به گزارش اشراف- زینب مرتضایی فرد، جلیل جوکار هنرمند نگارگر سالهاست که در این عرصه فعالیت دارد و همچنین تالیفاتی نیز در این عرصه داشته است. او مهندس پتروشیمی است و کارشناسی ارشد صنایع رنگ (شیمی رنگ) دارد. این نگارگر، درجه یک هنر (دکترا) در رشته نگارگری را از شورای عالی فرهنگ و هنر احراز کرده است ؛ همچنین سابقه ۲۹ سال فعالیت و تجربه در زمینه نقاشی عمومی که ۱۹ سال آن به طور تخصصی در زمینه نقاشی ایرانی شامل گل و مرغ، تذهیب، تشعیر، مینیاتور و طراحی فرش بوده،در کارنامه فعالیتهای او ثبت کرده است. او همچنین سالهاست که به تدریس در رشته نگارگری و تذهیب و گل و مرغ و رنگسازی در مدارس و دانشگاههای هنری مشغول است و نمایشگاههای متعددی در داخل و خارج از کشور برگزار کرده است. با او درباره هنر نگارگری و جایگاه آن در ایران گفتوگوی کوتاهی کردهایم.
هنر در دیدگاه اسلامی چه مفهومی دارد؟
تعریف هنر از دیدگاه فلسفه اسلامی با فلسفه غرب تفاوت بسیاری دارد. در دیدگاه اسلامی هنر عین عشق است، هنرمند عاشق و اثر هنری جلوه عشق، که منظور از این عشق ذات احدیت خداوند است.
اگر ذات هنر را به معنای حقیقی خودش در نظر بگیریم هنر به سمت توحید، وحدت، تعالی، زیبایی و در کل رو به سمت معنویت دارد. جکسون پلا هنرمند نقاشی است که رنگ به روی بوم میپاشد و آبستره کار میکند، با اینکه دینگرا نبوده و اعتقادی به خداوند ندارد، اما آثارش منطبق بر هندسه فرکتال است که وحدت وجود را در هستی اثبات میکند، این هنرمند خواه ناخواه بیانکننده وحدت وجود در عالم است.
اگر بنا به آموزههای الهی این را بپذیریم که انسانها در فطرت خویش دیندار هستند و هنر نیز در ذات هنرمند قرار دارد میبینیم هنر حرکتی فطری است که چه آگاهانه باشد و چه ناآگاهانه به سمت دین حرکت میکند.
تفاوت اعتقادات فلاسفه اسلامی و غربی در تعریف هنر را در چه میدانید؟
اثر هنری خلق شده بر مبنای تعریف هنر غربی با اثر خلق شده بر بنای تعاریف اسلامی تفاوت زیادی با یکدیگر دارد. در تعریف اسلامی، هنر جلوه ذات حق محسوب میشود و این والاترین نگاهی است که بشر میتواند به مقوله هنر داشته باشد. در حالی که در تعریف غربی اساس کار تکنیک محسوب میشود و تنها با کمک آن به خلق اثر پرداخته میشود. در این تعریف دیگر هنر نمیتواند جلوه عشق و ذات حق باشد.
در هنر غرب هر اثری که خلاقانه باشد، اثر هنری محسوب میشود حتی اگر نازیبا یا مبتذل باشد. گاهی نیز ابتذال را خاصیت هنر میدانند ؛ در حالی که از منظر دیدگاه عرفانی ایرانی اسلامی ما چیزی که راه به سمت نیکی داشته باشد، اثر هنری میدانیم.
با این اوصاف رابطه هنر نگارگری با دین چگونه است؟
طبیعتا هنر نگارگری از دیرباز تاکنون یک هنر آیینی و دینی بوده و در طول تاریخ هر زمان که ادیان توحیدی بر جامعه ایران حکمفرما بودهاند، هنر نگارگری در خدمت این ادیان بوده است. نقوش و گرههای موجود در نگارگری کاملا وحدتگرا محسوب میشوند و این مفاهیم یک نگره و جهانبینی توحیدی را بیان میکنند چراکه وحدتگرایی و مرکزگرایی در آنها وجهی بارز و انکار ناپذیر است.
با توجه به پیشینه ایرانی وجهی از نگارگری، آیا در اینگونه میتوان برای رنگها معانی خاص قائل بود؟
بله. رنگها در هنر نگارگری نماد محسوب میشوند، به طور مثال رنگ طلا در هنر دینی ایرانی رنگ خداوند است و نمادی از ذات لایتغیر خدا و از طرف دیگر بیانکننده درخشانی انوار معنوی الهیاند و صفت بیهمتایی و یکتایی خداوند را تداعی میکند که رنگ قالب در هنر نگارگری نیز همین رنگ است. رنگ لاجورد نیز که از رنگهای پرکاربرد این هنر محسوب میشود، نمادی از صفت بینهایت بودن ذات خداوند و یکتایی اوست.
طبایع مختلف وجود انسان نیز در هنر نگارگری با رنگ شنگرف به نمایش گذاشته میشود، شنگرف درآمیختهای است از جیوه و گوگرد که در تفکر کیمیاگران قدیم جیوه نماد فرشته خویی و معنویت و خواص فاعلی ماده به حساب میآمده و گوگرد نماد مادیت و خواص انفعالی و در نگارگری نیز این شنگرف که نه تماما مادیت است و نه تماما معنویت بلکه چیزی است ما بین این دو وجود و شخصیت آدمی را به نمایش میگذارد.