به گزارش اشراف- وجیهه قاسمی: این روزها در سراسر دنیا امر آموزش بسیار جدی تلقی میشود و معلمها پیش از اقدام به عمل آموزش در کلاس درس در ابتدا درباره الگوی عمومی آموزش، آموزش میبینند. پروسه کار به این صورت است که ابتدا هدفهای آموزشی درس خود را تعیین میکنند و آنها را برحسب عملکردهای قابل مشاهده و قابل اندازهگیری یادگیرندگان مینویسند، سپس ویژگیهای ورودی پیشنیاز برای یادگیری آن هدفها را تعیین کرده و سپس با اجرای آزمون تشخیص مربوط به سنجش آغازین و نتایج حاصل از آن، به ترمیم کمبود پیشنیازهای یادگیرندگان اقدام میکنند. معلم بعد از این اقدامات آماده است تا برای آموزش هدفهای درس خود از روشها و فنون آموزشی استفاده کند.
میدانیم که هدفهای آموزشی گوناگون هستند و طیف وسیعی را شامل میشوند. روشهای آموزشی معلم نیز باید متناسب با هدفهای آموزشی او متنوع و گوناگون باشد، یعنی معلم نیاز دارد در آموزشدادن هدفهای گوناگون درس خود، از روشهای گوناگون و متناسب با آن هدفها استفاده کند. روشهای آموزشی بسیار کلی و اساسی و برای همه دروس و در همه سطوح آموزشی قابل استفاده هستند و نیاز است یک معلم برای اطلاع از روشهای اختصاصی آموزشی مانند روش آموزش ریاضیات یا علوم یا… آموزش ببیند.
گرچه سالهاست در فرایند آموزش معلمان در سراسر دنیا، این روشها بیان میشود اما گاهی لازم است دوباره و دوباره از طرق مختلف کلیات آن برای معلمها بازگو شود تا از نظر دور نگه داشته نشوند و گاهی روند آموزش فرزندانمان با روندی غیرعلمی و آسانگیر به خطر نیفتد. در اینجا به اختصار به بیان آنها خواهم پرداخت، شاید مرور آنها برای معلمان و والدین برای توجه به آنچه در مدارس پی گرفته میشود، مفید فایده باشد.
- تدارکات پیش از یادگیری: یادگیرندگان پیش از یادگیری هر مطلب تازه باید پیشنیازهای ویژه آن مطلب را آموخته باشند. معلم باید در لحظه اجرای روش آموزشی خود، یادگیرندگان را برای یادگیری موضوع تازه آماده کند، یعنی رابطه مطالب قبلی را با مطالب فعلی به آنها یادآوری کند و به آنها بفهماند که چه مقدار از آموختههای قبلی آنها ممکن است به یادگیری موضوع جدید کمک کند. این کار سطح آموزش را بالا خواهد برد.
- ایجاد انگیزش و علاقه در یادگیرندگان: فنون بسیاری وجود دارند که در یادگیرندگان ایجاد علاقه میکنند. تاثیر این کار بر کسی پوشیده نیست و تقویتکنندههای بسیاری هستند که معلم میتواند به این منظور از آنها استفاده کند.
- تهیه سرمشق یا نمونهای از عملکرد نهایی: معلم باید مثال یا نمونهای از آنچه در پایان آموزش توقع یادگیری آن را دارد، به یادگیرندگان بدهد. این سرمشقدهی به فعالیتهای یادگیرندگان جهت میدهد.
- شرکت فعال یادگیرنده در یادگیری: پس از مراحل مقدماتی یادگیری شرکت فعال یادگیرندگان در جریان یادگیری بسیار ضروری و مفید است. از آن پرسیدن سوال از یادگیرندگان است که همیشه آنها را فعال نگه میدارد.
- هدایت یادگیرندگان: بعد از راهنمایی در مراحل مقدماتی آموزش، بهتدریج نباید راهنماییهای غیرلازم را ادامه داد تا یادگیرندگان مستقل بودن را فراموش نکنند.
- تمرین: معلم باید فرصتهای لازم را در اختیار یادگیرندگان قرار دهد تا مطالب و مهارتهای تازه آموختهشده را تمرین و تکرار کنند تا مهارت آنها بالا رود و در حافظهشان بهتر و بیشتر باقی بماند.
- آگاهی از نتایج: آگاهی یادگیرندگان از درستی یا نادرستی نتیجه عمل، پیشرفت زیادی نصیب آنها میکند، بنابراین باید بازخورد مداوم همراه با تقویت عملکرد درست در دستور کار مداوم معلم باشد.
- رعایت مراحل آموزش و استفاده از پیش سازماندهنده: موضوعهای درسی را باید مرحله به مرحله ارائه داد. ابتدا مطالب آسان و آشنا و بهتدریج مطالب پیچیده و دشوارتر. این به علاقهمندشدن یادگیرندگان به مطلب آموزشی کمک شایانی میکند.
- رعایت تفاوتهای فردی: سرعت و توانایی یادگیرندگان متفاوت است، درنتیجه روش آموزشی معلم نیز باید ناظر به این تفاوتها باشد. برخی نیاز به کمک و توجه بیشتری دارند یا به تکالیف و تمرین بیشتری نیازمند هستند که باید برای دستیابی به اهداف آموزش مدنظر معلم قرار گیرند.
- اجرای فعالیتهای متنوع آموزشی در کلاس درس: معلم باید به مجموعهای از روشها و فنون متنوع آموزشی مجهز باشد تا هر زمان لازم بود از آنها استفاده کند. او باید علاقه یادگیرندگان را به مطالب درسی برانگیزاند و فعالیتهای آنها را هدایت کند.
از آنچه گفته شد بهروشنی میتوان دریافت که نقش معلم فقط توزیعکننده اطلاعات نیست، بلکه وظیفه اصلی او اداره تجارب آموزشی و هدایت فعالیتهای یادگیری دانشآموزان است.
https://eshraf.ir/?p=49430