
اشراف – نسیم اسدپور: یکی از نامههای معروف و محوری امام علی (ع) که در کتاب شریف نهجالبلاغه گرد آمده و پیش روی تاریخ قرار دارد، نامه ۵۳ است که با عنوان «عهدنامه مالک اشتر» معروف شده است. نامهای تاریخی که بند بند آن برای همیشه تاریخ درسآموز و هشداردهنده است و رابطه میان مردم و حاکمان را تنظیم و راهبری میکند.
در واقع، امام علی (ع) در شرایط آشفته مصر، مالک اشتر را حاکم آنجا کرد و این نامه را برای او نوشت تا بر اساس آن حکومت کند. پس از شهادت مالک اشتر، این نامه به دست مُعاویه افتاد و او نامه را در خزانه خود مخفی کرد تا آنکه عُمَر بن عَبدالعَزیز آن را در اختیار عموم مردم قرار داد. توجه به جنبههای مادی و معنوی زندگی انسانها بر اساس اخلاق انسانی و ارزشهای الهی، تبیین روش حکومتداری بر اساس قواعد عقلانی و اخلاقی، و بیان ملاکهای شایستهسالاری به صورت جامع از ویژگیهای این نامه بهشمار آمده است.
* ای مالک …
امام در فرازی از این نامه، ضمن توصیههایی در «نهی از خودپسندی و عدم ظلم به رعیت» فرمود: بپرهیز که خود را در بزرگى همانند خداوند پندارى و در شکوه خداوندى همانند او بدانى، زیرا خداوند هر سرکشى را خوار و هر خود پسندى را بىارزش میکند؛ إِیَّاكَ وَ مُسَامَاةَ اللَّهِ فِی عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فِی جَبَرُوتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ یُذِلُّ كُلَّ جَبَّارٍ وَ یُهِینُ كُلَّ مُخْتَال
* با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک و با افرادى از رعیّت خود که آنان را دوست دارى، انصاف را رعایت کن که اگر چنین نکنى ستم روا داشتى؛ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِكَ وَ مَنْ لَكَ فِیهِ هَوًى مِنْ رَعِیَّتِكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَا تَفْعَلْ تَظْلِم
* و کسى که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جاى بندگانش دشمن او خواهد بود، و آن را که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد، که با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه که باز گردد، یا توبه کند؛ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ كَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى یَنْزِعَ وَ یَتُوب
* و چیزى چون ستمکارى نعمت خدا را دگرگون و کیفر او را نزدیک نمیکند که خدا دعاى ستمدیدگان را مىشنود و در کمین ستمکاران است؛ لَیْسَ شَیْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْیِیرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ [یَسْمَعُ] سَمِیعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَاد
در فراز اول، پرهیز دادن از هماوردی با خداوند در عظمت و همانندی در شکوه و جبروت خداوند مطرح است.
در فراز دوم، امام از انصاف در قبال خدا، مردم و خویشاوندان و رعیت سخن میگویند و اینکه در غیر رعایت انصاف، افراد جزو ظالمان محسوب میشوند.
در فراز سوم، دشمنی خدا با ظالمانی که بندگان را مورد ظلم قرار دادند مطرح میشود تا آن زمانی که توبه کنند.
طبق فراز چهارم، بنا نهادن ظلم دو تبعه دارد: ۱. تغییر نعمت ۲. تعجیل نقمت. جالب است که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای کمیل از این گناهان برای مؤمنان طلب استغفار میکنند، آنجا که میفرماید «اللّهمّ اغفر لی الذُّنُوبَ الّتى تنزل النقم ؛ اللّهمّ اغفر لى الذُّنُوبَ الّتى تُغَیّر النّعم.» یعنی خدایا گناهانی که سبب نزول نقمت و تغییر نعمت میشود، بیامرز.
* نعمتها را از خودمان سلب نکنیم
مقام معظم رهبری در تفسیر این فراز از دعای کمیل و در معنای تغییر نعمت میفرماید: «این تغییر نعمت، یعنی سلب نعمت، چیزی است که ناشی از اراده است. ما بایستی به شدّت مراقبت میکردیم و مراقبت بکنیم که به این حالت دچار نشویم (۹۹/۰۳/۱۴) وقتی نعمت خدا را که تفضّل کرده است، افضال کرده است، انعام کرده است نشناختیم، شکرگزاری نکردیم، این نعمت را کفران کردیم، خب خدای متعال هم رفتار خودش را با این ملّت تغییر خواهد داد. وقتی خودمان، خودمان را خراب کردیم، خودمان ایجاد اختلاف کردیم، خودمان علیه هم توطئه کردیم، خودمان با هم دستبهیقه شدیم، خدای متعال نعمتش را برمیدارد؛ خدا با کسی قوموخویشی ندارد. نعمتی را که به شما داده، این نعمت را خدا از شما نمیگیرد تا وقتی خود شما زمینه را خراب کنید؛ وقتی زمینه را خراب کردید، نعمت سلب خواهد شد.» (۹۴/۰۵/۳۱)
* مبادا ضعیفان را فراموش کنی
سپس در فرازی دیگر، درباره ضعفا به مالک توصیه میکند و میفرماید: «خدا را خدا را در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه، كه هيچ چاره اى ندارند، [و عبارتند] از زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران، دردمندان. همانا در اين طبقه محروم گروهى خويشتن دارى كرده، و گروهى به گدايى دست نياز بر مى دارند، پس براى خدا پاسدار حقّى باش كه خداوند براى اين طبقه معيّن فرموده است: بخشى از بيت المال، و بخشى از غلّه هاى زمين هاى غنيمتى اسلام را در هر شهرى به طبقات پايين اختصاص ده، زيرا براى دورترين مسلمانان همانند نزديك ترين آنان سهمى مساوى وجود دارد و تو مسئول رعايت آن مى باشى.
مبادا سر مستى حكومت تو را از رسيدگى به آنان باز دارد، كه هرگز انجام كارهاى فراوان و مهم عذرى براى ترك مسئوليّت هاى كوچك تر نخواهد بود. همواره در فكر مشكلات آنان باش، و از آنان روى بر مگردان، به ويژه امور كسانى را از آنان بيشتر رسيدگى كن كه از كوچكى به چشم نمى آيند و ديگران آنان را كوچك مى شمارند و كمتر به تو دسترسى دارند… »