
اشراف – شاهرخ صالحی کرهرودی: در حالیکه بیشتر سیاستگذاران کشور طی چند سال گذشته بر «افزایش نرخ باروری» تمرکز کردهاند، تازهترین آمارها نشان میدهد هنوز نشانهای از جهش جمعیتی دیده نمیشود. نرخ رشد جمعیت ایران به کمترین میزان در دهههای اخیر رسیده و تولدها کمتر از آنچیزیست که برای حفظ تعادل جمعیتی نیاز است.
آخرین وضعیت جمعیتی کشور
بر اساس گزارش سازمان ثبت احوال، نرخ باروری کل در سال ۱۴۰۲ حدود ۱.۶ فرزند بهازای هر زن بوده؛ این عدد پایینتر از «سطح جایگزینی جمعیت» یعنی ۲.۱ است. همچنین طبق اعلام مرکز آمار، رشد جمعیت کشور در سال ۱۴۰۲ به زیر ۰.۶ درصد رسیده است؛ رقمی که اگرچه هنوز منفی نیست، اما نسبت به سالهای گذشته روندی نزولی داشته و زنگ خطر پیری جمعیت را جدیتر کرده است.
از سوی دیگر، سهم جمعیت سالمند (بالای ۶۵ سال) نیز در حال افزایش است و پیشبینی میشود تا ۱۴۱۵، ایران یکی از پیرترین کشورهای منطقه باشد.
سیاستهایی که اجرا شده، اما جواب نداده
در سال ۱۴۰۰، «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» در مجلس تصویب شد؛ قانونی که قرار بود با مجموعهای از مشوقهای مالی و اداری، زمینهی افزایش تولد را فراهم کند. طبق این قانون، دولت موظف شد برای تولد هر فرزند، وامی بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان به خانوادهها اختصاص دهد. مرخصی زایمان برای مادران شاغل افزایش یافت، بخشی از درمان ناباروری تحت پوشش بیمه قرار گرفت و برخی تسهیلات مسکن برای خانوادههای دارای سه فرزند یا بیشتر در نظر گرفته شد.
اما آنچه در عمل رخ داد، فاصلهای معنادار با اهداف این سیاستها داشت. کاهش نرخ باروری در ایران دلایل متعددی دارد که بهطور کلی به سه عامل اصلی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بازمیگردد. نخستین عامل که بهطور مستقیم بر تصمیمگیریهای خانوادهها تأثیر میگذارد، وضعیت اقتصادی است. افزایش هزینههای زندگی، تورم روزافزون و ناتوانی بسیاری از خانوادهها در تأمین نیازهای اولیه زندگی، باعث شده که داشتن فرزند بیشتر به گزینهای دشوار و پرهزینه تبدیل شود. هزینههای مسکن، آموزش و بهداشت در سالهای اخیر بهشدت افزایش یافته و بسیاری از خانوادهها ترجیح میدهند برای داشتن آیندهای پایدار، به فرزندآوری فکر نکنند. بهویژه در شهرهای بزرگ مانند تهران، هزینههای اجارهنشینی به حدی رسیده که بسیاری از جوانان در آغاز زندگی مشترک نمیتوانند روی داشتن خانهای مستقل حساب کنند. در چنین شرایطی، تصمیم به داشتن فرزند، بهویژه در خانوادههای جوانتر، به تعویق میافتد یا اساساً کنار گذاشته میشود.
عامل دوم، تغییرات فرهنگی و اجتماعی است که بهویژه در میان نسلهای جوانتر مشاهده میشود. نگاه جوانان به ازدواج و فرزندآوری با نسلهای قبلی متفاوت است. بسیاری از جوانان امروز، بهویژه در میان طبقات متوسط و بالا، تحصیلات عالی را در اولویت قرار میدهند و داشتن یک شغل پایدار و مستقل برای آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این شرایط، فرزندآوری به یک «اولویت دوم» تبدیل میشود.
عامل سوم که کمتر به آن توجه شده، بیاعتمادی به آینده است. بسیاری از خانوادهها، بهویژه در میان طبقات متوسط و پایین، نگرانیهایی جدی نسبت به آینده کشور دارند. آنها از وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نگرانند و به همین دلیل ترجیح میدهند برای فرزندآوری، ریسک کمتری بپذیرند. عدم ثبات در بازار کار، فقدان فرصتهای شغلی مناسب برای جوانان و نگرانیهای ناشی از ناتوانی در تأمین آینده فرزندان، از جمله عواملی است که باعث شده بسیاری از خانوادهها از تصمیم به فرزندآوری منصرف شوند.
این سه عامل، در کنار یکدیگر، باعث کاهش میل به فرزندآوری شدهاند و حتی تسهیلاتی که از سوی دولت بهعنوان مشوق فرزندآوری ارائه شده، نتواسته است تغییرات قابلملاحظهای در این روند ایجاد کند. بهویژه در میان جوانان شهری، که در شرایط اقتصادی بسیار دشواری زندگی میکنند، حتی وامهای فرزندآوری یا تسهیلات مسکن نتوانستهاند انگیزهای برای افزایش تولد فراهم کنند.
چه باید کرد؟
بحران جمعیت تنها از طریق مشوقهای مالی و تبلیغات نمیتواند حل شود. برای آنکه سیاستهای جمعیتی مؤثر واقع شوند، باید به صورت جامعتر به مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی پرداخته شود. اصلاح شرایط اقتصادی، بهبود وضعیت مسکن، ایجاد فرصتهای شغلی مناسب و افزایش خدمات بهداشتی و آموزشی، از جمله عواملی هستند که میتوانند تأثیرگذار باشند. بدون این زیرساختها، تلاش برای افزایش نرخ باروری تنها در حد یک شعار باقی خواهد ماند و ایران همچنان در مسیری قرار خواهد داشت که با افزایش جمعیت سالمند و کاهش نیروی کار فعال روبهرو خواهد شد.