديدار مرسوم با معلمان در ارديبهشتماه، به دانشگاه فرهنگيان رفتند تا هم با مسئولان آموزش و پرورش و هم دانشجو – معلمان در اين دانشگاه ديدار كنند. در آن ديدار(۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۷)، رهبر انقلاب با بيان اينكه « امروز مهمترین نیاز آموزش و پرورش کشور، معلّم است» تصريح كردند: « آقایان گفتند و بنده هم اطّلاع دارم که تا چهار سال دیگر، تعداد انبوهی از معلّمین -تعداد کثیری- وارد بازنشستگی میشوند و آن کسانی که از این دانشگاهها، [یعنی] دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی، تحویل داده میشوند به آموزش و پرورش، بسیار بسیار کمتر از آن مقداری هستند که از آموزش و پرورش خارج میشوند؛ این یک بحران است برای آموزش و پرورش؛ نباید چنین اتّفاقی بیفتد.»
پيشبيني آن روزهاي رهبر انقلاب به حقيقت پيوسته و زمزمههاي كسري معلم كه از سال ۱۴۰۰ شروع شده بود، در اول مهرماه امسال به اوج خود رسيد؛ البته در شرايطي كه توسعه دانشگاه فرهنگيان از همان چهار سال پيش ميتوانست بخش مهمي از مشكل را برطرف كند، اما دولتمردان اين بار به سراغ راه آسانتري رفتند و تصميم گرفتند تا با جذب معلم از خارج از دانشگاه فرهنگيان، تا حدي بر مشكلات فائق شوند. بر اساس ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگيان، بنا به ضرورت و در رشتههاي فني و خاص، آموزش و پرورش ميتواند از بين فارغ التحصيلان ساير دانشگاهها، اقدام به جذب معلم كند و البته، اين افراد نيز بايد با طي دورههاي در دانشگاه فرهنگيان، مهياي حضور در كلاسهاي درس شوند. اما اين ضرورت استثنايي، حالا به بخشي از اصل جذب معلم در آموزش و پرورش تبديل شده و با برگزاري آزمونهاي سالانه، در عمل تعداد كساني كه از اين طريق وارد آموزش و پرورش ميشوند، بسيار بيشتر از كساني است كه از طريق سيستم دانشگاه فرهنگيان وارد كلاسهاي درس ميشوند.
كوتاهي كه بايد جبران شود
مسئله مهمي در خصوص جذب معلمان وجود دارد اين است كه فارغ التحصيلان مراكز تريبت معلم يا دانشگاه فرهنگيان يا دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي، در طول قريب به ۴ سال، شخص را از لحاظ روحي، رواني و آموزش، مهياي حضور در كلاس درس ميكنند در حاليكه فارغ التحصيلان ساير دانشگاهها، از چنين آموزشهايي بدون بهره بودهاند، تفاوت مهمي كه در بيانات آن روزهاي رهبر انقلاب نيز مورد توجه قرار گرفته بود و ايشان فرموده بودند: « معلّمی یک حرفهی فنّی است، یک کار هنری است؛ یادگرفتن لازم دارد؛ اینجا شما معلّمی را یاد میگیرید؛ آن که در فلان دانشگاه دیگر درس خوانده، او این معلومات شما را که در اینجا یاد گرفتهاید ندارد؛ چطور میخواهد معلّمی کند؟ مراکز تربیت معلّم -که مهمترینش فعلاً دانشگاه فرهنگیان است- مرکز ثقل اصلی نظام آموزش و پرورش کشورند و در مورد این دانشگاه کوتاهی شده.»
حالا پس از تمام اين مشكلات، به نظر ميرسد كه توان دانشگاه فرهنگيان بايد به سرعت بازيابي شود؛ هم تعداد اعضاي هيات علمي آن افزايش يابند و هم امكانات فني و تجهيزاتي آن توسعه پيدا كند. اين دانشگاه اگر قرار است نيروي مورد نياز كلاسهاي درس را تربيت كند، بايد سالانه حداقل ۵۰ هزار دانشجو – معلم را جذب كند تا پس از ۴ سال، كمبود معلمان به طور واقعي برطرف شود. چنين افزايش ظرفيت، بدون شك نيازمند بودجه و توجه ويژه مجلس و دولت است، وگرنه بايد نگران آموزش فرزندان اين سرزمين به خصوص در سالهاي پيش رو بود.