به گزارش اشراف – سیده مهدیه قرشی: ایران در این دیدارها پیشنهادهای مهمی را درخصوص اقداماتی که می تواند موجب کاهش تنش ها میان کشورهای خلیج فارس و ایران شده و حتی پایه گذاری یک معماری امنیتی منطقه ای شود، ارائه کرده است. مهمترین این پیشنهادات، این است که یک معاهده بدون تجاوز بین ایران و کشورهای عربی خلیج فارس منعقد شود. البته ارائه چنین پیشنهادهایی از سوی مسوبق به سابقه بوده و پیش از این نیز ایران درباره تاسیس مجمع های امنیتی منطقه ای پیشنهاداتی ارائه کرده بود. اما این پیشنهادات چقدر واقع بینانه هستند و شانس موفقیت آنها چیست؟ نگاهی به تاریخ پیمان های غیر تجاوز و پویایی روابط اعراب و ایران، به ویژه در خلیج فارس، می تواند در ارزیابی اینکه آیا آخرین تلاش های دیپلماتیک ایران موفق خواهد بود یا نه، کمک کند.
از لحاظ تاریخی، پیمان های منع تجاوز در جلوگیری از درگیری بین دولت ها و زمانی که شرایط و ملاحظات دیگر موجب نادیده گرفتن تعهدات معاهده آنها شده است، موثر نبوده اند. مهمترین و جامع ترین این معاهدات، پیمان Briand-Kellogg در سال ۱۹۲۸ پس از جنگ جهانی اول بود. این پیمان قرار بود جنگ را به عنوان وسیله ای برای حل اختلافات بین المللی ممنوع اعلام کند. معهده دیگر که در نهایت با شکست مواجه شد، بین آلمان نازی و شوروی سابق در سال ۱۹۳۹ منعقد شده بود که این معاهده نیز سال ۱۹۴ با حمله هیتلر به اتحاد جماهیر شوروی به پایان رسید.
دلیل شکست این توافقنامه های قراردادی این است که جامعه بین المللی هنوز با محاسبات قدرت و پویایی ادراکات تهدید امنیتی، بیشتر اداره می شود و هیچ سیستم بین المللی حقوقی وجود ندارد که بتواند قانون را علیه کشورها، به خصوص قدرتمندانی که آنها را نقض می کنند، اجرا کند. در واقعیت و همانطور که در سابقه تاریخی نشان داده شده است، جنگ بین کشورها به عنوان ابزار سیاست از طریق معاهدات غیر تجاوزی تنها زمانی از بین نمی رود که کشورها بر سر امنیت و سایر منافع ملی همگرا می شوند. بهترین مثال این وضعیت، اروپای پس از جنگ جهانی دوم است. به جای امضای پیمان های غیر تجاوز، کشورهای اروپایی شبکه هایی از همکاری های اقتصادی، سیاسی و سیستم های ارزشمند مشابهی را ایجاد کردند که جنگ را به در روابط آنها بی اهمیت کرد. بنابراین، بسیار نامحتمل است که صرفا امضای یک پیمان بدون تجاوز بین ایران و کشورهای عربی خلیج فارس، برای برقراری صلح کافی باشد.
البته ایران علاوه بر پیشنهاد یک پیمان بدون تجاوز، پیشنهاداتی را برای انجام اقدامات اعتمادساز و ایجاد موسسات به منظور همکاری اقتصادی و سیاسی میان کشورهای حوزه خلیج فارس، اعراب و غیر اعراب ارائه کرده است که در بلند مدت و تحت شرایط تغییر یافته، چنین اقداماتی ممکن است به بهبود امنیت در خلیج کمک کند. اما دینامیک روابط اعراب و ایران و همچنین سیاست های داخلی اعراب و همچنین روابط اسرائیل و اعراب، موفقیت این کشورها را برای دستیبای به صلحی پایدار با مشکل مواجه کرده است.
در عین حال، کشورهای عرب خلیج فارس درک متفاوتی نسبت به ایران دارند و نه صرفا به دلیل اینکه ایران را کشوری توسعه طلب می دانند بلکه با مقایسه خود و ایران از لحاظ وسعت جغرافیایی و جمعیت نیز احساس خوشایندی ندارند. البته ایران نیز در این زمینه نمی تواند اقدام موثری انجام دهد. حتی قبل از انقلاب اسلامی ایران هم، چنین عدم امنیتی برای کشورهای حاشیه خلیج فارس از سوی ایران وجود داشت که البته با وقوع انقلاب در ایران در سال ۱۹۷۹ این دغدغه و نگرانی ها برای اعراب خلیج فارس درخصوص ایران به دلیل ماهیت انقلاب اسلامی تقویت شد.
به جز این موارد، اختلافات عربستان و ایران و دوقطبی سنی و شیعه است. در حالی که این عوامل روابط دولت های عربی و ایران را تعیین نمی کند با این حال، به نوعی این تمایل وجود دارد که اختلافات حول همین محور تشدید شود. از زمان وقوع انقلاب اسلامی، تفاوت های فرقه ای به صورت قدرتمندتری خود را نشان داده است. البته پویایی سیاست های داخلی اعراب نیز از لحاظ تاریخی تمایل دارد که روابط بین ایران و اعراب محدود شده و از همکاری بین ایران و کشورهای عربی خلیج جلوگیری کند. بازیکنان عمده میان کشورهای عربی مانند مصر و سوریه در گذشته و عربستان سعودی و اخیرا امارات متحده عربی به ایران به عنوان یک تهدید واقعی برای دست آوردن امتیازات مالی از دیگر کشورهای خلیج فارس می دانند و حتی عربستان سعودی و امارات متحده عربی ایران را قدرتی تلقی می کنند که برای گسترش نفوذ خود در منطقه تلاش می کند. به همین دلیل از سال ۱۹۶۰ تاکنون در سیاست های اعراب در قبال ایران تغییر محسوسی روی نداده است.
در شرایط امروز، برخی کشورهای حوزه خلیج فارس ممکن است فکر کنند که کاهش تنش در منطقه خلیج ممکن است ایران را قادر به تمرکز بیشتر بر مسائلی کند که منافع آنها را در بر نداشته باشد و حتی کشورهایی مانند مصر ممکن است نگران این موضوع باشند که حذف خطر ایران، کمک مالی غربی ها به خلیج فارس را از بین ببرد. اما مهمتر از این موضوع، مساله اسرائیل است. چراکه همواره روابط نزدیک اعراب و اسرائیل مورد هجمه ایران قرار می گیرد. لذا بهبود وضعیت روابط کشورهای خلیج فارس با تهران ممکن است به دلیل تمایل اعراب برای برقراری روابط نزدیک با اسرائیل به تاخیر می افتد.
آخرین نکته به ایران و کشورهای عربی خلیج فارس در زمینه تعریف از منابع تهدید برای امنیت هر دو طرف باز می گردد. ایران، ایالات متحده و اسرائیل را به عنوان تهدید اصلی برای خود تعریف می کند، این در حالی است که اعراب خلیج فارس، تهران و ایدئولوژی انقلابی آنها را به عنوان مهمترین نگرانی امنیتی خود تلقی می کنند. بر همین اساس، اعراب، ایالات متحده و غرب را به طور کلی به عنوان عاملی ضروری برای حفاظت از منافع امنیتی خود در نظر می گیرند، در حالی که ایران به دنبال خارج کردن آمریکا از منطقه است. بنابراین تا زمانی که روابط ایالات متحده با ایران خصمانه باقی بماند، هیچ روابط واقعی با ایران امکانپذیر نخواهد بود. اینکه اعراب خلیج با تایید واشنگتن یا حداقل اثرگذاری تهران بخواهند روابط شان را با ایارن بهبود بخشند، بسیار دور است. به طور کلی، در مناطقی مانند خلیج فارس که بازیگران بین المللی تمایل به حضور در آن را دارند، روابط محلی و منطقه ای به شدت تحت تاثیر سیاست های بین المللی است. این به این معنی است که بهبود واقعی در روابط ایران و کشورهای خلیج فارس تنها پس از یک نوع آشتی بین ایران و ایالات متحده اتفاق می افتد.
از سال ۱۹۹۰، ایران با بکارگیری استراتژی های مختلف در سیاست خارجی اش راه های متعددی را برای اجتناب از مصالحه با ایالات متحده مورد آزمایش قرار داد. حتی در این سال ها به دنبال روابط استراتژیک با روسیه و چین بود و به اصطلاح استراتژی رویکرد”به شرق” را توسعه داد و در حال حاضر نیز بر استراتژی منطقه ای تمرکز کرده است. با این حال، هیچ کدام از این جایگزین ها نتایج واقعی را به دست نیاورده اند و این مساله عمدتا به این دلیل است که آنها واقعیت تاثیر سیستم سیاسی بین المللی و وابستگی های متقابل را بر سیستم های منطقه ای نادیده گرفته اند. در واقع با اینکه ایران نمی تواند خارج از سیستم عمل کند، اما هنوز هم امیدوار است که بتواند امنیت را فراهم کرده و باثبات باشد.
به طور خلاصه، ایجاد زمینه برای بهبود روابط میان ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس، حرکت مثبتی است و باید این اقدام تهران مورد تشویق قرار گیرد. با این حال، موفقیت این کشور تا زمانی که تهران حاضر به حل مشکلاتش با بازیگر اصلی بین المللی یعنی ایالات متحد امریکا نباشد، در هاله ای از ابهام است.
منبع:
شیرین هانتر، لوبلاگ، اردیبهشت ۹۸
https://eshraf.ir/?p=4216