اشراف – ملیحه عنبری: بخشی از تمدن و پیشرفت جامعه با سبک زندگی و فرهنگ آن جامعه سنجیده شده و قضاوت میشود. در این میان، صداقت و درستی یکی از مهمترین شئون سبک زندگی اجتماعی افراد محسوب شده و مورد توجه قرار میگیرد. بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب در طرح مسائل مهم در حوزه سبک زندگی در دیداری که در سال ۹۱ با جوانان استان خراسان شمالی داشتند، به این موضوع پرداخته و دو سوال اساسی را مطرح کردند؛ «آیا در معاشرتهای روزانه همیشه به هم راست میگوییم؟ دروغ چقدر در جامعه رواج دارد؟»
دروغگویی اگرچه پدیدهای فراگیر در سراسر جهان است اما ریشهای تاریخی در جامعه ایرانی دارد. یکی از ریشههای مهم در دروغگویی، موضوع تظاهر و ظاهرسازی افراد است. پدیدهای که از دوران سلطان محمود غزنوی به شکل گستردهای در جامعه رواج یافت و به دلیل فساد حکومت و تفاوت اقتصادی بین اقشار مردم، ظاهرسازی به یکی از اصول مهم زندگی مردم بدل شد. در همین جریان هم، افراد به شکلی ناخودآگاه در عمل و فکر گاه دچار دوگانگی شده و به دروغگویی درباره خود و اطراف خود میپردازند.
این جریان البته در برهههایی از تاریخ نظیر قاجاریه با شدت بیشتری فراگیر شده و باعث سقوط جامعه به ورطه بدلگرایی و دروغ شده است؛ شواهد مختلف از تملقها و مفاسد درباریان در این دوره، گواهی خوبی بر این مدعاست.
دکتر علی انتظاری، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تظاهر و بدلگرایی را از ریشههای مهم گسترش دروغ در جامعه میداند و میگوید: «این بیماری یکی از منابع مهم گرایش به دروغ محسوب میشود؛ یعنی ما بدل را به اصل ترجیح می دهیم و البته وقتی بدل در جامعه رواج یافت در همه عرصهها رسوخ پیدا می کند. برای مثال در بحث آکادمیک، همین که افراد تنها به دنبال مدرک هستند و حتی حاضرند مدرک جعلی درست کنند یا مدرک بخرند. مدرک به منبع منزلت اجتماعی تبدیل میشود و جامعه نیز به همین ظاهر اکتفا می کند. »
انتظاری، البته برای مقابله با این عادت زشت راهکار هم ارائه میدهد و میگوید: «تقویت روحیه اصیل دینی موجب کاهش دروغ در جامعه می شود. یکی از مصادیق شخص کذاب این است که خبری را بدون وارسی نقل می کند، ما آیه قرآن نیز در این زمینه داریم که باید صحت اخبار تأیید شود اما متأسفانه این فرهنگ غلط در جامعه ما رواج زیادی دارد که به ضعف دینداری اصیل و توجیهات بیهوده بر میگردد.»
فتنهگری با دروغگویی!
آفت دروغ البته فقط در بین افرادی که بنمایه دینی ضعیفی دارند، مشاهده نمیشود و بسیاری از دینداران هم با واژهای به اسم «دروغ مصلحتی» به دنبال توجیه دروغگویی خود هستند. بارها گفته شده که دروغی که مصلحت داشته باشد، بهتر از راستی است که فتنه به پا کند اما واقعیت این است که بسیاری از کسانی که میخواهند با دروغ از فتنهای جلوگیری کنند، در واقع خود به دنبال ایجاد فتنه بزرگتری هستند.
چه در بعد سیاسی و چه در بعد اجتماعی، افراد زیادی هستند که با توجیه رفتار خود، به راحتی دروغ میگویند، تا جایگاهی را تصاحب میکنند و یا رقیبی را از میدان به در کنند. «پیمان صدر» جامعهشناس، در این خصوص معتقد است: « برخی افراد شایستگیهای لازم برای رسیدن به مقامی خاص را ندارند. در عین حال آن جایگاه را میخواهند و آنچه خوب از پس آن بر میآیند، دروغ گفتن و از میدان به در کردن رقیب است. پس دروغ میگویند و آنچه میخواهند به دست میآورند. »
وی اضافه میکند: «اینها انسانهایی هستند که در هر برههای برای رسیدن به آنچه نمیتوانستند به دست بیاورند، مسیر مستقیم را دور زدهاند. برای آنها دروغ، تابو نیست و به نوعی هدف، وسیله را توجیه میکند. برخی نیز آنقدر راست گفتهاند و به جایی نرسیدهاند که حال ترجیح میدهند، همرنگ جماعت باشند.»
خانواده سنگر اول آموزش
ریشه بسیاری از دوروییها و دروغگوییها را باید در نحوه تربیت و آموزش فرد جستجو کرد. دکتر طهمورث شیری، جامعه شناس با اشاره به این که آموزشهای خانوادگی در این زمینه نقش بسزایی دارند، تأکید میکند: خانوادهها گاهی بدون اینکه خود بخواهند به فرزندانشان دروغگویی را آموزش می دهند و موجب می شوند تا شخصیتهای غیرخلاق و دوگانه شکل بگیرد.
شیری با تأکید بر این که ترس و دروغگویی دو روی یک سکه هستند، می گوید: وقتی دروغگویی در جامعه ای رواج یافت، نوآوری، شکوفایی خلاقیت، بروزاستعدادها و تعامل صحیح با دیگران و اعضای خانواده به مخاطره میافتد و شخصیتهایی در جامعه شکل می گیرد که بشدت مضطرب و نگرانند. چون دروغگویی تحت هر شرایطی (ارادی یا غیر ارادی) ترس و اضطراب به همراه دارد و مانع روبرو شدن با شخصیتهای سالم در جامعه می شود.
جامعه از مسئولین تاثر میپذیرد و مسئولین هم از بطن همین جامعه به قدرت میرسند. اگر در جامعهای مسئولان به راحتی دروغ بگویند، فضا را برای دروغگویی سایر آحاد جامعه هم فراهم میکنند؛ بررسی ریشههای تاریخی هم گواهی بر این موضوع است که رفتار مسئولان و حاکمان تا چه حد به رشد رفتارهای متظاهرانه و دروغگویانه منجر شده است. بنابراین شاید لازم باشد، در وهله نخست، مسئولان هم بیشتر با مردم صادق باشند و همزمان هم خانوادهها صداقت را از همان کودکی به فرزندانشان بیاموزند.