به گزارش اشراف، اصغر پورهاجریان در جشنواره هشتم فیلم فجر برای فیلم «مهاجر» ابراهیم حاتمی کیا سیمرغ بلورین جلوههای ویژه را دریافت کرده است. پورهاجریان درباره حضورش در «مهاجر» و جایزهای که دریافت کرد، به ستاد خبری جشنواره گفت: من کارم را از سال ۶۴ در سینما شروع کرده بودم ولی جشنواره هشتم دومین سالی بود که در جشنواره فجر حضور داشتم. سال قبلش «دیده بان» ابراهیم حاتمیکیا و «عبور» کمال تبریزی را در جشنواره داشتم که برای هر دو فیلم هم کاندیدای بهترین جلوههای ویژه بودم، ولی جایزه را من نگرفتم.
او با ذکر خاطرهای از اختتامیه هشتمین جشنواره فیلم فجر گفت: بهخاطر دارم روز اختتامیه با یک پیکان قدیمی به سمت تالار وحدت رفتیم؛ پیکانی که متعلق به مرحوم کاسهساز بود و خیلی جالب بود که شش، هفت نفر سوار یک ماشین شدیم، اگر اشتباه نکنم حسین قاسمیجامی، حاتمیکیا، سیدعلی اکبر اورعی که مدیر گروه جنگ بنیاد سینمای فارابی بود، آقای درویش، من و یک نفر دیگر. در مسیر، بین بچهها صحبت بر سر این بود که چه جایزهای را چه کسی میگیرد، خوب یادم است همانجا «احمدرضا درویش» گفت فکر میکنم پورهاجریان سیمرغ جلوههای ویژه را بگیرد. خودم اصلا انتظار نداشتم این اتفاق بیفتد چون تازه دومین سال حضورم در جشنواره فجر بود و خیلی هم جوان و کم سن و سال بودم و فکر نمیکردم به این زودی به من میدان بدهند و یکی از برگزیدههای جشنواره باشم اما از آنجایی که «مهاجر» را قبل از جشنواره دیده بودیم و به تأیید صاحبنظران و منتقدان جزء بهترین فیلمهای دفاع مقدس آن سالها بود و مورد توجه آنان قرار گرفته بود، من از این تعریف و تمجیدها، میدانستم اتفاقهای خوبی برای فیلم خواهد افتاد. خودم هم در همان حد که کاندیدا شده بودم، برایم راضی کننده بود اما وقتی شروع کردند به اعلام جوایز، دیدیم که پشت سر هم جوایز را «مهاجر» گرفت که یکی از این جوایز هم سیمرغ جلوههای ویژه بود.
این مسئول جلوههای ویژه سینما درباره داوران دوره هشتم جشنواره گفت: داورهای آن دوران واقعا با دقت و وسواس زیاد از بهترین سینماگران انتخاب میشدند، سینماگرانی مثل شهید آوینی، مرحوم سیفالله داد، محمدمهدی دادگو، احمدرضا درویش و … جشنواره فجر آن سالها از رنگ و بوی سیاسی و جناحی و سفارشی به دور بود.
او با نقل دو خاطره از فیلم «مهاجر» گفت: برای فیلمبرداری سکانس فینال «مهاجر» در نیزاری در ورامین کار میکردیم که باید یک آتش سوزی بزرگ در آن اتفاق میافتاد. پنج، شش روز در این نیزار فیلمبرداری داشتیم، آنقدر نیها خشک بود که دائما حاتمیکیا سفارش می کرد کسی کبریت در نیزار نیندازد… آن قدر که فکر میکردیم آن نیزار آمادگی مشتعل شدن دارد. تا اینکه به سکانس مورد نظر رسیدیم؛ هر کاری کردیم دیدیم نیها آتش نمیگیرند؛ نفت ریختیم، بنزین ریختیم؛ بعد فهمیدیم روی این نیها خشک است و داخلشان، تر و آبدار است. در نهایت مجبور شدیم یک پمپ خیلی قوی آوردیم ترکیب نفت و بنزین را از فاصله سی چهل متری پمپاژ کردیم و آتش سوزی نیستان فینال فیلم را اینطور درست کردیم. این کار در عین این که سخت و استرسزا بود ولی بعد از سه دهه همچنان برایم جذاب و خاطره انگیز است. یک خاطره دیگر هم دارم که مربوط به یکی از سکانسهای معروف فیلم است. همان سکانسی که پهباد یا همان پرنده مهاجر به طرف دکل عراقی آر پی جی شلیک میکند و دکل منفجر میشود. این صحنه را نزدیک حسن آباد قم و در یک پادگان به نام انصار الحسین (ع) فیلمبرداری کردیم روی دکلی که از پیش آنجا آماده بود به ارتفاع حدود ۳۰ متر، یک اتاقک مکعب شکلی را گروه صحنه درست کرده بودند و آن را درست بالای دکل گذاشته بودند بدون هیچ چفت و بستی و بدون اینکه آن را حائل کنند یا ببندند، طوری بود که اگر باد میآمد این اتاقک به زمین سقوط میکرد. من آن روز کمی با تاخیر به سر صحنه رفتم و درست لحظه ای که میخواستند صحنه را اجرا کنند، رسیدم و دیدم دستیارم سیدحسن سیدشجاع با چه مشقتی از این دکل بالا رفته بود و میخواست آن را برای انفجار آماده کند. میگفت این اتاقک به هیچچیز بند نبوده و اگر میافتاد با همان اتاقک به پایین پرتاب میشد؛ تا مدتها پس از پایان کار، شبها با کابوس این که دستیارم با آن اتاقک به پایین افتاده از خواب می پریدم. نکته خیلی جالب دیگر این صحنه این بود که برای انفجار دکل مجوز لازم را هم نداشتند و فقط گفته بودند یک چاشنی کوچک را میخواهیم بترکانیم. فیلم آماده و تدوین شد؛ روی پرده در حال اکران بود. در حوزه هنری من و مدیر تولید فیلم آقای عبدالله باکیده و مرحوم فرید کشن فلاح، طراح گریم فیلم و همینطور مرحوم اردشیر ایراننژاد که مدیر تدارکات فیلم بود نشسته بودیم که دو نفر از کلانتری آمدند و گفتند اینجا پورهاجریان دارید؟ آقای باکیده مرا به آنها معرفی کرد بعد پرسیدند عبدالله باکیده چه طور؟ دارید؟ من ایشان را معرفی کردم، بعد آنها هم هر دو نفرمان را بازداشت کردند و بردند. بعدها فهمیدیم چون مجوز انفجار نداشتیم و مردم محل هم در جریان انفجار نبودند و زمان زیادی هم از جنگ نگذشته بود، با آن انفجار، چندتایی از شیشههای اطراف شکسته بود و بعد که فیلم اکران شده بود تازه فهمیده بودند که آن انفجار به خاطر این فیلم بوده..!
«مهاجر» در هشتمین جشنواره فیلم فجر در رشته نامزد بود و برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین موسیقی متن، بهترین جلوههای ویژه و بهترین صداگذاری شد.
https://eshraf.ir/?p=740