به گزارش اشراف-مریم مرادی، داود گنجهای، نوازنده کمانچه و ویولن و عضو شورای عالی خانه موسیقی ایران است. گنجهای، ردیف کمانچه را از عبدالله جهانپناه و نواختن ویولن را از ولفگانگ والیش، استاد اتریشی، فرا گرفته است. تعلیم در تمام سطوح در مراکز هنری و آموزشی و اجرای کنسرت در نقاط مختلف جهان و فستیوالهای داخلی و خارجی همراه با گروههای موسیقی مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ازجمله فعالیتهای داود گنجهای است. او ارتباط نزدیکی با استاد شجریان داشت. با او درباره تاثیرات محسوس و ماندگار استاد شجریان روی موسیقی ایرانی همصحبت شدیم.
با گذشت ۴۰ روز از درگذشت استاد شجریان حرفهای زیادی در این مدت درباره ابعاد شخصیتی و موسیقی وی در رسانههای مجازی و مکتوب گفته شده است. اما این بار میخواهیم به صورت فنی و تخصصی درباره استاد شجریان صحبت کنیم. موسیقی قبل از استاد شجریان در شرایطی بوده که بخشهایی در کتابها منتشر شده است. بهطور مشخص شجریان چه تاثیراتی روی آواز ایرانی و همچنین موسیقی ایران داشته است؟
البته استاد شجریان به علت اینکه طلبه بود و از ۶۰ سال پیش هم که با هم کار میکردیم همواره این روحیه یادگیری و طلبه بودن در او قوت داشت. علاوهبر این سعی میکرد آثار قدما را بخواند و کپی کند، تا ریزهکاریهایش را بفهمد و با درایت و هوش و زندگی سالمی که در موسیقی داشت میتوانست این تغییرات را ایجاد کند.
انسانی بود که تاثیرگذاری متفاوتی نسبت به بقیه خوانندگان داشت. اگر قطعهای را میخواند آن را بهخوبی یاد گرفته بود و از این آمیختگی صداها برای خود یک شیوهای درست کرد که البته نمیتوانم به آن ردیف بگویم. ردیف از ابتدا بود ولی این شیوه او منحصربهفرد است. الان وقتی من بهعنوان موسیقیدان نگاه میکنم میبینم هر چه شجریان میخواند درست بود. کلام شجریان دارای مبتدا و خبر بوده است یا به قول قدیمیها فاعل و مفعول، نهاد و گزاره بوده است.
انتخاب شعر و کلام هم در این موفقیت موثر بوده است؟
ایشان مهمترین کاری که میکرد انتخاب شعر بود و بهموقع خواندن اشعارش باعث تاثیرگذاری بیشتر میشد. اشعاری که ایشان میخواند تاثیر زیادی روی همه داشت. در زمانی که مملکت دچار مشکل و آشفتگی بود اشعار مطابق سلیقه اجتماع بود، اگر شادی بود مطابق شادی بود، اگر انقلاب و جنگ بود مطابق آن بود.
نقش استاد شجریان نقش پررنگی بود اما نمیتوان کتمان کرد که تمام موسیقیدانانی که با ایشان کار میکردند از جلیل شهناز تا آقای مشکاتیان در موفقیت ایشان سهیم بودند. شجریان بهتنهایی نمیتوانست این بار را به دوش بکشد، او رسالت خود را انجام داد منتها در مجموع، مجموعهای که مرکز موسیقی ارائه کرد هم موثر بودند.
مضاف بر اینکه بزرگترین خدمت شجریان این بود که شاعران بزرگی داشتیم و داریم که کسی اشعار آنها را نمیخواند یا حتی اگر حافظ را هم میخواندند بهدرستی ادا نمیکردند. کار آقای شجریان برای این نسل ما و برای فرهنگ ما این بود که تمام اینها را ساده و آسان کرد. در طول تاریخ که مطالعه کردم هیچ کس همچون شجریان نبود که بعد از مدت کوتاهی به کاباره و سلیقه هر کسی کشیده نشود. بر طبق اصول جلو میرفت و براساس اصول موسیقی کار میکرد.
البته شجریان مخالف و منتقد هم داشت. برخی خوانندگان سنتی موفق قبل از انقلاب میگفتند اگر ایشان پس از انقلاب مشهور شد به واسطه این بود که میدان به دلایل مختلف خالی از چهرههای موسیقی بود، آیا واقعیت این است؟
خیر. این کمال بیانصافی است چون میتوان گفت استاد شجریان در زمره اولین کسانی بودند که دوستی و مودت موسیقایی پیدا کردند و همان زمان قبل از انقلاب هم موسیقی را خوب میشناختند، آواز او با دیگران متفاوت بود. ما چون تحصیلکرده دانشگاه و دانشآموخته مرکز موسیقی بودیم و تعصب خاصی به حفظ ریشهها داشتیم و آن زمان هم زمان خاصی بود، شجریان نقش پررنگی را ایفا کرد و متعهد به کاری که انجام میداد، بود. برعکس الان که خواننده یک دوره میخواند و اگر صدای گرمی دارد که خداوند به او عنایت کرده، مطلبی میآموزد یا خود را گم میکند یا دنبال پول و شهرتهای کاذب میرود، یا هر چیزی که سلیقه دیگران باشد بنا به سلیقه آنها رفتار میکند. شجریان این چنین نبود.
شجریان معتقد به مکتب و اصول بود و اصول او پایداری به موسیقی اصیل بود. استاد بنان موسیقی فاخر و با معنا را ارائه میداد اما میخواهم بگویم شجریان از او نیز عبور کرد. فکر نمیکنم شجریان چیزی در موسیقی ایرانی کم گذاشته باشد که دیگری بخواهد آن را تکمیل کند.
انقلاب باعث شد تمام عوام هم شجریان را خوب بشناسند. ابتدا شجریان با نام دیگری فعالیت میکرد که دلایل مختلفی داشت اعم از اینکه خانواده او مذهبی بودند، خانوادهاش نمیخواستند این چنین شود. آن زمان هم موسیقی در کشور اهمیت نداشت.
بعد از انقلاب موسیقی ما آن ارزش واقعی خود را نشان داد. هرچند قدر آن را مسئولان نمیدانند ولیکن مشخص شد فرهنگ ما بستگی به هنر ما دارد و یک کشور را از هنر آن میشناسند. در تاریخ همه فراموش میشوند ولی ابوالحسنخان صبا، بتهوون و… در تاریخ فراموش نمیشوند.
قبل از استاد شجریان شاید آواز ایرانی رسمیت و جایگاه بعد از استاد شجریان را به این شکل نداشت.
صددرصد همینطور بود.
بعد از استاد شجریان آواز ایرانی نزد عموم مردم شناختهتر شد و هم خواص و هم عوام این را میشناختند که مهمترین دلیل آن حضور استاد شجریان بود. جدا از مسائل فنی به نظر من هوش بالای ایشان در انتخاب اشعار، قطعات و زمان مناسب در جای مناسب هم مزید بر علت موفقیتهایش بود.
ریتم درونی موسیقی ما را شجریان درآورد و منظم کرد. روی هر کلام و نتی میایستاد جای آن بود که بایستد و چون به اصول موسیقی اعتقاد داشت و معتقد بود که در موسیقی کلاسیک ایران ما، ردیف و دستگاههای ما دارای پیامهای حکیمانه و همچنین وسیع است و انسان را به تفکر وامیدارد و کارآمد است پس میتوان از آن استفادههای خوبی کرد.
کسی که در کاباره میخواند میخواست مردم را سرگرم کند، شجریان نمیخواست مردم را سرگرم کند. او میخواست راه درست علمی موسیقی را ادامه دهد و در این راه بسیار موفق بود. قدیم اصلا آواز را نمیدانستند. در قدیم اصول اولیه آواز بود و تصانیف که الان هم عدهای تصنیفخوان هستند و شعرهایی که وزن سادهای دارد را میخوانند. شجریان سراغ تحریرهایی که انواع و اقسام دارند و در طبیعت نمونهاش مثلا بلبل است، میرفت.
صدای آواز و موسیقی اصیل ما از همین طبیعت و موسیقی پرندگان گرفته شده است. شجریان چون اهل گل و باغ بود و اهل هنر به معنای واقعی بود از اینها الگوبرداری میکرد و قطعا به همین دلایل در هنر ایران تکرار شدنی نیست. با اینکه عمر فیزیکی او به پایان رسیده است ولی فضای معنوی او باقی است. همه ما که موسیقیدان هستیم و او را دوست داشتیم و کسانی که صدای او را شنیدند، چه کسانی که مذهبی بودند از ربنا و صوت قرآن ایشان بینهایت بهره میبردند و چه افراد دیگر که از موسیقی او لذت میبردند.
میتوانیم بگوییم که استاد شجریان نگاه به موسیقی را هم پس از انقلاب تغییر داد؟
بله، هرچند موسیقی ما همواره مظلوم واقع شده است. کسی نیامده بگوید موسیقی ما با غنا فرق میکند. موسیقی مبتذل همراه با کلام مبتذل است. ما هم مخالف این موسیقی هستیم. شجریان میدانست که کلام چه میزان برد و تاثیر دارد و در تربیت، همبستگی، وحدت، اقتصاد و… اثربخش است و اشعاری که شجریان میخواند بسیار غنی بود و موسیقی است که این اشعار را زنده کرده است. موسیقی است که صدا دارد و حنجره بسیار توانای شجریان این اشعار را زنده کرده است. او در بالاترین درجات معنوی قرار دارد که هنوز رفتن او را باور ندارم و هر روز با شجریان هستیم. تمام خوانندهها وقتی بخواهند قدری جلوه کنند گریزی به صدای استاد شجریان میزنند و از او تقلید میکنند.
هر چند کسی همانند شجریان نمیتواند بخواند، حتی پسر ایشان هم نمیتواند به توانمندی او بخواند. شجریان بهترین بود و در این مجال کوتاه نمیتوان از تخصص و زحمات او روایت کرد. او بسیار به ایران و وطن خود علاقهمند بود و مردم ایران را بسیار دوست داشت.
موسیقی بیان احساس انسان است. زبان بینالمللی است و کسانی که درباره موسیقی منفیبافی میکنند، موسیقی را نشناختهاند. موسیقی کلام خداست.