زهرا سلیمانی
خمودگی را از آموزش حذف کنیم
باید بپذیریم بچهها به شدت کنجکاو هستند و اگر با سیستم و روش ناصحیح این ویژگی برجسته آنها را نادیده نگیریم، متوجه میشویم کتابخوانی و علاقه به کتاب در ذات تمام بچهها است، زیرا کتاب همان دوست و یار مهربان قدیمی به سوالات و کنجکاوی آنها پاسخ میدهد. بچهها تشنه دانستن و کشف کردن هستند، و اگر آموزگار و آموزش خوبی داشته باشند و کتاب خوب برای آنها خوانده یا به آنها معرفی شود، بهشدت مطالعه خواهند کرد. اغلب کودکان یا بهتر بگویم تمام کودکان با کتاب و قصه ارتباط بسیار خوبی برقرار میکنند اما واقعیت تلخی که کودکان ما با آن مواجه هستند، سیستم آموزشی کشور است که در ابتدای آموزش، کودکی را از بچهها میگیرد و در ادامه آنها را نسبت به کشف، خواندن و دانستن دلزده میکند. سیستم آموزش ما بچهها را به سکون و سکوت تشویق میکند. بنابراین وقت احساس تحرک و جنبوجوش از کودک گرفته شود، دیگر کنجکاو نخواهد بود و زمانی که عطش دانستن نداشته باشد دیگر سراغ کتاب نمیرود و از کنجکاوی دست میکشد. برای همین است که اغلب کودکان ما هیجانی برای رفتن به مدرسه و آموختن ندارند. زیرا سیستم آموزشی، شادی را از بچهها میگیرد، بنابراین کودک غمگین و افسرده را نمیتوان به کتاب و کتابخوانی علاقمند کرد و بچهای که به کتاب و داستان علاقهمند نباشد، خوب زندگی کردن و مهارت زندگی را یاد نمیگیرد. کتاب بهترین و مهمترین مرجع مهارتآموزی کودکان است پس ما نباید با بی توجهی به این موضوع مهم، کتاب خوب خواندن برای بچهها را فراموش کنیم.
کودک خوشحال کتابخوان میشود
شاید عجیب باشد ولی باید بدانید که بچههای روستا از بچههای شهری شادتر هستند و زندگی بهتر و سالمتری دارند و چون شادی در بخش عمدهای از زندگی آنها نهادینه شده است از برنامههای قصهخوانی و کتابخوانی استقبال میکنند و به راحتی با وقت گذاشتن و برنامهریزی میتوان بچههای را اهل مطالعه و کتاب کرد. بچه روستایی فضای بیشتری برای زیستن در اختیار دارد. کل روستا و زمینهای اطرافش خانه و محل بازی اوست برای همین روابط اجتماعی گستردهتری دارد و زودتر با دیگران ارتباط برقرار میکند. بچههای شهر در یک آپارتمان کوچک زندگی میکنند و با آدمهای کمتری معاشرت دارند و معمولا جایی برای بازی و معاشرت با همسنوسالان خود ندارند. در چنین شرایطی شادی و شاد زیستن را از دست میدهند. دیگر نمیتوان توقع داشت آنها در بزرگسالی آدمهای شاد و باانگیزهای باشند. سیستم آموزشی باید کلا تغییر کند. فضای مدارس باید پرتحرک شود و آنقدر شاد باشد که بچهها با رغبت خانه را ترک کنند و به مدرسه بروند تا خوشحالی بیشتری را تجربه کنند. بچههای خوشحال بیشتر رغبت به یادگیری دارند و بهمرور یاد میگیرند که کتاب میتواند راه استمرار شادی و خوب زیستن را به آنها بیاموزد تا برای همیشه انتخاب آنها مؤثر زندگی کردن و خوب زیستن باشد.
کودکان نویسنده پرورش دهیم
ما درزمینه کتاب کودک، نویسندههای خوبی داریم اما برای داشتن نویسندههای مجرب و کار بلد باید بچهها را از همان کودکی به نوشتن علاقهمند کنیم و شور و مهارت نوشتن را در آنها پرورش دهیم. زنگ انشاء یکی از بهترین زمانهایی است که میتوان بچهها را به نوشتن علاقهمند کرد که متاسفانه این زنگ در بیشتر مدارس به یکی از بی کاربردترین کلاسها تبدیلشده و حتی گاهی بهعنوان کلاس جبرانی ریاضی و دیگر درسها از آن استفاده میشود. ما ادبیات بسیار غنیای داریم؛ داستانهای مثنوی، گلستان و شاهنامه بسیار خوب است به این شرط که آنها را برای بچهها بازنویسی کنی تا کاربردی شود. برخی از بخشهای شاهنامه خشونتی دارد که لازم نیست بچهها از آن مطلع باشند، بنابراین لازم است یک نویسنده متبحر آنها را بهگونهای بازنویسی کند که هم فرهنگ ایرانی را به بچهها منتقل کند و هم آموزشی برای خشونت و ترس برای آنها نباشد.
با کتاب خشونت را در کودکان کاهش دهیم
کتابخوانی کودکان را از خشونت به دیگران و هم به خودشان دور میکند، اما چگونه؟ کتاب خواندن قدرت مکالمه و گفتوگو را در کودکان نهادینه میسازد، برای مثال؛ آدمیزاد از همان بچگی میآموزد وقتی خواسته او نادیده گرفته شد و زمانی که نتوانست حرف بزند به خشونت متوسل شود اما با کتاب میتوان به بچهها آموزش داد که بهترین راه رسیدن به هدف و خواسته، حرف زدن و گفتوگو است. کتابها حل مسأله را به بچهها آموزش میدهند. بچهها باید مهارت یاد بگیرند. مثلا ما به بچهها یاد میدهیم اگر دوستی، دوچرخه آنها را بدون اجازه برداشت، نباید او را کتک بزنند یا تلافی کنند. باید با او صحبت کنند. کتابها نهتنها راهحل مسأله بدون خشونت را به بچهها میآموزند که روشهای درست گفتوگو را هم به آنها یاد میدهد. مثلا کتاب «یک توپ برای همه» به سادهترین روش ممکن به بچهها آموزش میدهد اگر در یک بازی جمعی مثل فوتبال یکی از کودکان رفتار اشتباهی کرد، چگونه با او رفتار کنیم که هم به بازی جمعی برگردد و هم متوجه شود نباید این رفتار را تکرار کند و هم حس بدی در او شکل نگیرد که او را به سمت خشونت نسبت به خود و دیگران سوق دهد.
https://eshraf.ir/?p=76822