اشراف – شاهرخ صالحی کرهرودی: کرونا که آمد تازه مردم فهمیدند که پزشکان چه فرشتگانی هست و خدمتشان چقدر برای مردم جامعه ضروری و ارزشمند است؛ این نگاه در شرایطی ایجاد شد که پیش از این، در برخی سریالهای تلویزیونی یا رسانهها پزشکان به واسطه درآمدهای بالا، یا دریافتی از بیماران یا مسائل مالیاتی زیر ضرب فشار افکار عمومی قرار داشتند. اول شهریورماه، در ایران، همزمان با زادروز بوعلی سینا، در حالی به پاس تألیفات و خدمات وی، به علوم پزشکی و فعالیت وی در این رشته، و تجلیل از پزشکان، روز پزشک نامگذاری شده است که نگاه مردم به جامعه پزشکی، در برهههای مختلف، همینقدر سیاه و سفید بوده است. گاهی پزشکان را دیوهایی پول پرست میدانستند و گاهی مثل ایام کرونا که نیازشان به پزشکان بیش از هرزمانی است، آنها را فرشتگانی میدانند که لحظه لحظه زندگیشان به تلاش آنها وصل است.
روزگار سخت پزشکان
در حالی که سالانه یک میلیون نفر بر سر ورود به کرسیهای دانشگاه با یکدیگر رقابت میکنند، حداکثر ۵ هزار نفر میتوانند در رشته پزشکی دانشگاههای مختلف علوم پزشکی و دانشگاه آزاد اسلامی پذیرش شوند. آنهایی که پس از یک تلاش نفسگیر موفق به ورود به دورههای پزشکی میشوند، تازه اول راه سخت پزشکی هستند و باید حداقل ۱۵ ترم تحصیلی (بین ۷ تا ۸ سال) را صرف تحصیل، کارآموزی(استجری) و کارورزی (اینترنی) در دانشگاهها و بیمارستانهای عمومی کنند تا تازه یک پزشک عمومی شوند. بعد از فارغ التحصیلی هم برخلاف سایر رشتههای تحصیلی که اختیار کار برای خودشان است، مجبورند حداقل بین ۱۶ تا ۲۴ ماه بسته به میزان محرومیت محل خدمت، به دوره طرح پزشکی بروند و در یکی از مناطق کم برخوردار یا برخوردار کشور به خدمت بپردازند. تحصیل در مقاطع تخصصی و فوق تخصصی منوط به گذراندن دوره طرح است. دوره تحصیل در رشتههای تخصصی هم حداقل دو سال است؛ دورهای سخت و طاقتفرسا که موجب میشود در شش ماه اول تحصیل، هر دستیار تخصصی، حداقل ۱۰ کیلو وزن کم کند. اینها در شرایطی است که علیرغم پزشک بودن این افراد و اشتغال تمام وقت در بیمارستانهای دولتی، حقوق پرداختی به آنها معادل حداقل حقوق وزارت کار است!
این شرایط سخت کار و تحصیل که حداقل ۱۰ تا ۱۲ سال از بهترین سالهای عمر و جوانی یک پزشک را به خود معطوف میکند، هرگز نه توسط مردم عادی، نه درک میشود و نه حتی دیده میشود. طبیعی است که یک جوان سی و چند ساله که توانسته پس ازاتمام تحصیل، طی دوره طرح پزشکی و احتمالاً طی دوره تخصصی بعد از آن، به شرایط کار در حیطه پزشکی و تاسیس مطب برسد، این توقع را دارد که بتواند به کسب درآمد پرداخته و از این آموخته دشوار خود، اندوختهای جمع کند. اینجا همان جایی است که نقطه تعارض منافع عمومی با منافع مورد توقع یک پزشک آغاز میشود و مشکلات جامعه هم با پزشکان بیشتر میشود!
تعارض مردم و پزشکان
پزشک متخصصی که سالهای تحصیل، تلاش و ممارست کرده، حالا انتظار دارد که برای یک تشخیص درست پزشکی یا انجام یک عمل جراحی بتواند دستمزد شایستهای را دریافت کند اما مردم این توقعات را نابجا میدانند. البته مشکل نه مردم هستند، و نه پزشکان. در جوامع پیشرفته، نهاد بیمه، به عنوان یک نهاد واسطه، ارتباط مالی پزشک و بیمار را مدیریت کرده است. بیمه عمده هزینه پرداختی به پزشکان را متقبل میشود و مردم فقط بخش کوچکی از هزینه درمان را پرداخت میکنند. پزشک هم دستمزد واقعیاش را از بیمه دریافت میکند و در این شرایط اصطکاک بین پزشک و بیمار به صفر میرسد. اما در جامعه ایران که بیمهها در پرداخت معوقات پزشکان تاخیری یکساله دارند و آن راهم به درستی نمیپردازند، پزشکان ترجیح میدهند دستمزدشان را از مردم بگیرند و اینگونه هم فشار بر مردم زیاد میشود و هم نارضایتی عمومی از پزشکان افزایش مییابد. عدم شفافیت در درآمد پزشکان هم مشکلات بعدی مثل فرار مالیاتی و غیره را ایجاد میکند.
دیو یا فرشته؟
حالا با این شرایط، پزشکانی که سالها تلاش کردهاند، وقتی به پای عمل میرسد، پای سلامت مردم ایستادهاند. در شرایطی که حدود ۳۶ ماه کشور درگیر شرایط کرونا بود، این پزشکان و پرستاران و سایر کادر درمانی کشور بودند که شبانهروز پای بیماریها، بیمبالاتیها و فشارهای مردم ایستادگی کردند تا شاید آمار فوتیهای کرونا از آنچه که بود بیشتر نشود. مردم هم میدانند که این فرشتگان سپیدپوش اگر نبودند، اوضاع چگونه میشد. با این حال، نباید فراموش کرد که مشکل مردم با پزشکان، بیش از هرچیز محصول مشکلات مالی است. مشکلاتی که دنیا راه حل آن را پیدا کرده و با قطع رابطه مالی پزشک و بیمار، یک رابطه قاعدهمند و محترمانه را ایجاد کرده است.