در زمانهای که پوپولیسم چپ و راست آزادی اندیشه را تهدید میکند زندگی و میراث "باروخ اسپینوزا" فیلسوف قرن هفدهمی چیزهای زیادی برای آموختن به ما دارد. او نشان داد که از طریق خِرَد میتوان با بربریت نهایی مقابله کرد. او به دنبال تسخیر قلمرو فکری جدیدی بود که آغشته به ایده ایمان به خدا بود، اما میکوشید با توسل به خرد و استدلال از جنگهای کلامی و سیاسی زمان خود فراتر رود.
طبق گفته کوهن بندیت تنها جملهای که از سارتر در مورد بادر پس از جلسه ملاقات شنید این بود که سارتر پس از یک مکث و سکوت گفت:"این بادر چه احمق است". در نتیجه، آن دیدار با شکست همراه شده بود. ظاهرا این درشت گویی سارتر کمتر بازتابی از احساسات او در مورد ایدئولوژی بادر – ماینهوف بود که در هر حال پیش از دیدارش با بادر با آن آشنایی داشت و بیشتر ناشی از شکاف فرهنگی و فکریای بود که در آن ملاقات رو در رو میان آن فیلسوف برجسته فرانسوی با تروریست اصلی آلمان نمایان شد. بادر فردی با استعداد در رهبری باند بود. او یک تبهکار سابق بود که به فعال سیاسی مبدل شد، اما فاقد هرگونه زمینه فکری بود. علاوه بر این، او به طور خاص شیوه و لحن صحبت بی ادبانهای داشت.