اشراف – نسیم اسدپور: «رخنه» نام یک مجموعه تلویزیونی ایرانی به کارگردانی علی غفاری و تهیهکنندگی مهدی شفیعی محصول سال (۱۴۰۱_۱۴۰۳) است. سریال رخنه، از ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ به عنوان اولین محصول همکاری مشترک بین وزارت دفاع با سازمان صدا و سیما، از شبکه یک سیما در حال پخش است. قصه رخنه پیرامون تلاش دشمن برای ترور یک دانشمند کشورمان است که در زمینه موشکهای ماهوارهبر و فضایی تحقیق میکند، اما شخصیت اصلی داستان عباس مقدم است که هم شوهر خواهر دانشمند موشکی دکتر ناصر مهرآور است و هم مسئول امنیت و حفاظت از جان او. سریال از ابتدا به دلیل انتخاب بازیگران کاربلد مانند رامتین خداپناهی، نادر فلاح و مریم کاویانی جذابیت اولیه خود برای این که مخاطب شبکه را عوض نکند، دارد.
جلوتر هم که می رویم به خاطر خرده داستان هایی که در کنار داستان اصلی شکل می گیرد، سریال جذابیت خود را حفظ میکند. برخی از این خرده داستان ها مانند علاقه دختر ناصر و پسر عباس به همدیگر، کاملا در خدمت داستان اصلی است و برخی هم مانند کینه مینو (زن ناصر) نسبت به عباس مقدم، برای ایجاد تعلیق و جذابیت بیشتر ماجراست.
داستان آرام آرام جلو میرود و در جاهایی مانند بخش هایی که مربوط به عملیات های تروریستی میشود، هیجان بیشتری به کار میبخشد و از یکنواختی کار را خارج می کند.
* موفق و قابل نقد
در سالهای اخیر ساخت چند مجموعه امنیتی و علاقه نشان دادن مخاطبان به این ژانر، موجب شده است تا این قبیل کارها بیشتر هم تولید شود. مجموعه هایی مانند «گاندو» و «خانه امن» که انصافا هم سریالهای جذابی بودند. به خصوص گاندو که هم کاری قوی بوده و هم امتیازش این است که بر اساس پروندهای واقعی ساخته شده است. اما در «رخنه» علیرغم اینکه داستانش جذاب و بر اساس واقعیتهای بیرونی است و می تواند مخاطب را پای تلویزیون بنشاند، سوالات بیپاسخ زیادی هم ایجاد می شود. سوالات و در حقیقت باگهایی که قرار نیست لزوما مخاطب یک مامور امنیتی باشد تا به آن ها توجه کند.
به طور مثال، چند عملیات پشت سر هم و به فاصله کم با هدف ترور دانشمند موشکی صورت می گیرد. این در حالی است که اصولا بعد از یک حمله تروریستی ناموفق، حفاظت از آن شخصیت بیشتر میشود و این را تیم تروریستی هم می داند. شاید اختلاف در هر دستگاهی و بین اعضای آن وجود داشته باشد اما قطعا در موضوعات امنیتی نباید این اختلافات موجب ایجاد ناهماهنگی در حفاظت از شخصیت شود که متاسفانه در این سریال، این اتفاق بارها می افتد. از اختلاف نظر در مورد باقی ماندن یک نفر در تیم حفاظت تا سر خود اقدام کردن عباس مقدم برای نجات جان فرزندش.
علاوه بر اینها در سریال آن قدر برخی موارد تکرار می شود که مخاطب را خسته میکند، مانند تکرار جملات و حسی که مینو، به دلیل یک اختلاف قدیمی خانوادگی، نسبت به عباس دارد.
* انتظار مخاطب برای تولیدات قویتر
با تمام این ضعف ها، قطعا سریال رخنه سریال جذابی است و توانسته نمره قبولی بگیرد؛ به خصوص کارگردانی اش و بدون شک بیشتر سوالات و نقدهایی که نسبت به سریال وجود دارد، متوجه نویسنده سریال است که بهتر بود پیش از نوشتن داستان، نسبت به عملیات های تروریستی و ساز و کار امنیتی و حفاظتی داشمندان، تحقیقات بیشتری می کرد. با این حال هر چند در سال های اخیر ساخت چنین سریال هایی – همان طور که پیش از این هم اشاره کردیم – کم نبوده است اما با توجه استقبال صورت گرفته از رخنه، به نظر میرسد هنوز هم مردم به تماشای این چنین آثار ملی تمایل نشان می دهند.
بویژه اینکه دشمن از سال ۱۳۸۸ و با ترور شهید دکتر علیمحمدی، شمشیر را از رو بسته و از پوشته به ظاهر متمدنانه خودش بیرون آمده است! ترور دانشمندان سرافرازی همچون شهیدان علیمحمدی، شهریاری، رضایینژاد، احمدیروشن و فخریزاده و تهدید به ترور بسیاری از نخبگان علمی این مرز و بوم، آنهم در سایه سکوت مدعیان حقوق بشر در مجامع بینالمللی، از جمله حقایقی است که مردم حق دارند درباره آنها بیشتر بدانند؛ بنابراین، ساخت سریالهایی مانند «رخنه» – با رفع نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت داستان – از ضرورتهای انکارناپذیر برای امروز است.