به گزارش اشراف- یعقوب صلاحی، عملیات حمله به پایگاههای سهگانه الولید (H۳) عراق در اولینسال جنگ تحمیلی، به گواه کارشناسان نظامی جهان، بینظیرترین عملیات تاریخ جنگهای هوایی دنیا است و بسیاری از صاحبنظران امور نظامی آن را عجیبترین و ویژهترین عملیات هوایی جنگی از جنگ جهانی دوم به بعد دانستهاند. این عملیات توسط نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در اوج تحریمها و محدودیتهای نظامی و اقتصادیِ پس از انقلاب اسلامی انجام شد؛ شرایطی که بهقول لوتر یادگاری خلبان ارمنی سالهای جنگ، هر هواپیما مانند پاره تن نیروی هوایی بود و از دستدادن خلبانان نیز ضایعهای بزرگتر محسوب میشد.
اجرای عملیات دشوار و عجیب حمله به H۳، حیرت کشورهای شرق و غرب دنیا را موجب شد و بسیاری از رسانههای معاند را نیز به تمجید و تحسین طراحان و مجریان این عملیات وا داشت. با این حال در کشور خودمان، متأسفانه بهجز یکفیلم سینمایی، تعدادی فیلم مستند و چندکتاب و مقاله، تولید ویژهای درباره این حماسه بزرگ ارائه نشده است. این، مسألهای است که سرتیپ دوم خلبان احمد مهرنیا نویسنده کتاب «حمله هوایی به الولید» نیز همراه با برخی صاحبنظران و افسران حاضر در عملیات H۳ به آن اشاره کردهاند. نکته مهم درباره این عملیات تاریخی این است که ایران، چنینضربه عجیبی را در شرایطی به دشمن زد که از هرنظر در مضیقه و محاصره بود؛ نه شرایطی مانند روزهای پیش از انقلاب که از حمایت همهجانبه ایالات متحده آمریکا و دیگر قدرتهای غربی بهرهمند بود.
مهرنیا میگوید کمتر نیروی هوایی در جهان است که تاب تحمل بیش از چندماه جنگ را داشته باشد اما نیروی هوایی کشورمان، ۸ سال جنگِ با دولت بعثی عراق را که از حمایت کامل قدرتهای بزرگ جهان برخوردار بود، تاب آورد. نکته مهم دیگری که اینخلبانِ سالهای جنگ یادآوری میکند، این است که نیروی هوایی، حتی پس از جنگ و تا سال ۱۳۷۵ هم در خنثیکردن توطئههای آشکار دشمنان خارجی و دسیسههای منافقین و گروهک مجاهدین خلق فعال بوده است. این خلبان قدیمی و نویسنده امروز، برای توصیف فعالیتهای نیروی هوایی در سالهای جنگ، از لفظ «اتکا به خود» استفاده کرده که با در نظر داشتن هزینههای سنگین عملیاتهای هوایی برای کشورمان، مسألهای بااهمیت است و باید مورد بررسی و تحلیل بیشتر قرار گیرد.
در طول سالهای جنگ، در مجموع هزار و ۶۱۴ تن از پرسنل نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسیدند که ۲۱۰ تن از آنها خلبان بودند. عملیات حمله به پایگاههای سهگانه دور از دسترس الولید، تنها یکی از حماسههای خلبانان و پرسنل نیروی هوایی است که به تعبیر سرتیپ دوم خلبان، فرج الله براتپور فرمانده دسته پروازی (لیدر) حمله به H۳ باعث دگرگونیهای زیادی در جنگ شد و شرق و غرب از آن نوشتند. سرتیپ براتپور میگوید با وجود حمایتهای شهید منصور ستاری فرمانده وقت نیروی هوایی از ساخت فیلم سینمایی «حمله به اچ ۳» و چاپ مطالب و مقالات در مجلات گوناگون در کشور، جای عرضه کتابی مستند درباره این حماسه خالی بود تا حق مطلب درباره آن ادا شود. سرتیپ دوم خلبان، حسین چیتفروش رئیس پیشین مرکز پژوهشهای نظری و مطالعات راهبردی نهاجا هم معتقد است تا پیش از چاپ کتاب «حمله هوایی به الولید»، ابعاد این تهاجم دوربرد آنطور که شایسته و بایسته بود، بازکاوی نشده بود. زیرا در شرایطی که برای ایرانِ آن روز ترسیم کردیم، حمله به H۳ نیازمند طی مسافت هزار و ۷۰۰ کیلومتر و گذر از آسمان دشمن، برای رسیدن به این پایگاهها در نزدیکی مرز اردن بود؛ در حالیکه برد بمبافکنهای فانتوم F۴ ایران، با حمل مهمات و بمب، ۵۰۰ کیلومتر و نیاز به سوختگیری هوایی بود. همچنین در پشت صحنه این عملیات بیش از ۵۰ فروند هواپیمای رزمی، سوخترسان، ترابری و بالگرد مشارکت داشتند تا فانتومهای بمبافکن با حدود ۵ ساعت پرواز خود را به پایگاههای الولید رسانده، بمباران کرده و به ایران بازگردند.
به این ترتیب قصد داریم در سالروز انجام عملیات حمله به پایگاههای H3، این حماسه غرورانگیز را با نگاهی به مستندات مندرج در کتاب «حمله هوایی به الولید» نوشته سرتیپ دوم خلبان احمد مهرنیا که چاپ اول آن سال ۱۳۸۹ توسط انتشارات سوره مهر عرضه شد، مرور کنیم. مطالب این کتاب از گفتگوهای حضوری یا تلفنی با خلبانان و دیگر مجریان این عملیات تهیه شدهاند. مهرنیا در این کتاب عملیات حمله به H۳ را محیرالعقول خوانده و افسوس میخورد که بهدلیل محرمانهنگهداشتن بخشهایی از عملیات، روایتهای مختلفی از آن در رسانههای مختلف و حتی بین همکارانش منتشر شده که میتوانند باعث کاهش اهمیت عملیات و تناقض در روایت واقعی عملکرد مجریان چنینعملیاتِ محیرالعقولی شوند؛ عملیاتی که طی آن، ۴۸ فروند هواپیما و بالگرد استراتژیک عراق طی چند دقیقه از بین رفتند.
طراحی عملیات
سه هفته پس از شروع جنگ تحمیلی، با ضرباتی که نیروی هوایی ایران به ارتش بعثی عراق و نیروی هوایی آن زد، طرح انتقال هواپیماهای زیادی به منطقه الولید در نزدیکی مرز اردن _دورترین نقطه ممکن نسبت به مرز ایران_ اجرا شد تا هواپیماهای عملیاتی عراق از حملههای هوایی ایران در امان باشند. بههمیندلیل در شرایطی که خرمشهر در اشغال و آبادان محاصره بود، لزوم حمله به H۳ توسط طراحان نیروی هوایی و مسئولان رده بالای کشور احساس میشد. پیش از طراحی عملیات هم، سید صادق طباطبایی از چهرههای سیاسی انقلاب و نزدیکان امام خمینی (ره) که آن زمان به سوریه رفت و آمد داشت، واقعیت جابهجایی تعداد زیادی از هواپیماهای عراق به منطقه الولید را تائید کرد.
طبق فرض اولیه، هواپیماهای بمبافکن ایرانی باید از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان برخاسته و ضمن حمل مهمات سنگین، هزار و ۷۰۰ کیلومتر را طی کنند تا به پایگاههای الولید برسند و پس از بمباران به پایگاه نوژه برگردند. با وجود بُعد مسافت و پدافند قوی و بهروز عراق که توسط شوروی تغذیه میشد، چنینعملیاتی در قدم اول، غیرممکن بهنظر میرسید اما در نهایت، امرِ نشدنی، شدنی و ممکن شد و با انجام عملیات حمله به H۳، مقدمات شکستن حصر آبادان در ۵ مهرماه ۱۳۶۰ و سپس آزادسازی خرمشهر در ۳ خرداد ۱۳۶۱ فراهم شد.
با توجه به دوری مقصد، لزوم سوختگیری هوایی و همچنین استفاده از فرودگاههای مختلف بینالمللی برای فرود اضطراری هواپیماها از ابتدای طراحیها در نظر گرفته شد. یکی از اولینکسانی که مشغول بررسی نقشهها و طراحی عملیات برای حمله به H۳ شد، سرهنگ دو، علیاکبر صابونچی بود. به این ترتیب کتاب ضخیم اسامی فرودگاههای جهان از ابتدا، در فرماندهی و اتاق جنگ نیروی هوایی ورق میخورد تا بهترین فرودگاه برای لحظات بحرانی و فرودهای اضطراری عملیات پیشبینی شود. پس از بررسی طرح و نقشههای مختلف و ناامیدی افسران نیروی هوایی، در یکی از شبهای پاییز ۱۳۵۹، طرحی به ذهن سرهنگ فریدون ایزدستای آن روز (سرتیپ دوم امروز) زده شد که در نهایت با مشورت و همکاری سرهنگ دوم بهرام هشیار، به طرح نهایی منجر شد.
حدس فکوری هم درباره مخالفت امام خمینی (ره) و مقامات بالادستی کشور با این مساله درست بود. در نتیجه این موضوع مورد تاکید قرار گرفت تا طرح عملیات طوری باشد که نیاز به هماهنگی و همکاری سوریه نباشد تا این کشور بهطور مستقیم با عملیات موردنظر درگیر نشود
مهرنیا در کتاب «حمله هوایی به الولید» مینویسد طراحان این عملیات میدانستند که حتی انجام یکبخش از مأموریت، یعنی رسیدن به هدف، خود نیازمند طراحیهای دقیق با پذیرش خطر و ریسک بالاست. همچنین یکی از مسائل مهم که در این عملیات وجود داشت و در طراحیها هم مطرح شد، پرواز در ارتفاع پست برای رصدنشدن توسط رادارهای دشمن بود که البته در بررسی جوانب این موضوع، این معضل مد نظر قرار گرفت که حتی اگر رادارهای عراق، پرواز جنگندهها و سوخترسانها را در ارتفاع پست کشف نکنند، احتمالاً رادارهای کویت و عربستان سعودی آنها را کشف کرده و به اطلاع بعثیها خواهند رساند. بنابراین بمبافکنها باید حتماً در ارتفاع پست پرواز میکردند که با وجود ارتفاعات خطرناک مرزی ایران و عراق، هدایتشان در آن ارتفاع، نیازمند راهبری توسط ماهرترین خلبانان نیروی هوایی بود.
در طرحهای اولیه، این مساله هم مطرح شد که نیاز به هماهنگی با دولت سوریه وجود دارد تا بمبافکنها پس از یکبار سوخت گیری در نزدیکیهای مرز ایران و عراق، خود را به هدف رسانده، بمباران کرده و سپس در فرودگاه دمشق فرود بیایند و بعداً به کشور بازگردند که این موضوع بلافاصله در بحث و گفتگوها با جواد فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی، با مخالفت افسرانی چون ایزدستا و هشیار روبرو شد. حدس فکوری هم درباره مخالفت امام خمینی (ره) و مقامات بالادستی کشور با این مساله درست بود. در نتیجه این موضوع مورد تاکید قرار گرفت تا طرح عملیات طوری باشد که نیاز به هماهنگی و همکاری سوریه نباشد تا این کشور بهطور مستقیم، با عملیات درگیر نشود.
پس از رسیدن به طرح نهایی، در آخرین قدم بهدلیل فعالیت شدید ستون پنجم و امکان افشای عملیاتهای مختلف ایران در جنگ، بنا بر این گذاشته شد که تا لحظه اجرای مأموریت، هیچکس حتی خلبانان شرکتکننده در عملیات به جز لیدر دسته پروازی (براتپور) از طرح اطلاع نداشته باشند. بهاینترتیب حفاظت اطلاعات، یکی از مهمترین پایههای اجرای عملیات حمله به الولید بوده و در حد بسیار سختگیرانهای اجرا شد که یکی از دلایل مهم و تأثیرگذار موفقیت و به ثمر رسیدن این حمله، همین عامل بود. رعایت اصول حفظ اطلاعات عملیات مذکور، هنگام پرواز و اجرای عملیات، خود را با سکوت مطلق رادیویی در سوختگیریهای هوایی در ارتفاع بسیار پایین نشان داد که خطر بسیار بالایی داشته و به آن خواهیم پرداخت.
پس، تا صبح روز عملیات، بهجز چندنفر که تعدادشان از انگشتان دو دست تجاوز نمیکند _ فرمانده نیروی هوایی، فرمانده اطلاعات نیروی هوایی، لیدر دسته پرواز و امام خمینی (ره) _ کسی از اجرای نهایی طرح حمله به پایگاههای H۳ خبر نداشت. در یکجمعبندی باید گفت که طرح نهایی عملیات حمله به H۳ پس از فراز و فرودهای بسیار بر چند ستون و پایه اصلی بنا شد: ۱- جسارت و پذیرش ریسک بالا ۲- سوخترسانی هوایی ۳- پرواز در ارتفاع پست و ۴- رعایت همه اصول حفاظت اطلاعات برای جلوگیری از افشای عملیات.
اجرای عملیات؛ ناکامی در مراحل اول و دوم
جالب است که عملیات حمله به اچ ۳، پیش از اجرای موفقیتآمیزش، ابتدا در دو مرحله ناموفق اجرا شد و مرحله سوم آن بود که به ثمر نشست و نتیجه داد. در زمان اجرای مراحل اول و دوم هم بسیاری از نیروها حین اجرای عملیات، پس از اطلاع از طرحی که بعداً در مرحله سوم اصلاح شد، معتقد بودند این عملیات با بیش از چهار ساعت و نیم پرواز دوربرد، بازگشتی نخواهد داشت.
با وجود همه بیم و امیدها، مراحل اول و دوم برای دستاندرکاران حمله به پایگاههای الولید، در حکم تمرین تلقی شدند و به تعبیر نویسنده کتاب «حمله هوایی به الولید»، مصلحت الهی بر آن بوده که اجرای موفقیتآمیز عملیات مذکور در سومین مرتبه اجرا، باشد. آزاده سرتیپ خلبان خسرو غفاری که ۱۸ خرداد سال ۶۴ در عملیاتی، توسط پدافند ارتش عراق ناچار به خروج اضطراری از هواپیما (اجکت) شد و به اسارت دشمن درآمد، پس از آزادی به این مساله اشاره کرده که بازجوهای عراقیاش به او گفتهاند ارتش بعثی عراق در ابتدای جنگ، منتظر حمله ایران به پایگاههای الولید بوده و خود را برای مقابله آماده کرده بود. اما ایرانیها خوشاقبال بودهاند که عملیاتشان در مراحل اول و دوم اجرا نشد. بازجوی عراقی به غفاری گفته بود نیروی هوایی و ارتش عراق با اجرای عملیات در ۴ آپریل ۱۹۸۱ (۱۵ فروردین ۶۰) غافلگیر شدند چون میپنداشتند ایرانیها به این نتیجه رسیدهاند که اجرای عملیات حمله به H۳ غیرممکن است.
اولینطرح اجرایی حمله به H۳ بهدلیل افشای مأموریت و لو رفتن عملیات شکست خورد. در نتیجه پس از سوختگیری بر فراز دریاچه ارومیه و پیش از خروج از مرز ایران، لیدر دسته پروازی فانتومها با بیان رمز «شمشیر» در رادیو، لو رفتن عملیات را به پرندههای حاضر در عملیات اعلام کرده و همگی ناچار به بازگشت شدند.
مراحل اول و دوم عملیات حمله به H۳؛ در مرحله اول بهدلیل اشکال در طراحی و افشای عملیات (پس از سوختگیری اول بر فراز دریاچه ارومیه) و در مرحله دوم بهدلیل شرایط نامساعد جوی لغو شدند
پس از شکست در اولیناجرا، با نزدیکشدن به نوروز ۶۰، با تغییراتی که در طرح اول عملیات به وجود آمد، بنا بر این گذاشته شد ۸ فروند هواپیمای بمبافکن و ۲ فروند رزرو از پایگاه نوژه همدان بهسمت هدف رفته، بمباران کرده و بازگردند و اینمیان، سوخترسانیهای هوایی هم انجام شود. برای هماهنگیهای این مرحله، ستوان یکم خلبان، علی فریدون مازندرانی که در شعبه بنیاد شهید نیروی هوایی مشغول به خدمت بوده، با هماهنگی حجتالاسلام مهدی کروبی به دیدار امام خمینی (ره) میرود که امام هم در این دیدار بر اجرای سریع عملیات ضمن حفظ جوانب احتیاط تاکید میکند.
در طراحی حمله جدید (دوم) با توجه به تجربه شکست مأموریت اول، مأموریتی ثانویه هم برای خلبانان حاضر در عملیات در نظر گرفته شد تا اگر به هر دلیلی نتوانستند بهسوی هدف بروند، محل دیگری را که از پیش تعیین میشود، بمباران کرده و سپس بازگردند. در این مرحله بنا بود شکاریرهگیرهای F۱۴ هم برای حمایت هوایی در عملیات حضور داشته باشند و تانکرهای سوخترسان، سوخت آنها را هم تأمین کنند. اما بارندگی و هوای نامساعد و تیراندازی نیروهای خودی، پیش از خروج از مرز باعث ناکامماندن طرح دوم عملیات شد. لوتر یادگاری خلبان یکی از تانکرهای سوخترسان مرحله دوم عملیات، در خاطرات خود به این مساله اشاره کرده که تعدادی از سربازان نیروی زمینی به تصور اینکه هواپیماهای داخل در این عملیات، عراقی هستند به سمت آنها تیراندازی کرده و کار سوختگیری را در هوای بد، دوچندان سختتر کردند.
در مرحله دوم، با نزدیکشدن فانتومها به مرز، لایه ابرهای موجود در هوا ضخیمتر شده و امکان پیشروی بهسمت هدف از بین رفت. در نتیجه هواپیماها تا ارتفاع عجیب ۵۰ پایی زمین پایین میآیند اما ضخامت ابرها دوباره امکان ادامه مأموریت را نداده و تصمیم به تغییر مسیر و رفتن بهسمت هدف ثانویه یعنی پالایشگاه کرکوک و چند هدف دیگر در شمال شرق عراق گرفته میشود. اما شرایط جوی اجازه انجام این کار را هم نمیدهد. در نتیجه فانتومها در حالیکه همچنان مسلح به بمب و به این خاطر سنگین بودهاند به پایگاه همدان برگشته و با وجود خطر بالای فرود با مهمات، به آشیانه برمیگردند.
به این ترتیب، مراحل اول و دوم عملیات حمله به H۳؛ در مرحله اول بهدلیل اشکال در طراحی و افشای عملیات (پس از سوختگیری اول بر فراز دریاچه ارومیه) و در مرحله دوم بهدلیل شرایط نامساعد جوی لغو شدند. در مراحل ابتدایی، بنا بود دومین سوختگیری فانتومها در خاک عراق، نزدیکی مرز سوریه انجام شود اما این مساله در سومین اجرای عملیات کمی تغییر کرد و سوختگیری دوم، با کمی انحراف و ورود به آسمان سوریه بر فراز خاک این کشور انجام شد که به آن خواهیم پرداخت.
اهمیت عملیات سوختگیری هوایی در حمله به H۳
یکی از مهمترین علل پیروزی عملیات حمله به پایگاههای الولید، اجرای سوخترسانیهای هوایی است که در دو مرحله در مسیر رفت و دو مرحله در مسیر برگشت عملیات، انجام شد. در غیر این صورت رسیدن به پایگاههای سهگانه الولید ممکن نبود.
لوتر یادگاری خلبان بوئینگ ۷۰۷ سوخترسانی که مسئولیت پرواز تانکر را در دو دوره اول عملیات حمله به H3 داشته در یادداشتی که برای کتاب «حمله هوایی به الولید» نوشته، به این مساله اشاره کرده که سوخترسانی هوایی، کاری بسیار حساس، پرهزینه و دقیق است. بههمیندلیل کشورهای بسیار معدودی در جهان هستند که از آن استفاده میکنند. با بودن هواپیماهای سوخترسان، هواپیماهای تهاجمی میتوانند با حداقل بنزین و حداکثر مهمات از زمین برخاسته و باقیمانده سوخت خود را در هوا دریافت کنند. یادگاری مینویسد بعد از خرید هواپیماهای سوخترسان در سالهای پیش از انقلاب، پروازهای آموزشی زیادی انجام شد که در نتیجه آنها هم خلبانان سوختگیرنده و هم سوختدهنده از مهارت بالایی برخوردار شدند. حتی پروازهای طولانی به اروپا انجام شدند تا اینکه نیروی هوایی ایران قادر باشد هواپیماهای جنگنده خریداریشده خود را بهطور مستقیم از آمریکا و با عبور از اقیانوس اطلس، از طریق اروپا به ایران منتقل کند.
به گفته این خلبان سالهای جنگ، ایران پس از آمریکا دومینکشوری بود که میتوانست هواپیماهای جنگی خود را یکسره از اقیانوس اطلس عبور دهد. یادگاری با اشاره به عملیات حمله به H۳، میگوید خلبانان ایرانی در طول جنگ تحمیلی عملیاتی را به اجرا درآوردند که بهگفته بسیاری از تحلیلگران بینالمللی، از زمان جنگ جهانی دوم بیسابقه بوده است. بهجز این عملیات و در طول سالهای جنگ هم عملیات سوخترسانی هوایی بهطور شبانه روزی در سرتاسر کشور انجام میشد و بهعلت محاصره تسلیحاتی و اقتصادی که علیه ایران برقرار بود و در مقابلش، کمکهای شایان توجه اکثر کشورهای شرق و غرب به عراق، رفتهرفته توان عملیاتی ایران کاهش یافت و امکان جایگزینی هواپیماهای از دسترفته وجود نداشت. در نتیجه برای حفظ هر فروند هواپیما، تلاش زیادی میشد. یادگاری میگوید مهمتر از هواپیماها، خلبانان آنها بودند. او نوشته است: «ما همگی با صمیمیت و محبت زیاد به همدیگر، هر کاری که در توان داشتیم برای حفظ هم به کار میبردیم. هر هواپیمایی که از ما جدا میشد درست مانند پاره تن ما بود.» (صفحه ۲۳۷)
اجرای موفقیتآمیز عملیات در مرحله سوم؛ دلهرهها و موفقیتها
مقدمات مرحله سوم عملیات حمله به H۳، از ۲۸ اسفندماه ۵۹ با گفتگوهای سرهنگ جواد فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی با سرهنگ قاسم پور گلچین و سرگرد فرجالله براتپور در تهران مطرح شدند. در این گفتگوها بنا شد بلافاصله پس از تعطیلات نوروز، عملیات برای بار سوم اجرا شود. در طرحی که تا اینجا به پختگی رسیده، بناست هواپیماها پس از ترک پایگاه شهید نوژه همدان، بر فراز دریاچه ارومیه، اولین سوختگیری خود را انجام دهند. برای سوختگیری کلی و رفت و برگشت این عملیات، هم قرار شد دو فروند بوئینگ ۷۴۷ تانکر در دمشق و دو فروند ۷۰۷ تانکر هم که از مهرآباد برخاستهاند، بالای دریاچه ارومیه حضور داشته باشند تا سوخت مورد نیاز بمبافکنها را تأمین کنند. همچنین یک فروند هواپیمای C۱۳۰ هرکولس برای شنود و جمعآوری سیگنالهای رادیویی و الکترونیکی دشمن نزدیک مرز در پرواز باشد. پایگاه هوایی تبریز هم وظیفه پوشش هوایی داخل و محدوده مرز و همچنین مراقبت از سوخترسانهای بالای دریاچه ارومیه را عهدهدار میشود. این پایگاه همچنین موظف است ۳ فروند F۵ را برای بمباران پالایشگاه کرکوک _دقایقی پیش از بمباران پایگاههای الولید _ در نظر بگیرد. دو فروند F۵ دیگر این پایگاه هوایی هم وظیفه اجرای عملیات ایزایی و فریب دشمن را در مرز به عهده میگیرند. پوشش هوایی منطقه غرب کشور هم به عهده دو فروند شکاری رهگیر F۱۴ گذاشته میشود.
سرگرد براتپور همچنین در چندمرحله دستور نصب مهمات را روی ۵ فروند هواپیما میدهد و سپس با وانمودکردن به لغو عملیات، از گردان نگهداری مهمات میخواهد فعلاً مهمات را از روی هواپیماها باز نکنند. او این کار را تا روز اجرای عملیات، چندینمرتبه تکرار میکند
با توجه به کم بودن تعداد خلبانان سازمانی پایگاه نوژه همدان بهعنوان پایگاه اصلی عملیات، خلبانان ماهر دیگری از پایگاههای هوایی کشور به این پایگاه منتقل شدند. سرگرد براتپور هم که آن زمان معاون عملیاتی پایگاه نوژه بود، در زمینه رعایت اصول اطلاعاتی این عملیات، وسواس زیادی به خرج داد که در خاطراتش هم بر لزوم رعایت این اصول تاکید کرده است. چون حضور حداقل ۲۲ خلبان و کمکخلبان در ایام عید نوروز در پایگاه نوژه همدان، برای برخی از خلبانان عجیب بوده است. بیشتر خلبانان هم از چهرههای جوانتر بودهاند. بهعنوان مثال در این زمینه براتپور با درخواست مرخصی سروان ایرج عصاره یکی از خلبانان ماهر نیروی هوایی موافقت میکند تا هیچ شک و شبههای را بین همکارانش برنیانگیزد که این کار پس از اجرای عملیات و افشاشدن همهچیز، موجب افسوس سروان عصاره بهخاطر عدم حضورش در عملیات شد.
در ادامه روند حفظ اسرار و اطلاعات عملیات، سرگرد براتپور همچنین در چندمرحله دستور نصب مهمات را روی ۵ فروند هواپیما میدهد و سپس با وانمودکردن به لغو عملیات، از گردان نگهداری مهمات میخواهد فعلاً مهمات را از روی هواپیماها باز نکنند. او این کار را تا روز اجرای عملیات، چندینمرتبه تکرار میکند. کار خلاقانه دیگر براتپور و طراحان مرحله سوم عملیات، این بود که در روز اجرای عملیات، فقط به خلبانان کابین جلو گفته شد اگر شرایط را مساعد دیدند، بهجای آنکه سوختگیری دوم را داخل خاک عراق نزدیک مرز سوریه انجام دهند، این کار را چندمایل داخل خاک سوریه انجام دهند. در نتیجه کمکخلبانها تا پیش از رسیدن به نزدیکی مرز سوریه از این ماجرا خبر نداشتند. براتپور همچنین دستور داد پس از حرکت خلبانان بهسمت هواپیماها، همه ارتباطات پایگاه نوژه با بیرون و حتی امکانات ارتباطات داخلی قطع شود. کار دیگری که برای حفاظت از اطلاعات مربوط به این عملیات انجام شد، این بود که خلاف رویه جاری که همسران خلبانها از عملیاتهای آنها اطلاع داشتند، این بار همسران خلبانها هیچگونه اطلاعی درباره حضور آنها در عملیات نداشتند.
در صبح اجرای عملیات، به خلبانان فانتومها اعلام شد پس از سوختگیری دوم در خاک بیگانه، از دو دسته چهارتایی، دسته سومی تشکیل شده که با دو فروند به یکی از پایگاههای الولید حمله کند. مهرنیا در کتاب خود، از حالات عرفانی و روحانی خلبانان حاضر در عملیات هم گفته که هنوز هم گاهی در خاطراتشان از آن شرایط یاد میکنند. همه خلبانان حمله به H۳، ضمن قرائت دعا و مناجات، وضو گرفته و وارد اتاق تجهیزات پروازی و سپس با گذر از زیر قرآن، راهی آشیانه هواپیماها شدند. پیش از سوارشدن به هواپیما هم به هر خلبان، یک کلت کمری و مقداری دلار و دینار عراقی داده شد تا در صورت اجکت و فرود چتر نجات در خاک دشمن، از آنها استفاده کنند.
پس از سوختگیری اول بود که با بیان یککلمهایِ رمز ادامه عملیات، ۸ فروند فانتوم به راه خود ادامه داده و ۲ فروند رزرو به پایگاه همدان برگشتند. ۸ فروند اصلی در قالب دو گروه چهارتایی از میان ارتفاعات صعبالعبور و مرگبار عراق، در کنار مرز ترکیه به راه خود ادامه میدهند و به تعبیر مهرنیا «آنقدر نزدیک مرز ترکیه پرواز میکنند که این امکان وجود دارد در صورت کشف آنها توسط رادارهای ترک نیروی هوایی این کشور نیز به مساله حساس شود.»
پیش از پرواز فانتومها و رسیدنشان به دریاچه ارومیه، یکفروند F۵ با مأموریت بررسی هوای مساعد منطقه و شناسایی منطقه، پرواز کرد و به این نتیجه رسید که «آنروز هوا واقعاً عالی بود.» (صفحه ۱۰۴) بنابراین عملیات سوختگیری در ارتفاع پایین نباید با مشکل خاصی روبرو میشد. پس، تنها تهدیدی که برای گروه پروازی جنگندهبمبافکنهای عملیات وجود داشت، حضور دیدهبانهای دشمن در شمال شرق عراق بود.
فانتومهای شرکتکننده در حمله به پایگاههای الولید، ۱۱ فروند بودهاند که یکفروندشان رزروِ روی زمین بوده و باند را ترک نمیکند. ۱۰ فروند دیگر تیکآف کرده و از پایگاه نوژه همدان بهسمت دریاچه ارومیه پرواز میکنند. دو فروند دیگر از فانتومها هم، رزروهای روی هوا بودهاند که پس از سوختگیری اول و ورود به آسمان عراق _ کنارمرز ترکیه_ به پایگاه برمیگردند و در نهایت ۸ فروند فانتوم، بهسمت هدفها حرکت میکنند. مهرنیا مینویسد «اگر مسائل خطرات احتمالی سوختگیری در شب برای این تعداد شکاریبمبافکن در ذهن تصمیمگیران نبود، احتمالاً این عملیات قبل از طلوع خورشید انجام میشد تا دشمن بدونشک غافلگیر شود.» (صفحه ۱۱۵)
در تمام طول پروازِ تانکرهای سوخترسان بر فراز دریاچه ارومیه، دو کار مهم انجام شد: اول پرواز یکهواپیمای بونانزا که به دیدهبانی بصری میپرداخت و بنا بود نفوذ احتمالی شکاریهای دشمن را در نقاط کور راداری یا مناطقی که دید دیدهبانان زمینی کور بود، اطلاع دهد. دوم، پوشش هوایی توسط F۵ های پایگاه تبریز و F۱۴ های پایگاه اصفهان. احمد مهرنیا نویسنده کتاب «حمله هوایی به الولید» یکی از خلبانهای F۵ این مرحله عملیات بوده که در یک F۵ دو کابین با سروان سید اسماعیل موسوی پرواز میکرده است. برای حمایت هوایی توسط رهگیرهای F۱۴، در طول اجرای عملیات، چهار سورت پروازی توسط این هواپیماها انجام شد که علاوه بر آنها، ۹ فروند دیگر هم تا آخرین ساعات شبانهروز ۱۵ فروردین در آسمان غرب کشور پرواز کرده و امنیت هوایی این منطقه را تضمین کردند.
یکی از سختیهای کار خلبانان فانتومها و تانکرها این بود که باید سمت و موقعیت یکدیگر را بدون استفاده از راهنمایی رادار زمینی و گفتگوی رادیویی پیدا میکردند و کار سخت سوختگیری هوایی را که معمولاً در ارتفاع بالای ۲۲ هزار پا انجام میشود، در ارتفاع پست ۲۰۰ یا ۳۰۰ تا حداکثر ۵۰۰ پا انجام دهند. دو تانکر سوخترسان اول برفراز دریاچه ارومیه، پس از سوخترسانی اول، منطقه را ترک کرده و به فرودگاه مهرآباد تهران برگشتند. پس از سوختگیری اول بود که با بیان یککلمهایِ رمزِ ادامه عملیات، ۸ فروند فانتوم به راه خود ادامه داده و ۲ فروند رزرو به پایگاه همدان برگشتند. به این ترتیب، ۸ فروند اصلی در قالب دو گروه چهارتایی از میان ارتفاعات صعبالعبور و مرگبار عراق، در کنار مرز ترکیه به راه خود ادامه میدهند و بهتعبیر مهرنیا «آنقدر نزدیک مرز ترکیه پرواز میکنند که این امکان وجود دارد در صورت کشف آنها توسط رادارهای ترک نیروی هوایی این کشور نیز به مساله حساس شود.» (صفحه ۱۴۶) در همین منطقه بوده که دو فروند شکاری میگ ۲۳ گشتی از بالای سر گروه فانتومها عبور کرده و بهدلیل ارتفاع خیلی پایینشان، آنها را نمیبینند.
پس از ترک منطقه دریاچه ارومیه توسط تانکرهای سوخترسان و ادامه مسیر فانتومها، ۲ ساعت بعد، دو فروند تانکر ۷۰۷ دیگر از مهرآباد برخاستند تا هنگام بازگشت فانتومها، برفراز دریاچه حضور داشته و به آنها سوخت برسانند. سوختگیری سوم فانتومها در خاک سوریه و تقریباً همزمان با حمله سه F۵ به کرکوک انجام شد و دقایقی پس از آن، فانتومها به سهدسته تقسیم شده و هرکدام بهسمت یکی از پایگاههای سهگانه الولید رفتند: دو دسته سهتایی و یکدسته دوتایی. پس از پرواز سه فروند افپنجی که کرکوک را با موفقیت بمباران کردند، یک بالگرد امداد و نجات هم از پایگاه تبریز پرواز کرد تا در صورت بروز حادثه، به کمک خلبانان سانحه دیده یا اجکتکرده بشتابد.
بمب Mk۸۲ و بالچههایش که هنگام رهاشدن از هواپیما، باز میشوند تا بمب روی هدف فرود بیاید
یکی از نگرانیهای عملیات H۳، شیوه بمباران بوده است. هواپیماهای بمبافکن ایرانی، در آن دوره جنگ، عموماً بمبارانهای خود را با شیرجه از ارتفاع بالا انجام میدادند اما در حمله به H۳ ناچار بودند از بمباران در ارتفاع ثابت (روش اسکیپ) با بمبهای MK۸۲ که دارای بالچههای عقبی هستند استفاده کنند. در نتیجه با پرواز فانتومها در ارتفاع ثابت ۲۰۰ پا و رها کردن بمبها، خطر اصابت ترکشهای انفجار به خود هواپیماها وجود داشت. نگرانی مهم دیگر درباره بمبها، عملنکردن آنها بوده است. سرهنگ بازنشسته حکانلو بهعنوان یکی از راویان کتاب «حمله هوایی به الولید» درباره این نگرانی گفته است: «ابتکارهای مختلفی هم به خرج دادیم تا از عملکرد کاملاً مطمئن بمبها اطمینان حاصل کنیم و خدای ناکرده زحمت همه همکاران را با عملنکردن بمبها روی هدف به هدر ندهیم. چراکه خوب به خاطر دارم قبل از انقلاب، در مانور میدلینک (Middlink) در قالب پیمان سنتو و حضور آمریکا، صدها نمونه از یک نوع مهمات عمل نکرد و معضلی را برای نیروی هوایی ایران به وجود آورد.» (صفحه ۱۳۶) میدلینک رزمایشی بود که بارها با حضور نظامیان نیروی دریایی آمریکا، انگلیس، نیروی دریایی و هوایی ایران، پاکستان و گاهی کشورهای دیگر در قالب پیمان سنتو (پس از خروج عراق از پیمان بغداد) انجام میشد.
خلبانان فانتومهای عملیات الولید برای حل این مشکل نمیتوانستند دستگاههای ارتفاعسنج خودکار راداری هواپیما را روشن کنند چون امکان آن وجود داشت فرکانس این دستگاهها توسط دشمن کشف شود. در همینزمینه، پایینتر بودن یکی از فانتومها از شرایط محاسبهشده باعث شد چندترکش از بمبهای رهاشده به نقاطی از هواپیما اصابت کرده و باعث بروز اشکالاتی در سامانه هیدرولیکش شود. اینفانتوم بههمیندلیل، پس از بمباران و بازگشت، امکان انجام سوختگیری سوم را در خاک سوریه پیدا نکرد و ناچار شد با کمک لیدر دسته پروازی و یکی از تانکرها، در فرودگاهی نسبتاً متروکه و بدون کاربرد در سوریه فرود بیاید
دیگر دلهرهای که در عملیات حمله به H۳ وجود داشته، مربوط به سوختگیری دوم در خاک سوریه است که دو علت مهم و اساسی داشت: خطای دستگاههای ناوبری فانتومها بهدلیل دوری راه و دوم اینکه امکان استفاده از تماس رادیویی و پیداکردن سمت و موقعیت تانکرها با گفتگوی رادیویی وجود نداشت. همچنین تانکرهای سوخترسانی که بنا بود در این نقطه به فانتومها سوخت برسانند، باید از فرودگاه دمشق برخاسته و با اعلام ایجاد اشکال در سیستم پروازی، زمان میخریدند تا فانتومها برسند. بههمیندلیل خلبانان سوخترسانها و فانتومها نگران این مساله هم بودهاند که اگر به هر دلیلی فرودگاه دمشق، به تانکرها اجازه پرواز ندهد، یا با تأخیر این اجازه را صادر کند، باید چگونه سوخت پرواز تا هدف و برگشت تا این نقطه را تأمین کنند! اما به هرحال دو فروند بوئینگ ۷۴۷ سوخترسان در سهکنج مرزی عراق، ترکیه و سوریه فانتومها را دیده و به آنها سوخت میدهند. پس از این مرحله سوختگیری است که فانتومها، سهدسته شده و بهسمت الولید حرکت میکنند. مهرنیا در کتاب خود مینویسد: «عملیات سوخترسانی برای کسب حداکثر امنیت و غافلگیری حریف در پایینتر ارتفاع تاکتیکی یعنی کمتر از ۳۰۰ متر انجام شد، شرایطی که سوریها روی آنها اشراف راداری پیدا نکنند و نیروهای عراقی هم بویی از ماجرا نبرند.» (صفحه ۱۷۰)
دلهره بعدی این بود که خلبانان فانتومها که در خاک سوریه و نزدیک عراق پرواز کرده و بهسمت هدف میرفتند، با هواپیماهای اسرائیلی اشتباه گرفته شوند. نگرانی بعدی هم رسیدن به نشانهای بوده که روی نقشه علامتگذاری شده بود اما با خطای دستگاههای ناوبری هواپیما، بهویژه هواپیمای سرگرد براتپور بهعنوان لیدر دسته، ممکن بود پیدا نشود. اما تقاطع جاده بهعنوان اولیننشانه و سپس دیدن نشانه دوم یعنی یکچهارراه جادهای، خلبانان فانتومها را آسوده کرد. ارتفاع بسیار پایین و پرواز در ارتفاع پست فانتومها هم، دیگر عامل نگرانی دستاندرکاران این عملیات بوده است. چون بهدلیل رملیبودن و پوشش بیابانی زمین پایین، احتمال عدم تشخیص ارتفاع توسط خلبانان، سردرگمی (پدیده Vertigo) و برخورد با زمین هم بسیار بالا بوده است. خلبانان فانتومهای عملیات الولید برای حل این مشکل نمیتوانستند دستگاههای ارتفاعسنج خودکار راداری هواپیما را روشن کنند چون امکان آن وجود داشت فرکانس این دستگاهها توسط دشمن کشف شود. در همینزمینه، پایینتر بودن یکی از فانتومها از شرایط محاسبهشده باعث شد هنگام بمباران، چندترکش از بمبهای رهاشده به نقاطی از هواپیما اصابت کرده و باعث بروز اشکالاتی در سامانه هیدرولیکش شود. اینفانتوم بههمیندلیل، پس از بمباران در مسیر بازگشت، امکان انجام سوختگیری سوم را در خاک سوریه پیدا نکرد و ناچار شد با کمک لیدر دسته پروازی و یکی از تانکرها، در فرودگاهی نسبتاً متروکه و بدون کاربردِ پالمیرا در سوریه فرود بیاید که بعدها شرایطش برای بازگشت به ایران فراهم شد. تانکرهای سوخترسان پس از سوخترسانی سوم به هفت فانتوم دیگر و راهیکردن آنها به سمت مرز ایران، خود به سمت دمشق حرکت کرده و پس از فرود، خلبانان فانتوم خسارتدیده را هم که به دمشق منتقل شده بودند، با خود همراه کرده و به ایران بازگشتند.
هفتفانتوم سالم که همه بمبهای خود را روی پایگاههای الولید ریخته بودند و موشکی هم برای درگیری هوایی نداشتند، پس از سوختگیری در آسمان سوریه، در کنار مرز ترکیه، به سمت ایران پرواز کردند تا با استفاده از پوشش هوایی F۱۴ ها و F۵ ها، سوختگیری نهایی را بر فراز دریاچه ارومیه انجام داده و سپس راهی پایگاه مادر یعنی نوژه همدان شوند. خلبانان فانتومها و دیگر حاضران در عملیات، پس از ورودشان به مرز و قرار گرفتن در پوشش هوایی، بهدلیل اجرای موفقیتآمیز عملیات، به سکوت رادیویی خود پایان داده و در رادیو شروع به صحبت و اعلام پایان موفقیتآمیز عملیات کردند.
به این ترتیب عملیات حمله به الولید که با طلوع آفتاب روز ۱۵ فروردین ۶۰ شروع شده بود، حوالی ساعت ۱۴ آن روز به پایان رسید؛ و جالب است که همه خلبانان فانتومها گفتهاند مسیر رفت عملیات، بسیار طولانیتر از مسیر بازگشت به نظر میرسیده است.
https://eshraf.ir/?p=8901