×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
فیلم سینمایی “فری گای”؛ بازی خلاقیت

به گزارش اشراف- مریم صلحی: این بار قرار است به دل یک بازی رایانه ای برویم و در عین لذت بردن از فضای بازی، رنگ و بویی واقعی به آن بدهیم. فری گای داستان لوپی است که خودآگاه می شود و این شروع داستان است.

گای با جرقه عشقی که در وجودش روشن می شود از روتین برنامه ای که برایش کدنویسی شده بود خارج می شود و تجربه چیزهای جدید شروع زندگی واقعی او می شود و این تقابل عجیبی با نظریه فرانکفورت دارد که جلوتر به چه طور و چرای آن می رسیم. ابتدا اجازه بدهید از کلیات فیلم بگوییم که نمیتوان آن را عالی دانست اما کاملا سرگرم کننده است و فضای آن طوری طراحی شده که حتی اگر اهل بازی های رایانه ای نباشید هم لذت خواهید برد. میتوانم فضای فیلم را شبیه به فیلم سینمایی جریان اصلی محصول سال ۲۰۲۱ معرفی کنم اما جذاب تر و هدفمند تر از آن.

به نظر می رسد موضوعی که فری گای را به عنوان یک فیلم تخیلی و فانتزی نجات می دهد ایده فرانکفورتیِ آن است که خودآگاه یا ناخودآگاه هدفمندی بالایی را ایجاد کرده است، اینکه می گوییم عمدی و یا سهوی به این دلیل است که ممکن است کارگردان و یا نویسنده بعد از ساختن اثر ، چیزی را در آن کشف کنند که برای آن برنامه ای نداشتند. رئیس بدجنس یک فضای بازی ایده جدیدی نیست و ما او را از فیلم پینوکیو بارها و بارها تجربه کردیم ، در کل می توان گفت فضای واقعی  فیلم حرف جدیدی ندارد و بهتر است مستقیم به سراغ لوپ های بازی برویم.

برسیم به قالب فیلم که منطبق بر ایده فرانکفورتی است. چیزی که هربرت مارکوزه ، مارکس هورکهایمر ،  تئودور آدرنو و دیگر فرانکفورتی ها به آن باور دارند این است که جهان تحت کنترل است. جهانی که توسط سرمایه داران از طریق هژمونی رسانه براساس منافع خود کنترل می شود. یعنی سرمایه داران منافع خود را از طریق رسانه به صورت نرم و قابل قبولی به ذهن توده مردم تزریق می کنند، نظریه ای که مارکس مطرح کرد و در مکتب فرانکفورت شکل کاملتری به خود گرفت و به نئو مارکسیسم تبدیل شد . فرانکفورتی ها موسیقی ، هنر، مد و کلا سبک زندگی را یک پکیج فرهنگی معرفی کردند که این پکیج از طریق سرمایه داری و وابسته به منافع آنها در اختیار توده مردم قرار می گیرد و باور داشتند که کمترین آسیب این پکیج حاضر و آماده، مرگ خلاقیت توده است. برگردیم به فیلمنامه، شخصیتی که هر روز از خواب بیدار می شود یکی از لباسهایی که هیچ تنوعی در آن ها نیست انتخاب می کند و قهوه ای با طعم مشخص و غیر قابل تغییر را می نوشد و از جملات مشخص شده استفاده می کند و به سرکار مشخصی می رود. در خیابانهایی که از آن می گذرد اتفاقات عجیب می افتد در محل کارش که بانک است هر روز دزدی می شود و دائما انفجارهای عجیب رخ می دهد و اطرافیانش می میرند اما برای او یک روتین است و تعجبی ندارد. درواقع او یک کارکتر است که توسط طراحان بازی کنترل می شود و زندگی او همان کدهایی است که طراحان بازی برای او نوشته اند، از نظر مکتب فرانکفورت؛ این کدها حکم پکیج فرهنگی را دارند که دراختیار توده قرار میگیرد. اگر از دریچه فرانکفورت نگاه کنیم گویی زندگی توده مردم ، یک بازی است و سرمایه داران ، طراحان این بازی هستند که باورش خیلی تلخ است.

حالا نوبت بیدار شدن است نوبت تغییر دادن این رویه و به هم زدن روتین روزانه است. گای عینکی که واقعیت را نشان می دهد بر چشم می زند و چیزهایی را می بیند که قبل از آن ندیده بود. پس تصمیم می گیرد متفاوت از قبل زندگی کند و بعد از این ،گایِ روتین قدیمی نیست، اما این تغییر راحت نیست چراکه از طرفی کدهای تغییر آن دست طراحان بدجنس است و از طرفی دوستان و اطرافیان او حاضر نیستند این قانون را بشکنند و  عینک واقعیت را به چشم بزنند و ترجیح می دهند در همان نادانی بمانند. گای با اطرافیان خود فرق میکند و همین تفاوت او را قهرمان می کند. او دنبال واقعیت است در حالی که لوپ های دیگر ترجیح می دهند همان مسیر همیشگی زندگی خود را داشته باشند.

با این توضیحات  به این نتیجه می رسیم که شاید فری گای به ما می گوید که نترسیم و فراتر از موسیقی و مد و کتابهایی برویم که به ما پیشنهاد می شود تا خلاقیت مان بیش از پیش تقویت شود اما اگر از چشم فرانکفورتی ها نگاه کنیم یعنی ایده پکیج فرهنگی را درست و پایه فرض کنیم که زندگی یک روتینی است که باید آن را دور بزنیم ؛ چه طور اطمینان کنیم که از خلاقیت های جدید یک پکیج دیگری نمیسازند؟ مثلا سراغ ساخت یه نوع موسیقی با سبک جدید می رویم و این سبک ، به منافع سرمایه دارن تبدیل می شود و وارد پکیج فرهنگی آنها می شود، این اتفاقی هستش که در فری گای در حال رخ دادن بود اما از طریق طراحان اصلی گای شکست خورد. با تمام این وجود اگر قرار باشد مفهومی از فری گای بردارم ترجیح می دهم این را یک باور درست بدانم که زندگی یک بازی است و اگر خلاف، مسیر پیشرفت را باز می کند و باعث کسب امتیاز می شود ، کارهای خوب، انسان را به قهرمان تبدیل می کند  و همین یک مفهوم درست از این فیلم برای من کافی است.

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.