به گزارش اشراف- مریم درستی نادعلی، آخرالزمان و سرنوشت تاریخ، سوژه جذابی است که دستمایه ساخت آثار هنری مختلفی قرار گرفته است؛ آثاری که در یک چیز وجه مشترک دارند و آن هم پایان تاریخ و نجات بشریت به دست مکتبی که سازنده اثر آن را مطلوب می داند.
«ارباب حلقه ها»ی جان تالکین، «امپراتوری قلعه شنی» کایلا اولسن و برخی داستان های جک لندن را می توان از جمله این آثار در حوزه ادبیات مکتوب دانست؛ در حوزه سینما نیز که ده ها اثر با مضمون آخرالزمان یا نگاهی به پایان دنیا ساخته شده که غالبا هالیوودی و با دیدگاه های خاص این جریان سیاسی-هنری ساخته شده است.
وجه مشترک غالب این تولیدات حذف خدا و دین در فرجام جهان است، چه این فرجام را رولند امریش لیبرالیستی روایت کند و چه جک لندن، سوسیالیستی بهرحال اثری از دین در آن دیده نمی شود و خوشبختی مردمان در گرویی دوری از مذهب ترسیم می شود.
این نگاه حداکثری و تلاش برای القای مکاتب مادی در حالی است که در متون ادیان الهی به ویژه اسلام تمرکز خاصی روی پایان تاریخ وجود دارد و تصریح متون مقدس اعم از قرآن یا احادیث اهل بیت بر فراگیری نهایی اندیشه الهی و تسلیم دنیا در برابر خداوند است. در کنار این باور دینی، انقلاب اسلامی نیز در بدو شکل گیری خود آرمانش را جهانی اعلام کرد و با تاکید بر بحث صدور انقلاب خود را در سطح گفتمان های مهم و داعیه دار جهانی نشان داد با این وجود، دیدگاه حداکثری و جهانی انقلاب اسلامی کمتر در عرصه هنر زمینه بروز و ظهور پیدا کرد. تقریبا نمی توان اثر هنری را یافت که جسورانه بر داعیه اسلام یعنی پیروزی نهایی توحید بر شرک تکیه کرده و آن را به صراحت اعلام کند.
“زایو” که انتشارات کتابستان معرفت آن را چاپ کرده نخستین قدم مصطفی رضایی در عرصه داستان نویسی است؛ قدمی که جسورانه برداشته شده و نه تنها حسن آغازی برای نویسنده جوان آن است بلکه یکی از نخستین گام های داستان نویسی آخرالزمانی به قرائت ایرانی اسلامی است.
در سال ۱۴۲۰ (یعنی نزدیک به ۳۰ سال بعد) ایران به ویژه در عرصه علمی و فناوری به یکی از ابرقدرت های دنیا تبدیل، رژیم صهیونیستی از بین رفته و به جای آن «جمهوری اسلامی فلسطین» جایگزین شده و آمریکا نیز دچار بحران درونی است. در این شرایط ویروسی عجیب به نام “زایو” در سراسر جهان پخش شده و قربانیان بسیاری می گیرد. دکتر علی پارسا از جمله میکروب شناسان برجسته دنیا توسط جمهوری اسلامی ایران مامور نجات دنیا شده و با فراز و نشیب های بسیار و فداکاری موفق به شکست این ویروس می شود.
داستان “زایو” بسیار جسورانه است، شاید اگر به خیابان رفته و از مردم و باورمندترین افراد به انقلاب اسلامی نیز بپرسیم در سال ۱۴۲۰، دنیا را چگونه می بینید؟ کمتر کسی پاسخی چنین بلندپروازانه بدهد و احتمالا عده ای نیز به تمسخر خواهند پرداخت ولی مصطفی رضایی این جسارت را به خود داده که بر مبنای باورهایش در اولین کار جدی خود به جای روی آوردن به بازی های فرمی و داستان گویی های سرخورده، جنسی، ابزورد و ناامید به خلق یک حماسه گونه ایرانی دسته زده است.
داستان خوب شروع می شود، با گره افکنی ها و خلق لحظات دلهره آور مخاطب را به دنبال خود می کشاند و خواننده با دکتر علی پارسا و همراهانش برای کشف راز این ویروس مهلک جلو می رود و بی راه نیست اگر بگوییم کسی که این کتاب ۲۹۰ صفحه ای را دست می گیرد به راحتی می تواند آن را ادامه دهد و خسته نمی شود.
نقطه قوت اثر رضایی، بیان بدون شعار و گل درشت مفاهیم اساسی انقلاب اسلامی در قالب یک داستان است. نویسنده از نجات مستضعفین، نابودی رژیم صهیونیستی و وحدت عمومی مردم دنیا در برابر مستکبرین، تفوق علمی مسلمین در آینده ای نه چندان دور و حتی نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا می گوید اما در این مسیر کمتر می بینیم که تابلویی دست گرفته در حال شعار دادن باشد؛ هر چند که با اعتماد به نفس حرفش را می زند و از چیزی که می گوید خجالت نمی کشد که این مساله ناشی از باورمندی نویسنده به حرف داستانش است. او در جای جای داستان خود نشانه هایی از باورهای انقلابی را گذاشته و حتی نام عجیب کتاب نیز اشاره ظریفی است به آن چه که سال ها اسلام و دنیا با آن درگیر بوده اند و در نهایت نیز باید از بین برود.
از جمله نکات جالب “زایو” این است که نویسنده تلاش نکرده بگوید این “مسلمین” هستند که دنیا را نجات می دهند هر چند که در نهایت یک مسلمان ایرانی این کار را می کند ولی در طول مسیر اقوام مختلفی از سراسر دنیا به کمک دکتر پارسا می آیند که او کارش را انجام دهد. از روسیه گرفته تا اسپانیا و شرق آسیا و حتی آمریکا؛ هر یک زبان و دین متفاوت دارند اما در عمق جان خود به یک چیز باور دارند و آن هم نبرد با مستکبرین جهانی و هدف مشترک مستضعفین دنیا.
با این حال در کنار این نقاط قوت به نظر می رسد نویسنده در بخش هایی از داستان نتوانسته گره افکنی های مناسبی داشته باشد و مخاطب در اواخر کتاب، دیگر می تواند اتفاق های بعدی را حدس بزند و همین باعث مطالعه سرسری و از روی بی حوصلگی بخش های آخر می شود.
رضایی در “زایو” کوشیده که بلندپروازانه و آرمان خواهانه از بند فضاسازی های هنرمندان غربی رهایی یابد و حرفی نو بزند اما در ترسیم فضای سال ۱۴۲۰ و توصیف شرایط آن دوران موفق نشده تخیل خود را آزاد بگذراد و فضایی را به مخاطب معرفی می کند که احتمالا عینا نمونه آن را بالاخره در یک داستان یا فیلم غربی دیده است؛ ماشین های پرنده، اسلحه های لیزری، اسپری های شفابخش، محیطی که ویروس در آن نگاه داشته می شود و… اِلِمان های مشهور فیلم های هالیوود است و حتی علائمی نیز که از ویروس “زایو” و کشنده بودن آن بیان می شود مشابه ویروسی است که جک لندن ۱۰۰ سال پیش در “طاعون ارغوانی” ترسیم می کند هر چند که رضایی در جاهایی مانند چگونگی از بین بردن ویروس موفق به خلق ابداعات جدید می شود. بنظر می رسد اگر نویسنده برای خلق فضایی که داستان در بستر آن می گذرد زمان بیشتری می گذاشت می شد شاهد یک داستان شدیدا بکر و خلاقانه باشیم.
“زایو”، در صورت کار تبلیغاتی و معرفی مناسب توسط ناشر می تواند رمانی جذاب برای طیف سنی نوجوانان و تا حدی جوانان و آغازی باشد بر تقویت خودباوری و امید به پیروزی نهایی در نسلی که شاید بنا بر برخی دلایل سیاسی روز، این امیدشان کمرنگ شده باشد.