×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
لزوم بازاندیشی برای آمادگی فرهنگی و رسانه‌ای در شرایط بحران

اشراف – شاهرخ صالحی کرهرودی: حمله اخیر رژیم صهیونیستی به برخی مناطق کشور، هرچند از منظر نظامی در ابعاد بسیار محدود و با پاسخ‌های قاطع و بازدارنده مواجه شد، اما از زاویه اجتماعی و فرهنگی، حامل پیام‌های مهم و نگران‌کننده‌ای بود که نمی‌توان آن را صرفاً به یک رویداد گذرا تقلیل داد. آن‌چه در روزهای اولیه پس از شنیده‌شدن صداهای مشکوک در اطراف پایتخت رخ داد، نشان داد که جامعه ایرانی – به‌رغم تجربه‌های پیشین و روحیه مقاومت و ایثار – همچنان فاقد آمادگی روانی، رسانه‌ای و فرهنگی کافی برای مواجهه مسئولانه و منطقی با شرایط خاص است.

عدم آمادگی جامعه ایرانی را باید در واکنش‌های غیرمنسجم افکار عمومی  به وقایع جنگ جست‌وجو کرد؛ جایی که شایعات بی‌پایه، ویدیوهای ساختگی، ادعاهای جعلی و گمانه‌زنی‌های بی‌اساس در پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی ظرف کمتر از چند دقیقه هزاران بار بازنشر شد و اضطراب بی‌دلیل را در میان بخشی از مردم دامن می‌زند. در شرایطی که هنوز هیچ مقام رسمی اطلاعیه‌ای منتشر نکرده بود، برخی کاربران فضای مجازی اقدام به بزرگ‌نمایی تهدید، تشویش اذهان عمومی و حتی ترس‌افکنی عمدی می‌کنند؛ امری که می‌تواند در موقعیت‌های حادتر، اختلالات جدی در نظم عمومی ایجاد کند.

 

اعتماد رسانه‌ای در بحران

اگرچه صداوسیمای جمهوری اسلامی در حادثه اخیر به سرعت توانست مدیریت افکار عمومی را در دست بگیرد اما با این وجود، بازهم در مواردی به دلیل عدم پوشش صحیح، مردم در لحظات بحرانی به سمت منابع غیررسمی، پراکنده و نامطمئن پناه ببرند. تجربه جهانی نشان می‌دهد که در شرایط بحران، مدیریت روانی جامعه نه‌تنها به‌اندازه مدیریت میدانی اهمیت دارد؛ بلکه گاه مقدم بر آن است. شکل‌گیری «اعتماد رسانه‌ای در بحران» یک سرمایه ملی است که با تکرار بی‌تدبیری‌ها، به‌آسانی از بین می‌رود.

در کنار این، غفلت از آموزش‌های عمومی، در مواجهه با تهدیدات و شرایط اضطراری نیز خود را نشان داد. بخش قابل‌توجهی از مردم، نه‌تنها نمی‌دانستند در مواجهه با چنین وضعیتی چه اقدامی باید انجام دهند، بلکه حتی درک روشنی از ماهیت تهدید و ابعاد آن نیز نداشتند. در چنین شرایطی، ترس عمومی به‌جای آن‌که معطوف به احتیاط و تدبیر باشد، به هراس بی‌محل و شایعه‌پذیری بدل می‌شود. این همان نقطه‌ای‌ست که جامعه را از «وحدت در بحران» به «تفرقه و اضطراب» سوق می‌دهد.

 

لزوم توجه به ظرفیت نهادهای مردمی

نکته مهم دیگر، غیبت جدی نهادهای شهری، فرهنگی و اجتماعی در میدان پاسخ‌گویی به بحران‌های روانی است. در کشورهای پیشرو، سازوکارهای روشنی برای مواجهه رسانه‌ای و فرهنگی با تهدیدات امنیتی در نظر گرفته شده که شامل اطلاع‌رسانی بهنگام، راه‌اندازی سامانه‌های هشدار عمومی، فعال‌سازی خطوط تلفنی مشاوره، حضور مستمر نیروهای داوطلب و آموزش‌دیده در سطح محله‌ها و حتی اجرای مانورهای فرهنگی در مدارس و مراکز شهری است. این در حالی‌ست که ما اغلب تمامی بار مدیریت شرایط را بر دوش نهادهای نظامی یا رسانه‌های رسمی می‌گذاریم و از ظرفیت نهادهای مردمی، رسانه‌های محلی و سلبریتی‌های مسئولیت‌پذیر غافل می‌مانیم.

نکته مهمی که در این میان توجه به آن ضروری می‌نماید این است که امنیت ملی تنها در گرو اقتدار دفاعی نیست؛ «امنیت روانی» و «ثبات فرهنگی» نیز بخش جدایی‌ناپذیر از امنیت ملی‌اند. جامعه‌ای که در برابر یک تهدید محدود، آشفته، نگران، بی‌اعتماد و ناهماهنگ شود، نیازمند بازنگری فوری در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی، آموزشی، رسانه‌ای و حتی شهری است. استفاده از ظرفیت‌های مردمی نظیر مساجد، بسیج، خانه‌های هلال، سرای محلات و مدارس باید به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد تا مردم بتوانند بهترین واکنش روانی و رسانه‌ای را در مقابله با هراس‌افکنی رسانه‌ای دشمن داشته و مقاومت روانی را در کنار مقاومت نظامی در برابر حملات دشمن داشته باشند.

بحران‌ها، در کنار تهدید، یک فرصت هم در خود دارند: فرصت اصلاح، بازسازی و یادگیری. اگر این واقعه کوچک به چشم نیاید و تحلیل نشود، ممکن است در بحران بعدی، هزینه‌هایش بزرگ‌تر و جبران‌ناپذیرتر باشد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.