
اشراف – نسیم اسدپور: هر سال بهمن و اسفند که میرسد، خیلیها هرطور شده خودشان را به سرزمینی میرسانند که هنوز هم پس از گذشت بیش از ۴۰ سال بوی ایثار و شهادت میدهد. سرزمینی که متعلق به جنوب وطنمان است اما مقتلگاه جوانان بسیاری از سراسر ایران بوده است.
در چند دهه گذشته، دو ماه پایانی سال و فروردین ماه اوج زمانی بوده است که مشتاقان زیارت شهدا، در قالب کاروان های «راهیان نور» عازم مناطق جنگی به ویژه در جنوب کشور میشوند. اردوهای راهیان نور یکی از بزرگترین رویدادهای فرهنگی کشور محسوب میشود. وقتی میگوییم رویداد فرهنگی، از اتفاقی صحبت میکنیم که آثار اجتماعی و فرهنگی زیادی را با خود به همراه دارد. شاید برای خیلی از افراد که تا به حال به این مناطق سفر زیارتی نکرده باشند و مقوله کاروان راهیان نور آشنا نباشند، این سوال پیش بیاید که دیدن مناطقی که حدود ۴۰ سال پیش در آن جنگی صورت گرفته، چه مزیتی میتواند داشته باشد؟!
* چرا اردوی راهیان نور؟!
شاید اگر بسیار سطحی به این ماجرا نگاه کنیم نتوانیم پاسخی شایسته به این سوال بدهیم اما شاید یک کلمه در توصیف و توضیح تاثیرات بسیار عمیقی که این سفر می تواند داشته باشد کافی است و آن هم مسئله «الگوسازی» است؛ به خصوص برای جوانان. آن هایی که شاید تا پیش از سفر کاروان راهیان نور حتی اسم شهید «محمدعلی جهان آرا» به گوشش هم نخورده باشد. شاید نداند که چه دانشجویانی در کربلای هویزه پیکرهای نازنینشان زیر زنجیرهای تانکها رفت تا وجبی از خاک کشور اسلامیشان به دست یزید زمان نیفتد. شاید بازهم برخی خرده بگیرند که خواندن کتاب میتواند این اطلاعات را به جوانان ارائه دهد. بله؛ اما گفتهاند «شنیدن کی بود مانند دیدن؟». این جمله وصف حال کسانی است که با حضور در سرزمين طلائیه و شلمچه و … آنچه را که شاید هیچ کتابی نمیتواند به خوبی منتقل کند به زائر خود میچشانند و آن تاثیر ماندگار ایثاری است که فرزندان این آب و خاک در این سرزمین ها با نثار خون خود به نسل های بعد خود آموخته اند.
شاید خیلی ها نام شهید چمران را شنیده باشند. شاید خیلی ها در مورد ایشان کتاب خوانده باشند، اما به دهلاویه نیامده و محل شهادت ایشان را ندیده باشند، نمیتوانند درک کنند که چطور می شود آمریکا و تمام رفاه و آسایش مالی و امکانات آنجا را رها کرد و در راه مبارزه با ستم راهی بیابانها شد؟!
بدون شک، میتوان گفت که بزرگترین کار فرهنگی همین کاروان های راهیان نور است و بزرگترین معلم های فرهنگی کشور، شهدایی هستند که خونشان بر روی زمین پاک مرزهای کشورمان ریخته و هنوز تازه است.
* سرزمین امدادهای غیبی
حضرت آیت الله خامنه ای در دهه ۹۰، سفارشهایی برای بهتر برگزار شدن اردوهای راهیان نور داشتند و فرمودند: «من راجع به راهیان نور چند سفارش بکنم: اولاً همه دستگاهها به نوبه خودشان به این حرکت کمک کنند؛ همه دستگاههای مختلف کشور که میتوانند به این حرکت کمک کنند، کمک کنند؛ دیگر اینکه ابعاد فرهنگی و اجتماعی راهیان نور را هرچه میتوانند تقویت کنند. ببینند واقعاً عمق فرهنگی در این حرکت عظیم مردمی چگونه تأمین خواهد شد، آن را دنبال کنند، پیگیری کنند. سفارش دیگر، درباره راویان است؛ کسانی که در مناطق راهیان نور برای این مسافرین و کسانی که [به آنجا] میروند، روایتگر حوادث هستند، امانت را در این روایتگری به طور کامل رعایت کنند.»
و در جای دیگر یادآور شدند: «بنده با مبالغه کردن و اغراقگویی کردن و مانند اینها مخالفم. هیچ لزومی ندارد ما اغراق بکنیم، آنچه اتفاق افتاده به قدر کافی شرافتمندانه و پرانگیزه و جذاب هست و لزومی ندارد ما همینطور یک چیزی به آن اضافه کنیم. گاهی شنیده میشود که نقش امدادهای غیبی را به شکل عامیانه افزایش میدهند؛ امدادهای غیبی قطعاً وجود داشت، ما شاهد بودیم، میدانیم که امدادهای غیبی وجود داشت، منتها امداد غیبی به شکلهای عامیانهای که گاهی اوقات تصویر میکنند، نبود. خدای متعال قطعاً کمک میکند؛ خدای متعال در جنگ بدر به فرشتگان خودش امر کرد که بروید از مجاهدین فیسبیلالله حمایت کنید، کمک کنید، خداوند متعال همه جا این کار را برای انسانهای مخلص میکند، اما ما در بیان این مطالب بایستی به اغراق و مبالغه و مانند اینها نیافتیم.».