به گزارش اشراف؛ کتاب دربرگیرنده روایت زندگی، خاطرات و حماسههای خستگیناپذیر مردم شهیدپرور خوزستان در روزهای سخت و پرتنش جنگ تحمیلی است. هرچند روایتهای کتاب در بازه زمانی بین این دو اتفاق است اما نویسنده با فلشبکهایی، خاطرات نورانی را از زمان انقلاب هم مینویسد؛ دوستی با محمدجهانآرا و تشکیل گروههایی برای محافظت از محلهها در غیاب نیروهای شهربانی و جنش گروههایی مانند مجاهدین خلق و سابقه گروه منصورون و… از جمله این خاطرات است.
خاطرات «پسرهای ننه عبدالله» از چند جهت خواندنی و قابل تأمل است؛ اولین نکتهای که وقت شروع خواندن به چشم خواننده میآید، آشنایی بسیار خوب راوی با فرهنگ مردم خوزستان است. همین نکته باعث شکل گرفتن تصویری روشن از بخشی از زندگی روزمره و آداب و سنن این مردم میشود. دوم اینکه روایت از بخشی جذاب شروع میشود، آغاز حمله علنی عراق به ایران و تصمیم بچههای سپاه که هسته اولیهشان روزهای ابتدایی انقلاب شکل گرفت، برای دفاع از مرزها.
سوم هم تصویرسازی نبرد تن به تن با نیروهای متجاوز عراقی که از زبان رزمندهای روایت میشود که در تمام ساعات حضور و مسئولیت هدایت گروهی از جوانان را هم بر عهده داشته است.
خانواده نورانی چند پسر دارد که همگی در این مقاومت حضور دارند، حتی کوچکترین آنها برخلاف میل و مقاومت شدید برادر بزرگتر دست از مبارزه بر نمیدارد؛ برادرانی که در قبل از انقلاب هم اهل مبارزه بودند. تا جایی که وقتی مادر متوجه میشود فرزند کوچکش اعلامیه جابهجا میکند، میگوید او کوچک است و خودش داوطلب بردن اعلامیهها میشود. خاطرات مربوط به مادر خانواده هم از بخشهای خواندنی روایت است. کسی که بعد از شروع حمله به شیراز میرود اما دلش طاقت نمیآورد و به آبادان برمیگردد و زیر آتش دشمن در یک مرغداری ساکن میشود. کمکم بقیه اهل خانه هم میآیند و زندگی در مرغداری جاری میشود؛ پدر بزرگ و مادربزرگ، پدر، نوعروس و… .
«پسرهای ننه عبدالله» روایتی از درهمتنیدگی مرگ و زندگی است؛ لبخند زدن به زندگی، وقتی همه داشتههایت جلوی چشمت یکی یکی از بین میرود.
زینب زارع چهارمندان
https://eshraf.ir/?p=36737