به گزارش اشراف-محسن پورعرب، به عقیده برخی از صاحب نظران، نگهداری از حیوانات در خانه برگرفته از فرهنگ غرب است. غربی که تصمیم به جایگزینی حیوان به جای فرزند گرفت! برخی دیگر نیز معتقدند، زندگی حیوانات با انسانها از ابتدای آفرینش تا کنون بوده و خواهد بود و زندگی انسان با حیوان از یکدیگر جدایی ناپذیر است.
اما نگاه سومی هم هست، که به دنبال حقوق حیوانات است. عنوانی که تاکنون کمتر مورد بررسی قرار گرفته و برآمده از همان نگاه نخست، یعنی فرهنگ غرب است. آنچه امروز در جامعه ما خودنمایی میکند، الگو برداری از فرهنگ غرب در مسئله نگهداری از حیوانات است. در مقابل متاسفانه آنچه که نادیده گرفته می شود، حقوق اساسی حیوانات است. این عنوان به اندازه ای پوچ شده که هیچ جایگاهی در نظرات و تصمیمهای افرادی که دارای حیوانات خانگی هستند، ندارد.
البته ممکن است به شکل دیگری این افراد مدافع حقوق حیوانات باشند، در شرایطی که ممکن است فردی به حیوانی آسیبی برساند این افراد مدافع حقوق حیوانات می شوند اما در نوع مواجهه خود با حیوانات خانگی، توجهی به حقوق حیوانات ندارند.
در این باره، گری فرانسیون، استاد حقوق دانشگاه راتگرز ایالت نیوجرسی آمریکا معتقد است حقوق حیوانات تا حد بسیار زیادی بی معنا شده است. به عقیده فرانسیون، وقتی درباره حقوق حیوانات صحبت میکنیم، در درجه اول درباره یک حق صحبت میکنیم، «حق دارایی کسی نبودن».
تامل و تفکر درباره حقی که فرانسیون مطرح میکند می تواند گره گشای بسیاری از اختلافها در مسئله نگهداری از حیوانات در جامعه کنونی ما باشد. متاسفانه حجم نفرت پراکنی نسبت به افرادی که صاحب حیوان خانگی هستند رو به افزایش است، در مقابل نهادهای انتظامی و قانونی، راه کار مشخصی برای سر و سامان دادن به این چالش ندارند. بنابراین نادیده گرفتن این مسئله می تواند منجر به یک بحران اجتماعی شود.
در مقابل اگر بتوانیم «حق دارایی کسی نبودن» را در مسئله حقوق حیوانات به خصوص در بین طرفداران حیوانات خانگی جا بیاندازیم، میتوانیم امیدوار باشیم که با یک گفتمان علمی و عقلانی، نگاه به مسئله را تغییر بدهیم.
آنچه در این حق نهفته است، شباهت نزدیک حیوانات خانگی به دوران برده داری است. پر واضح است که یکی از تفاوتهای مشهود بین انسان و حیوان، قوه تعقل و قدرت تصمیم گیری است که در انسان است اما در حیوان نه. با این حال، زمانی که انسانها هم نوعان خود را به بردگی میگرفتند، حق تصمیم گیری را از آنها سلب میکردند که نهایتا منجر به محروم شدن برده از حقوقش میشد.
متاسفانه، رفتاری که در قرنهای گذشته با انسانهای برده صورت می گرفت امروز با حیوانات میشود. حیوان به طور طبیعی از قوه تعقل و به تبع آن تصمیم عقلانی محروم است، با این شرایط اگر حیوانی که باید در طبیعت باشد را به خانه منتقل و محصور کنیم، از ابتدایی ترین حقوقش محروم کردهایم.
مسئله بعدی درباره «حق دارایی کسی نبودن» حس مالکیت است. بازهم نگاهی به دوران و شرایط برده داری بیاندازیم. اساسا انسان شیء نیست بنابراین نمیتواند متعلق به کسی باشند یا تصرف شود اما این قاعده درباره برده ها متفاوت بود و انسان برده در تصرف کسی قرار میگرفت. نتیجه این است که با انسان برده به مانند یک شخص رفتار نمیشد و این یعنی انسان برده دیگر موجود نیست، که از لحاظ اخلاقی مورد احترام و اهمیت باشد.
با چنین اوصافی، آیا اخلاقی است که یک موجود غیر انسان یا همان حیوان را به مانند یک برده از حقوق اولیه خود که آزادی و رها بودن در طبیعت است، محروم کنیم و آن را در تصرف خود درآوریم آنهم به بهانه اینکه از آسیب مصون بماند؟ آیا اخلاقا صحیح است که حیوانات را به مانند شیء در نظر بگیریم و مالک آنها شویم و از آنها در راستای اهداف خودمان بهره مند شویم؟
در واقع «حق دارایی کسی نبودن» به دنبال این است که انسانها از حیوانات به مانند اشیاء استفاده نکنند. تنزل جایگاه حیوانات به اشیاء پیامدهای ناراحت کنندهای به دنبال دارد. وابسته شدن حیوانات به انسانها، بزرگترین آسیبی است که به حیوانها وارد میشود. در نظر بگیریم که باتوجه به همان تفاوت بنیادین انسان و حیوان، انسانها با رشد سنی و عقلی به درجه استقلال میرسند اما حیوانات دچار چنین تغییراتی نمیشوند و روز به روز به انسان وابسته تر میشوند. در واقع ما تلاش میکنیم تا با پرورش حیوانات خانگی آنها را نوکر صفت و سازگار تربیت کنیم تا ویژگیهایی داشته باشند که خوشایند ما باشد.
حقیقتا محروم کردن حیوانات از حقوق حداقلی و سلب «حق دارایی کسی نبودن» ترویج پدیده «حیوانات برده» است. پدیدهای که اگر چه از روی خیرخواهی است اما در واقع ما تا آخر عمر آنها را کنترل میکنیم، دقیقا همان رفتاری که از آن بیزار هستیم!
نکتهای که باید در این بین به آن توجه کنیم، اینکه ممکن است مطرح شود که انسانها نیز به یکدیگر وابستگی پیدا میکنند و ممکن است یکدیگر را کنترل کنند، چرا این مسئله درباره حیوانات آسیب پذیر صدق نکند؟ پاسخ این است که ایجاد وابستگی بین انسانها برگرفته از حق انتخاب دو طرفه است بعلاوه اینکه ذات وابستگی انسانی، فرد وابسته را از حقوق اصلی محروم نمی کند.
در نهایت، «حق دارایی کسی نبودن» نگهداری از حیوانات و داشتن حیوان خانگی را اخلاقی نمیداند بنابراین باید از خود بپرسیم که آیا به دنبال مصون کردن حیوانات از آسیب های احتمالی هستیم، یا به دنبال رسیدن به اهداف و لذتهای شخصی و یا برده کردن حیوانات؟
https://eshraf.ir/?p=9760