به گزارش اشراف – سیده مهدیه قرشی: بر همین اساس، حضور محمد بن سلمان در اجلاس سران جی ۲۰ پس از ماجرای قتل جمال خاشقجی، اما و اگرهای بسیاری را درخصوص واکنش سران کشورهای عضو گروه جی ۲۰ در این نشست پدید آورد. فارغ از تردیدهای ناشی از حضور یا عدم حضور بن سلمان در این اجلاس و پیگیری احتمالی قضایی وی از سوی پلیس بینالملل (اینترپل)، با این وجود آنچه تامل درباره نوع مواجهه ولیعهد عربستان را با روسای جمهور برخی از کشورها ضرورت میبخشد، پاسخ به این سوال است که آیا محاصره محمد بن سلمان در تنگنای رسانهای حاصل قتل روزنامهنگار واشنگتن پست و گرفتاری در گرداب جنگ یمن و بازتاب جنایات جنگی وقوع یافته در این کشور با حمایتهای مستقیم عربستان، میتواند موجب تحریم ولیعهد این کشور از سوی جامعه بینالملل و خدشه دار شدن اعتبار وی شود و یا تمامی این بحرانها تحتالشعاع منافع استراتژیک هر یک از کشورهای عضو گروه جی ۲۰ قرار خواهد گرفت و بن سلمان بدون خروج از گردونه قدرت، به رفتار سیاسی کنونی خود ادامه خواهد داد؟
رویکرد دو کشور آمریکا و ترکیه با توجه به اظهارات روسای جمهور این کشورها در روزهای اخیر نشان میدهد که هیچ یک قصد تحریم بن سلمان را نداشته و همچنان به رویه سابق مناسبات خود با عربستان ادامه خواهند داد. به طوریکه دونالد ترامپ طی بیانیهای به حمایت از سیاستهای سعودی پرداخت و ماجرای روزنامهنگار مقتول را به حاشیه برد و همتای ترک وی رجب طیب اردوغان نیز، اگرچه در ابتدا در کسوت مدعیالعموم ظاهر شد و به موج رسانهای پیرامون این جریان دامن زد، اما در نهایت مشخص کرد که سودای گرفتن امتیاز از بن سلمان را در پس این ماجرا در ذهن میپروراند و در صورت حصول این امتیازها این ماجرا را به فراموشی خواهد سپرد. علاوه بر آمریکا و ترکیه، روسیه نیز در قبال این مساله واکنش محافظه کارانه ای نشان داد.
ولادیمیر پوتین در ۱۸ اکتبر در اجلاسی در سوچی در این خصوص نه تنها از تعیین طرف معینی به عنوان مسئول اصلی جنایت خاشقجی طفره رفت، بلکه گفت نمیتواند بدون داشتن اطلاعات کافی، روابط این کشور را با عربستان تخریب کند. وی همچنین در همین اجلاس از بن سلمان به عنوان یکی از نخبگان سعودی نام برد که روابط خوبی با برخی حلقههای قدرت دارد. این اظهارات در حالی مطرح شد که روسها و سعودیها از گذشته از مناسبات خوبی برخوردار نبودند، به طوری که در دوران جنگ سرد، این مساله بیشتر نمایان بود. البته پس از فروپاشی شوروی ریاض و مسکو به منظور بهبود و افزایش روابط دو جانبه خود تلاش بسیاری کردند، اما وجود چالشهای عمده خصوصا در چند سال اخیر در مسائلی مانند تعیین قیمت نفت، سرمایهگذاری و تجارت، قضیه چچن، نگرانیهای امنیتی عربستان درباره مبادلات تسلیحاتی روسیه و اسراییل و نیز همکاری فنی تهران ـ مسکو، مانع همگرایی آنان شد.
علاوه بر این چالشها وقوع برخی بحرانها نظیر مساله یمن، سوریه و اوکراین نیز منافع استراتژیک دو کشور را در دو قطب مجزا قرار داد، با این وجود براساس یک قاعده کلی وجود برخی منافع مشترک هر چند به صورت گذرا و مقطعی میتواند تا از حساسیت نسبت به پارهای اختلافات در برههای از زمان بکاهد. براساس این قاعده، روسیه در شرایطی که روابطش با آمریکا و اروپا، دستخوش تحولات منطقهای و حتی فرامنطقهای است، تلاش میکند از روابط با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به طور حداکثری منتفع شود.
لذا نزدیکی به عربستان به مثابه درگاه کشورهای عرب منطقه در این راستا امری منطقی به نظر میرسد. اگرچه عربستان از روسیه صرفا به عنوان یک اهرم فشار بهره برده و در مقاطع مختلف زمانی نزدیکی به روسیه را دستاویزی جهت دستیابی به منافع کلان اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی با غرب قرار داده است. با این وجود، روسیه به سبب جایگاه عربستان در منطقه، به دلایلی به شریک از راه دور عربستان تبدیل شده است. کنترل افراطگرایی و جداییطلبی در مناطق مسلماننشین آسیای مرکزی، قفقاز و داخل مرزهای روسیه، نزدیکی مواضع کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی (روسیه براساس سیاست خارجی خود درصدد است تا با همه طرفهای منازعه در منطقه غرب آسیا ارتباط داشته باشد)، محدود کردن دایره قدرت کشورهای منطقه غرب آسیا و حفظ ساختار ها و حاکمیتهای موجود از جمله اهدافی است که روسیه از ایجاد رابطه نزدیک با عربستان دنبال میکند.
https://eshraf.ir/?p=4315