به گزارش اشراف – سیدرضا اشرفی کرهرودی: سرمایه اجتماعی در کنار سرمایههای مادی و انسانی برای هر سازمانی یکی از ارزشمندترین داراییها محسوب میشود؛ این سرمایه، برای سازمانهای بزرگی مثل نیروی انتظامی که بیشترین سطح تعامل با مردم را دارد، بیش از همه سازمانهای دیگر میتواند مورد توجه قرار گیرد. اعتماد اجتماعی به پلیس که برآمده از سرمایه اجتماعی آن است، بیشترین تاثیر را در افزایش اقتدار پلیس و افزایش امنیت اجتماعی به دنبال دارد.
اگرچه پلیس یک سازمان حکومتی و دولتی شناخته میشود که اقتدار خود را از حاکمیت گرفته و بنام حکومت به اعمال قانون و مقررات میپردازد، اما ارتباط و درهم تنیدگی فعالیت پلیس با نهادهای اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی قابل کتمان نیست و بر همین اساس، جامعه شناسان معتقدند که پلیس بدون سرمایه اجتماعی قادر به اجرای ماموریتها و وظایف خود نخواهد بود. رابطه پلیس با مردم، یک رابطه دو سویه است؛ جامعه بدون پلیس، فاقد امنیت و انتظام است و پلیسی که مردم را پشت سر خود نداشته باشد، از انجام وظایف خود عاجز است. نتیجه مطالعات و تحقیقات علمی نشان میدهد که بین سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و تعامل اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد.
سرمايه اجتماعي، به مثابه سيمان و ملاتي است كه به حفظ وفاق، تعامل و اعتماد جامعه و سازمان پليس كمك ميكند و موجبات روانسازي و برخورداري از نظم پويا را تحليل و تقويت كرده و نقش و سهم درخور توجهي را در فراهم سازي امنيت و انتظام اجتماعي دارد؛ پلیس چه در مقیاس فردی که شامل اعضای پلیس، خانوادهها و افراد مرتبط با آنهاست، چه در مقیاس میانی که سازمان پلیس و ارتباط درونی آن را شکل میدهد و چه در سطح کلان، که نماد اقتدار حاکمیت است، نیازمند حفظ سرمایه اجتماعی و تعامل و مقبولیت مردمی است و این سرمایه اجتماعی، نيروي مؤثر براي اجتناب و ممانعت از گسست و ناامني اجتماعي در جوامع پرمخاطره امروزي است.
پلیس در کنار به ارتقای توانمندی علمی برای برخورد با جرایم و به روزرسانی تجهیزات برای حفظ اقتدار خود در برابر مجرمان، نیازمند بهبود ساختارهای اجتماعی برای تعامل و ارتباط بهتر با مردم است. این ارتباط با پایینترین سطح که ارتباط مستقیم مردم با کلانتریها و ماموران پلیس راهور است تا بالاترین سطوح که احساس امنیت عمومی در جامعه است، باید به نحو سازمان یافتهای در تعامل با مردم باشد. به صورت مستمر از مردم بازخورد بگیرد و در تمامی ماموریتها از مردم در کنار خود، بهره ببرد. هرچقدر این تعامل در سطوح بالایی باشد، اعتماد به پلیس افزایش یافته و سرمایه اجتماعی پلیس نیز به نحو چشمگیری ارتقا مییابد.
پلیس و لزوم مشارکت مردم
جامعه شناسان میگویند که مشارکت اجتماعی یک فعالیت ارادی است از طریق آن اعضای یک جامعه، در امور محله، روستا، شهر و کشور به صورت آگاهانه شرکت کرده و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن حیات سیاسی و اجتماعی آن مشارکت میکنند. بخشی از این مشارکت میتواند در همکاری با پلیس با مقابله با رذیلتهای اجتماعی و حفظ و افزایش نظم و امنیت شکل بگیرد. این همکاری اجتماعی نیازمند احساس مسئولیت شهروندان در قبال پدیدههای اجتماعی بوده و از سوی دیگر، نیازمند آمادگی ذهنی و برای همکاری با پلیس در مواقع ضروری است که بسترهای آن باید از قبل توسط پلیس فراهم شده باشد. بخشی از این بسترها امروزه در قالب، مسیرهای ارتباطی مثل تلفن ۱۱۰ و ۱۹۷ یا مسیرهای ارتباطی در فضای مجازی با پلیس فتا تعریف شده تا مردم این آمادگی را داشته باشند که بتوانند در مواقع لزوم به همکاری با پلیس در مواجهه با پدیدههای اجتماعی بپردازند. اما این همکاری نیازمند، یک پیش درآمد جدیتر است. اینکه مردم مشروعیت و مقبولیت پلیس را پذیرفته و به آن اعتماد داشته باشند.
مشروعیت پلیس یا اعتماد به پلیس؟
محققان اجتماعی معتقدند که اگرچه بین مفهوم مفاهیمی مثل مقبولیت و مشروعیت پلیس با اعتماد به پلیس تفاوت جدی وجود دارد و مشروعیتی ارزشمند است که با اعتماد به پلیس همراه باشد. این محققان با ذکر مثال سادهای از رابطه پلیس با مردم میگویند: اینکه مردم معتقد باشند که «باید از مامور پلیس اطاعت کرد» نشان دهنده مشروعیت پلیس است اما اینکه «باید از مامور پلیس اطاعت کرد زیرا فرمان او درست است» نشان دهنده اعتماد مردم به پلیس است. اگر مردم صرفا به واسطه اقتدار حکومتی از پلیس حمایت کنند، مشروعیت پلیس را قبول دارند اما تردیدهایی در خصوص اعتماد به پلیس هم وجود دارد اما اگر مردم مامور پلیس را طرف درست ماجرا بدانند، هم به مشروعیت آن اعتقاد دارند و هم به پلیس اعتماد دارند. اعتماد به پلیس سنگ بنا و محور هرنوع همکاری مردم با پلیس برای مقابله با کج رویهای اجتماعی است.
اگر در جامعهای ارزشهای اجتماعی با تهدید مواجه شود، در وهله اول این مردم هستند که نگران از دست رفتن ارزشهایشان میشوند و در این صورت، اعتماد متقابل پلیس با مردم به مقابله با ضدارزشها پرداخته میتواند جامعه را نجات دهد اما اگر این اعتماد وجود نداشته باشد، قدرت تصمیمگیری مردم را مختل کرده و در نتیجه نه پلیس به نتیجه مطلوب میرسد و نه مردم امکان مشارکت برای مقابله با ضدارزشها را پیدا میکنند.
این اعتماد مردم به پلیس و در کنار آن همکاری مردم با پلیس، علاوه بر ارتقای امنیت و نظم و انتظام جامعه، میتواند بر شان و جایگاه پلیس نیز تاثیر مستقیم داشته باشد و پلیس را در سلسه مراتب اجتماعی، دارای شان بالایی تلقی کرده و همین شان علاقه و احترام به کارکنان پلیس و خانوادههای آنان را افزایش داده و در کنار آن، جامعه را برای حضور هنجارشکنان، پرهزینه کند.