به گزارش اشراف؛ زینب زارع، در این نشست که با حضور «علیاله سلیمی» کارشناس و منتقد ادبی، «سیده معصومه حسینی» نویسنده اثر و جمعی از علاقمندان برگزار شد، «اشک حوا» یکی از تازهترین آثار انتشارات سورهمهر نقد و بررسی شد.
معصومه حسینی در ابتدای این نشست درباره سوژه تازهترین اثرش گفت: پیش از این، چند نفر دیگر به سراغ خانم کلثوم موسوی رفته بودند اما موفق نشدند با او صحبت کنند، چون خانم موسوی سالخورده است و به خاطر رنجهایی که پشت سر گذاشته کم حوصله شده است. ضمن اینکه به خاطر غم زیادی که در این سالها متحمل شده، تمایلی به کنار زدن خاکستر خاطرات نداشت و نمیخواست دوباره دردها را مرور کند. تا این که خواهرزادهاش او را برای ثبت خاطراتش راضی میکند.
حسینی ادامه داد: در «اشک حوا» شاهد داستانی عجیب و روایت سوگ از دست دادنهای متوالی اعضای خانواده کلثوم هستیم. در واقع اتفاقاتی بزرگ در روستایی کوچک که با محرومیت عجین شده، رخ میدهد. در کنار همه اینها مهاجرت اجباری، خوشهچینی، خشکسالی، سیل، زلزله، قتل و ترس از موجودی که در روستا شایع شده سایهاش همه جا دیده میشود، زندگی را برای آنها تلخ میکند.
نویسنده کتاب «اشک حوا» افزود: فکر میکنم نقطهقوت کتاب جایی است که علاوه بر نقل قصه زندگی، مسائل فرهنگی و تاریخی یک جامعه کوچک روستایی را روایت میکند و اطلاعاتی از شیوه زندگی و خرده فرهنگهای منطقه جنوب به مخاطب منتقل میکند. خوشبختانه انتشار کتاب بازخورد خوبی هم در میان خوانندگان داشته و توانستهاند با داستان ارتباط برقرار کنند. بعد از مطالعه کتاب خیلیها میگویند انگار سالهاست ما این خانم را میشناسیم. اما برای برخی دیگر سوال است که این اتفاقات در ایران رخ داده است؟ و آیا این داستان برای دوره و زمانه ماست؟
حسینی در ادامه درباره نامگذاری کتاب گفت: داستان درباره زنی است که زمانی دختر، همسر و مادر بوده و در هر مرحله رنجی را پشت سر گذاشته است. این زن باید قدرتی ماورایی داشته باشد تا بتواند این درد و رنج را تحمل کند و ادامه دهد. از این جهت نام «حوا» را انتخاب کردم، حوایی که زن است و مادر. این کنایه میزند به حوایی که در ابتدای خلقت وجود داشته و همه چیز به دست او رقم خورده و حالا ما در این جا ادامه رنجهای او را تحمل میکنیم.
در ادامه علیاله سلیمی کارشناس و منتقد حوزه کتاب صحبتهای خود را اینگونه آغاز کرد: سیر حوادث و ماجراهایی که در کتاب رخ میدهد ما را دقیقا به همان نقطه جنوبی استان فارس میبرد. در طول مطالعه کتاب خواننده علاوه بر آشنایی با شهید شاهحسنی با خانواده او هم آشنا میشود. برای مثال مادر کلثوم هم زندگی عجیبی داشته و چقدر نگارش کتاب زندگی او جذاب خواهد بود. میتوان گفت کتاب شناسنامه منطقه خُنج استان فارس و داستان سه نسل از زنان ایران در این منطقه محسوب میشود.
سلیمی در ادامه افزود: چون مصاحبهها از قبل توسط خواهرزاده راوی جمعآوری شده، نویسنده سعی کرده این مواد آماده را در کنار هم قرار دهد که از حق نگذریم با تسلط به فنون داستاننویسی، متن روان و شیوایی خلق کرده است.
او اضافه کرد: کتاب در جاهایی شبیه رمان شده است. چون این خانم زندگی بسیار تراژیکی داشته اما نویسنده اجازه نداده این اتفاق بیفتد و کتاب وجه مستندگونه خود را نگه داشته است، اما در کتاب گاهی مرز واقعیت و داستان گم میشود و اگر روی جلد را نخوانیم فکر میکنیم با داستانی ساخته ذهن و تخیل نویسنده روبرو هستیم. وفاداری نویسنده به مستندنگاری گاهی به نقطه قوت و گاهی به نقطه ضعف تبدیلش می شود.
این کارشناس حوزه کتاب با بیان نقدی بر کتاب تصریح کرد: روایت داستان به گونهای پیش میرود که اطلاعاتی از کلثوم موسوی به مخاطب نمیدهد. اگر «اشک حوا» رمان بود شاید از نویسنده ایراد میگرفتم چون شخصیت اصلی داستان را به خوبی معرفی نکرده است.
گفتنی است، «اشک حوا» روایتی است از زندگی سیده کلثوم موسوی همسر شهید حسین شاهحسنی که در قالب داستانی پر احساس به شکلی روان نوشته شده است. سیده کلثوم موسوی زنی عاشقپیشه اهل روستای محمله، روستایی حوالی شهر خُنج در جنوب استان فارس است که به همسرش علاقه فراوانی دارد. او در طول زندگی خود فراز و نشیبهای زیادی را تجربه میکند که یکی از پردردترین این اتفاقات شهادت همسرش حسین است. اما او صبور و استوار ستون زندگیاش میشود و اجازه نمیدهد خانهاش فرو ریزد. او فرزندانش را در سایه این جمله می پروراند: «این شهید من، نه تنها پدر شما که پدر همه فرزندان ایران است.»
https://eshraf.ir/?p=69719