
اشراف – شاهرخ صالحی کرهرودی: هفته گذشته انفجاری مهیب در بندر شهید رجایی رخ داد؛ حادثهای که نهتنها به کشتهشدن تعدادی از هموطنان و مجروحیت تعدادی دیگر منجر شد بلکه یکی از شریانهای حیاتی اقتصاد کشور را با اختلال مواجه کرد. اما اگر به این حادثه را از دل دود و آتش بیرون بکشیم و از زاویه دیگری ببینیم، واقعیت نگرانکنندهتری آشکار میشود: بحران اطلاعرسانی در شرایط اضطرار.
سکوت، نخستین واکنش رسمی
تا ساعاتی پس از حادثه، جز ویدیوهای پراکنده مردمی و زمزمههایی در شبکههای اجتماعی، هیچ روایت روشن و رسمی از آنچه رخ داده بود، وجود نداشت. همین خلأ، طبق قاعده همیشه، جایی برای شایعه ساخت؛ از احتمال حمله خرابکارانه گرفته تا فرضیههای اغراقشده درباره حجم خسارت. هر روایت، پرهیجانتر از قبلی و هر سکوت، بسترزاتر برای اضطراب عمومی.
در چنین شرایطی، اطلاعرسانی رسمی میتوانست مرز بین «وحشت اجتماعی» و «آگاهی مسئولانه» باشد. اما نهتنها تأخیر در اعلام جزئیات حادثه رخ داد، بلکه اطلاعات اولیه هم ناقص و بعضاً متناقض بود. هنوز آمار دقیق کشتهها، میزان خسارت مالی، و دلیل فنی یا احتمالی حادثه به روشنی و با جزئیات از سوی مقامات مربوطه ارائه نشده است.
تجربه جهانی؛ سه اصل بنیادین در بحران
در بسیاری از کشورهای جهان، به ویژه در بحرانهای مشابه، اطلاعرسانی سریع و شفاف به یک اصل غیرقابلانکار تبدیل شده است. طبق استانداردهای بینالمللی مدیریت بحران، که در بسیاری از کشورهای پیشرفته اجرا میشود، نخستین اقدام پس از وقوع یک حادثه جدی، اعلام اطلاعات اولیه بهصورت شفاف و معتبر است. در کشورهای دارای تجربه مدیریت بحران، اطلاعرسانی نخستین سنگر مواجهه با فاجعه است. بر اساس استانداردهای بینالمللی نظیر دستورالعملهای FEMA در آمریکا یا تجربه دولت نیوزیلند در حادثه زلزله کرایستچرچ، سه اصل در اطلاعرسانی بحران حیاتیاند: صداقت، سرعت، و استمرار. پنهانکاری یا تاخیر در انتشار اطلاعات، نه تنها کمکی به کنترل فضا نمیکند، بلکه پیامدهای اجتماعی سنگینتری نیز به بار میآورد.
براساس الگوی ISO 22322، اطلاعرسانی بحران باید از یک نقطه کانونی واحد، با زبان ساده، اطلاعات دقیق و بهروز، و از مسیرهای رسمی متعدد انجام شود. در حادثه اخیر بندر شهید رجایی اما نه تنها «نقطه کانونی اطلاعرسانی» تعریف نشده بود، بلکه چندگانگی منابع و ناهماهنگی در بیان آمار و جزئیات، به سردرگمی بیشتر دامن زد. در حادثه انفجار بیروت در ۲۰۲۰، دولت لبنان با برگزاری نشستهای خبری منظم و انتشار اطلاعات دقیق، توانست از گسترش شایعات و نگرانیها جلوگیری کند.
بندر حیاتی؛ سکوت مضاعف
بندر شهید رجایی، محل حادثه اخیر، سالانه پذیرای بیش از ۷۰ درصد مبادلات کانتینری کشور است. طبق آمارهای رسمی، هر ساعت توقف در این بندر، خسارت قابل توجهی به زنجیره واردات و صادرات وارد میکند. اما هیچیک از مقامات بندری یا اقتصادی، نه درباره میزان اختلال در فعالیتها، نه درباره تمهیدات جبرانی، شفافسازی نکردند. سکوت مضاعف، نه فقط درباره انسانهای از دست رفته، که درباره زیرساختهای حیاتی کشور.
ضرورت اصلاح ساختار اطلاعرسانی بحران
شاید زمان آن رسیده باشد که دولت چهاردهم، در کنار انتصاب مدیران تازه، ساختارهای پوسیدهای مثل اطلاعرسانی در بحران را هم بازنگری کند. نهادهای مسئول باید بدانند که در دنیای امروز، نداشتن خبر بهموقع، بدتر از داشتن خبر بد است. افکار عمومی را نمیتوان در عصر گوشیهای هوشمند، با تأخیر و کلیگویی آرام کرد. شاید انفجار بندر شهید رجایی، آغازی ناخواسته اما ضروری برای بازنگری در سیاستهای ارتباطی در شرایط بحران باشد. اگر بهموقع درس بگیریم.