گروه : فرهنگی
به گزارش اشراف، لزوم پرداختن به افکار جلال و معرفی آن به نویسندگان جوان، موضوعی است که در گفتوگوی «جوان» با محمد قائمخانی و نیز ابراهیم اکبریدیزگاه، نامزد و شرکتکننده در جایزه جلال مطرح شد.
صور سکوت و موضوع انتظار
قائمخانی درباره «صور سکوت» که با آن به جمع نامزدهای جایزه جلال پیوسته است به «جوان» میگوید: «صور سکوت، داستان خاندان یهودی مستقر در خوزستان ایران در زمان ساسانی است که در آستانه رسالت پیامبر (ص) متوجه نشانههای موعود میشوند و، چون از قبل میدانستند چنین آثاری دال بر متولد شدن موعود و منجی است که در آخرالزمان میآید و انسان و جهان را نجات میدهد، به حجاز سفر میکنند تا به آنچه مدنظرشان است برسند که در این بین وقایعی رخ میدهد که شکلدهنده کلیت داستان است.»
وی میافزاید: «منجی و موعودباوری و انتظار در اثر «صور سکوت» بسیار برجسته است، از این جهت قابل توجه قرار گرفته چراکه موضوعی است که همه ادیان توحیدی و الهی به نوعی به آن باور دارند و از دریچه دید خود آن را دنبال میکنند.»
نامزد جایزه جلال در پاسخ به این سؤال که آیا فکر میکردید در ردیف نامزدهای احتمالی جشنواره جلال قرار بگیرید؟ میگوید: «به دلایلی این احتمال را میدادم. به واسطه بازخوردهایی که دوستان نویسنده و اهالی قلم از خود بروز میدادند، به این موضوع رسیده بودم و این احتمال را میدادم که گمانهزنی دوستانی که در فضای ادبیات هستند بیدلیل نیست، لذا میتوان امیدوار بود به دور نهایی جشنواره راه بیابیم، ضمن اینکه بازخورد داورانی که قبلاً داور جشنواره جلال بودند نیز امیدآفرین بود، اما اینکه خودم شخصاً این موضوع را پیگیری کنم، باید بگویم که نه، فرصت نداشتم و این موضوع را به لحاظ شخصی دنبال نکردم.»
نقطه ضعف جایزه جلال، غفلت از خود جلال است
قائمخانی در خصوص نقاط ضعف و قوت جایزه جلال اظهار میدارد: «به نظر بنده مهمترین نقطه ضعف جایزه جلال به رغم کوششی که برای بهتر شدن روند این جشنواره میکنند این است که شخصیت جلال همچنان برای مردم مخفی است و نتوانستهاند شخصیت جلال را در ابعاد مختلف تببین کنند، پس این خلأ وجود دارد.»
وی ادامه میدهد: «به نظر میرسد درباره تبیین شخصیت و آثار جلال کار زیادی صورت داده نشده است در حالی که جایزهای به نام جلال وجود دارد.»
نامزد جایزه جلال در ادامه بحث خاطر نشان میکند: «با توجه به اینکه سایر محافل ادبی سراغ جلال و آثارش نمیروند، به نظر میرسد شخصیت نویسندگی جلال از دید افکار عمومی و نویسندگان جوانتر مغفول مانده و بیشتر مجادلات سیاسی وی برجسته شده است.»
قائمخانی میگوید: «من بر این باورم در کنار بررسی آثاری که هر سال به دست جشنواره میرسد، بهتر است
برای خود جلال نیز بخش ویژهای قائل شوند و در جشنواره نهادینه شود تا علاوه بر تبیین شخصیت جلال و معرفی آثارش، راهبرد مهمی برای تقویت و ارتقای فضای نویسندگی کشور باشد، ضمن اینکه این رویکرد باعث میشود مظلومیتی که بر شخصیت و آثار جلال تحمیل شده است از بین برود.»
نویسنده «صور سکوت» در پایان پیرامون دیگر نامزدهای جایزه جلال میگوید: «تاکنون توانستهام رمان «سیاگالش» را از بین آثار سایر نامزدهای جشنواره جلال بخوانم که به نظر بنده اثر خوب، جامع و قابل تأملی است.»
جشنواره ادبی نباید ایلی برگزار شود
ابراهیم اکبریدیزگاه، نویسنده «سیاگلش» دیگر نامزد جایزه جلال در گفتگو با «جوان» میگوید: «آنچه در خصوص بهتر شدن و بهرهوری بیشتر جشنوارههای ادبی در ایران باید مورد توجه قرار بگیرد و لحاظ شود، این است که باید از برگزاری جشنوارههایی که اغلب به شکل ایلی و قبیلهای برگزار میشود، عبور و جشنوارههایی علمی برگزار کنیم، به طوری که هم نویسندگان را مشتاق ارائه آثار بهتر و هم جامعه را اهل خواندن و مطالعه کند.»
اکبریدیزگاه در ادامه میافزاید: «شاید یکی از ویژگیهای جایزه جلال سابق بر این ارزش ریالی جایزهای بود که به نفرات برتر تعلق میگرفت که متأسفانه این ویژگی کمرنگ شده است. از سوی دیگر جایزهای مؤثر است که در جامعه ادبی ولولهای ایجاد کند و روی اهل کتاب و مردم تأثیرگذار باشد، به گونهای که مردم را راغب و مایل به خواندن آن اثر کند، در حالی که متأسفانه در ایران این روال دیده نمیشود، به طوری که کتابهایی که تاکنون جایزه گرفتهاند، نتوانستهاند روی جامعه اثری بگذارند و جامعه را به سمت و سویی هدایت کنند که تحولآفرین باشد.»
وی خاطر نشان میکند: «من بر این باورم که جشنوارههای ادبی ایران بیش از اینکه گردهمایی علمی و ادبی باشد، یک دورهمی است، به این خاطر که اصولاً در جشنوارههای ایرانی داوران از بین افرادی انتخاب میشوند که اطاعتپذیری بیشتری از بالادست خود دارند، پس مستقل نیستند.»
این نویسنده ادامه میدهد: «میتوان گفت در ایران جایزه به معنایی که در دنیا وجود دارد، نداریم. به عنوان مثال جایزه گنکور که از سال۱۹۰۴ در فرانسه برگزار میشود، با قواعد و قانون مشخصی همچنان یک جشنواره و جایزه مؤثر برای اهل قلم است، در حالی که فقط ۱۰ فرانک به اثر برتر جایزه داده میشود، ولی این جایزه زندگی نویسنده اثر را متحول میکند، اما متأسفانه در ایران نه جایزه جلال، بلکه سایر جوایز نیز تأثیری تحولآفرین در زندگی برگزیدگان این جشنوارهها ندارند.»
جایزه «جلال» رفاقتی نباشد
نویسنده «سیاگالش» با ارائه پیشنهاداتی برای اعتلای جشنواره و جایزه جلال میگوید: «برای تأثیرگذاری جایزه جلال بر جامعه نویسندگان و اهل قلم و تأثیر بر افکار عمومی بهتر است بدهبستانها در جشنوارههایی که رفاقتی است، کمتر شود بلکه معیارهای علمی و عملی برگزاری جشنوارهها فقط و فقط مدنظر قرار بگیرد، یعنی نباید اینگونه باشد که جوایز بین دوستان و همفکران تقسیم شود، بلکه بهترین کتاب سال با معیارهای مشخص باید به جامعه معرفی شود و چند نویسنده شاخص مطرح شوند تا تأثیرگذار باشند.»
وی در پایان میگوید: «در سالهای گذشته به دلایل انتخابهایی که علمی نبودهاند و مشمول همان قاعده بدهبستان شدهاند، دیدیم که برخی کتابها و آثار حتی به چاپهای دوم و سوم هم نرسیدهاند، بنابراین برگزاری جشنواره ادبی برای تعمیقبخشی به آنچه در پس ذهنمان مورد نظر داریم و به خاطر آن جشنواره برگزار میکنیم، باید ملزم به رعایت نکاتی شود که برخی از آنها مورد اشاره قرار گرفت.»
افزایش قابل توجه داستان کوتاه در جایزه جلال
جایزه جلال، نشستهای تخصصی را پیرامون وضعیت ادبیات در ایران برگزار کرد. جلسه تخصصی «وضعیت داستان کوتاه»، از جمله این نشستهای تخصصی بود که در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. محمود جوانبخت، داور دوره چهاردهم جایزه جلال، در این نشست تخصصی گفت: «داستان کوتاه بیش از اینکه به رمان شبیه باشد به شعر نزدیک است، داستان کوتاه یک گونه ادبی است که بیشتر نخبگان از آن استقبال میکنند و داستان کوتاه عامهپسند نداریم.»
جوانبخت با تأکید بر اینکه نگارش داستان کوتاه بسیار سختتر از رمان است، افزود: «داستان کوتاه در جهان ۲۰۰سال پس از رمان به دنیا آمده است. در ایران نیز با ۱۰۰ سال تأخیر نسبت به سایر کشورها وارد عرصه ادبیات شده و مدیومی بسیار دشوار است که کمترین خطای نویسنده نیز مشهود میشود.»
وی تأکید کرد: «داستان کوتاه را میتوان بغضی در گلو دانست که به دنبال شانهای است که به آن پناه ببرد و میتوان آن را در یک نشست نوشت. داستان کوتاه در کشور ما شبیه یک آخ و یک بغض بوده که در دهه۶۰ و قرار گرفتن جامعه در شرایط خاص اجتماعی و جنگ تحمیلی به شکوفایی رسید.»
این نویسنده با بیان اینکه امروز زیرساخت داستان کوتاه در کشورمان از بین رفته است، گفت: «امروز سلوک نویسندگان از بین رفته است. باید مسئولان توجه کنند که فرهنگ امری بلندمدت و از جنس دراز گردوست و نباید به چشم جو و گندم به آن نگریست. با وجود تأکیدهای فراوان مقام معظم رهبری بر حمایت و سیاستگذاری در عرصه فرهنگ و ادبیات هر دولت با یک سیاست نه چندان حمایتی با فرهنگ برخورد کرده است.»
وی تأکید کرد: «نمیتوان در حوزه کمرونقی بازار داستان کوتاه به ناشر خرده گرفت چراکه نشر فعالیتی اقتصادی است و فروش رمان مخاطب و سود بیشتری دارد. عوامل بسیاری در حمایت از داستانهای کوتاه مؤثرند، از جمله نشریههای ادبی که داستانهای کوتاه چاپ میکنند، خرید کتابهای مجموعه داستان کوتاه و ارسال به استانها، حمایت از برپایی و رونق جلسههای داستانخوانی و داستاننویسی و خرید و انتشار داستانهای کوتاه از سوی رسانهها. رسانهها میتوانند داستانهای کوتاه خریداری شده را در قالب یک بسته ادبی در کنار نقد و مصاحبه در زمان خاصی به عنوان نمونه پایان هر هفته در اختیار مخاطبان خود قرار دهند.»
جوانبخت با بیان اینکه داستاننویسان امروز باید به نیازهای روز توجه کنند، افزود: «دهه۷۰ که داستانهای کوتاه ما در نشریات مختلف منتشر میشد، مخاطبان ما پدر و مادران نوجوانان امروز بودهاند و اکنون زمان آن رسیده است که دید و نگاه ما به ادبیات تغییر کند. برپایی جلسات داستانخوانی و محافل ادبی در میان نویسندگان به گفتگو و فعال شدن هر چه بیشتر ذهن داستاننویسان کمک میکند. از سوی دیگر باید تجربه زیسته داستاننویسان جوان افزایش یابد. متأسفانه در فضاهای مجازی شاهدیم که برخی از داستاننویسان حاضرند برای تبلیغ و معرفی اثر خود در صفحات شخصی دیگران مبالغی را پرداخت کنند.»
بستر فروش آثار برگزیده جلال مهیا نیست
هادی خورشاهیان، داور دوره پانزدهم جایزه جلال نیز در سخنانی با انتقاد از نبود منتقد حرفهای در زمینه نقد ادبی گفت: «وقتی منتقد و داور حرفهای در حوزه کتابهای ادبی نداریم، نمیتوان توقع داشت کتابی که در یک جایزه ادبی برگزیده میشود، حاصل بهترین تشخیص و مورد پسند جامعه باشد. با اینکه جایزه جلال آلاحمد معتبر است، رمانهای برگزیده آن بیش از پنج نوبت چاپ نمیشود چراکه بستر لازم برای پرفروش شدن آنها فراهم نیست.»
وی با تأکید بر اینکه درباره ارجحیت رمان یا داستان کوتاه بحثهای زیادی مطرح است، گفت: «برخی میگویند دیگر زمان رمان به پایان رسیده و دیگرانی هم هستند که ادعا دارند داستان کوتاه ارزش ادبی ندارد. در شرایطی که ذائقه و سلیقه عمومی در حال تغییر است، نمیتوان از ناشران توقع داشت در یک مسیر خاص حرکت کنند و به سود مالی فکر نکنند.»
داور بخش داستان کوتاه پانزدهمین دوره جایزه جلال آلاحمد با اشاره به اینکه تعداد داستانهای کوتاه رسیده به دبیرخانه قابل توجه ولی شمارگان آنها اندک بوده است، افزود: «موضوعهای پرداختهشده در داستانهای کوتاه این دوره محدود شده بود و میتوان گفت داستاننویسان با فقر موضوعی و در عین حال پیچیدهگویی مواجهند.»
وی در پایان به برگزاری همایشهای مختلف در موضوعهای متنوع اشاره کرد و گفت: «گاهی یک همایش در یک موضوع خاص برگزار میشود و شاهدیم هزارو ۵۰۰ نفر در آن حوزه اثر ارسال میکنند که اغلب سطحی و کمارزش هستند. پس از برپایی همایش نیز این آثار سطحی در قالب یک کتاب منتشر و عرضه میشوند که خواننده با خوانش آنها از مطالعه داستان کوتاه دلسرد میشود. باید بپذیریم که سبک زندگی در دورههای مختلف تغییر میکند، پس باید به سلیقه عموم نیز احترام بگذاریم و بدانیم در حوزه ادبیات نمیتوان برای جامعه برنامهریزی و تعیین تکلیف کرد.»
مراسم اختتامیه جایزه جلال روز ۲۴ دیماه در تالار وحدت برگزار شد.
زینب زارع چهارمندان
https://eshraf.ir/?p=36703