این روزها هرکسی را ببینم که جلوی در حیاط خانهاش را با آب جارو میکند، ناخودآگاه به او میگویم «آب نداریم... چرا با آب جارو میکنید؟» لحن آمیخته با خواهش و ترسی دارم اما اغلب واکنشها منفیست. مثل آن آقایی که خانهاش در بالای شهر بود و با عصبانیت گفت: «خانه خودم است!» با لحن آدم پولداری که بیهیچ نگرانی میتواند آبهای کل محلهاش را بپردازد. پس وقتی پول آب را میپردازد به من ربطی ندارد چقدر مصرف میکند. این اتفاق بارها برای من افتاده و گمان میکنم باید کنار شعار «آب هست ولی کم است» یک جمله دیگری هم اضافه کنیم؛ «زمان برای حل بحران آب هست، ولی کم است!» چون تا 20 سال آینده جزو اولین کشورهای خشک در دنیا میشویم.