به گزارش اشراف – سیده مهدیه قرشی: نگرانی از اینکه آیا امریکا و رئیسجمهور این کشور قابل اطمینان هستند؟ این موضوع در حال حاضر به سطح نگرانکنندهای رسیده است. با توجه به نظرسنجی بینالمللی موسسه پیو (Pew) در ماه ژوئن، اعتماد به عملکرد ترامپ در مسائل جهان با ۵۵ امتیاز در استرالیا، ۵۴ امتیاز در ژاپن و ۷۱ امتیاز در کره جنوبی در مقایسه با اواخر فعالیت دولت اوباما با کاهش جدی مواجه شده است.
عوامل متعددی را میتوان در بروز چنین وضعیتی در نظر گرفت. تصمیم ترامپ مبنی بر خروج از توافقنامه تجاری TPP و موافقتنامه آب و هوایی پاریس، به شدت اعتبار امریکا را دستخوش تزلزل کرده است. این وضعیت با انتقادات رئیسجمهور امریکا از متحدانش تشدید شده و موجی از نگرانی میان آنان را پدید آورده است. همچنین تمرکز امریکا بر مساله کره شمالی و بیان نکردن استراتژی منطقهایاش نشان میدهد واشنگتن تنها به بکارگیری یک سیاست در قبال کره شمالی اکتفا کرده و فاقد هرگونه دیدگاه و برنامه منسجمی برای منطقه آسیا است.
اولویتبندی رئیسجمهور امریکا در این زمینه، بیانگر این مساله است که امریکا در نظر دارد تایوان همچنان به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای امریکا برای امتیازگیری از چین باقی مانده و در عین حال سئول نیز هزینه استقرار سیستم دفاع موشکی آمریکا (تاد) را در این منطقه بپردازد تا در صورت بروز هرگونه درگیری از این سامانه در برابر کره شمالی استفاده شود. ترامپ معتقد است امریکا به هر معاملهای که در آن منافعش تامین شده و قیمت مناسبی هم داشته باشد، تن در خواهد داد.
در این شرایط، چین خود را در مرکز اقدامات مهم منطقهای قرار داده است؛ مذاکرات مشارکت جامع اقتصادی منطقه، ایجاد بانک سرمایهگذاری زیرساختی آسیا و راهاندازی طرح ابتکاری «کمربند و جاده» از جمله این اقدامات به شمار میرود. افزایش فعالیت چین در اوضاع کنونی از درک دولتمردان آن نسبت به مقابله با نقشآفرینی امریکا در آسیا حکایت میکند.
اگرچه برخی ممکن است این تغییرات رو به رشد را تنها نقاط ضعفی برای سیاست خارجی امریکا در دوره انتقالیاش تفسیر کنند، اما همین ضعفها میتواند در بلندمدت هزینههای را بر منافع آمریکا تحمیل کند. این در حالی است که ایالات متحده طی دههها استراتژیهایی را اتخاذ کرده که به حفظ دسترسی این کشور به منابع منطقهای و جلوگیری از ظهور هرگونه قدرت رقابتی در آسیا انجامیده است.
این تلاشها اعلام میکند که آسیا به عنوان حوزه نفوذ میتواند رقابت بزرگی را ایجاد کند. از لحاظ تاریخی، در چنین شرایطی، یک قدرت رو به رشد، آزادی یک قدرت ثابت را آزمایش میکند تا مرزهایی را پیدا کرده و نفوذ خود را گسترش دهد. این مساله منجر به رویارویی و اغلب درگیری میان این قدرتها میشود. با در نظر گرفتن این خطرات، ایالات متحده به دنبال محکم کردن جای پایش در رقابت بزرگ قدرت در آسیا است که بر مبنای قوانین و مقررات هدایت شده و نه قدرت نسبی باشد. این چارچوب مبتنی بر قواعد در یک دوره تاریخی ثبات به وجود آمده است و به ایجاد فضا برای آسیا جهت رونق اقتصادی و در ابه بیش از نیمی از اقتصاد جهانی تبدیل شده است.
در حال حاضر شواهدی مبنی بر کاهش نفوذ ایالات متحده در منطقه وجود دارد. متحدان و شرکای امریکا بین انتخاب این کشور و چین و همسو شدن با آنها مردد هستند. رهبران و شهروندان استرالیا مشغول انجام بحثهای جدی در این مورد هستند که در کدام کشور منافع بلندمدت این کشور در منطقه تامین میشود. فیلیپین به طور فزایندهای در حالی که از استقرار نظامی آمریكا انتقاد میکند، خود را در اختیار چین قرار داده است. کره جنوبی به دنبال استقلال بیشتری در روابط خارجی خود است. همچنین شواهد نشان میدهد که کشورهای آسیایی در برابر تضعیف چین به دلیل ترس از انتقامگیری اقتصادی از سوی پکن، نسبت به این موضوع به شدت حساس شدهاند. در شرایطی که این اتفاقها در حال روی دادن است، آسیا تنها برای تامین منافع ایالات متحده از اهمیت ویژهای برخوردار است. این منطقه در معرض انفجار جمعیتی است که منجر به معجزه اقتصادی آسیا میشود. بسیاری از سرمایهگذاریهای ایالات متحده، شرکای تجاری آنان و طبقات متوسط در آسیا حضور دارند. همچنین بسیاری از مهمترین روابط امنیتی آمریکا در آسیا قرار دارد. بیش از نیمی از جمعیت جهان در این منطقه ساکن هستند و همین مساله آسیا را به حل مسائل جهانی، از امنیت غذایی گرفته تا تغییرات آب و هوایی سوق میدهد.
اهمیت فزاینده این منطقه، تا بدانجاست که امریکا به فوریت به دنبال حضور در این منطقه و حفظ نقش رهبری سنتی خود است. برای انجام این کار، ایالات متحده نیازمند بیان دیدگاههایش برای آینده منطقه و اقداماتی که در پی این دیدگاهها خواهد داشت، دارد. با توجه به سفر از پیش تعیین شده مقامات ارشد امریکا و رئیسجمهور این کشور به آسیا، ماههای آینده فرصتهای مهمی را برای پیشبرد یک استراتژی فراهم کرده که باید از حمایتهای منطقی برخوردار باشد. برای توسعه چنین استراتژی ضروری است که دولت امریکا ابتدا برای دستیابی به توافق در داخل، و سپس توافق عمومی و جهانی، بیاموزد که چگونه باید به پنج پرسش اساسی در این حیطه پاسخ دهد.
سیاست خارجی آمریکا چیست؟
دولتهای گذشته، منافع ملی از جمله امنیت ایالات متحده، شهروندان و متحدان آن را شناسایی کرده بودند. در ادامه حفاظت از سیستم اقتصادی بینالمللی باز، که باعث رونق اقتصادی شده و احترام به ارزشهای جهانی و حفظ نظم بینالمللی بر اساس قوانین از دیگر مواردی است که دولت امریکا پیش از سفر به آسیا باید درباره آن به توافق رسیده و برنامهریزیهای لازم را در این راستا انجام دهد.
مطمئنا، دولت ترامپ احتمالا چشمانداز خود را در مورد منافع ملی آمریکا خواهد داشت. زیرا واضح بودن اهداف سیاست خارجی آمریکا، موجب اطمینان شرکای این کشور میشود و نشان خواهد داد که سیاستهای امریکا براساس اصول و نه اعمال تحریمها پیش میرود. برعکس، عدم وجود وضوح اهداف و برنامهها از سوی امریکا، انگیزه نزدیک شدن متحدان و شرکای امریکا به چین را تقویت خواهد کرد.
منبع: نشنال اینترست/ Ryan Hass/ 19سپتامبر ۲۰۱۷
https://eshraf.ir/?p=1210