در زمانه پرهیاهویی که اتفاقات اجتماعی و آسیبهای آن بیش از پیش به چشم میآید، گاه مخاطب خسته از فیلمهای اجتماعی، نیاز به فیلمی دارد که نه در حد کمدیهای مبتذل باشد و نه از آن طرف بوم بیافتد و درام دارک باشد. گاه او نیاز به فیلم اصطلاحا «حال خوب کن» دارد تا دمی در اتمسفر مثبت آن نفسی بگیرد برای دوام و بقا.
فیلم «رمانتیسم عماد و طوبا» از جمله همین فیلمهای حال خوب کن است که به تعداد انگشت شمار در سینمای ایران یافت میشوند.
در سینمای جهان گونه کمدی_رمانتیک همواره وجود داشته و فیلمهای خوبی هم چه در آثار کلاسیک مانند «تعطیلات رمی»، «خانم داتفایر» و «سابرینا» و چه در آثار جدید مانند «یک روز بارانی در نیویورک» از وودی آلن، مشاهده میشود.
در ایرانِ بعد از انقلاب اسلامی هم به سبب جنگ و آسیبهای آن بیشتر آثار متوجه جنگ و مسائل اجتماعی بود اما در دهه ۸۰ آثار کمدی_رمانتیکی تولید شد. در دهه ۹۰ با پررنگ شدن دوباره فیلمهای اجتماعی، این گونه از سینما در ایران کمرنگ شد و همچنان هم جای خالی آن حس میشود.
یکی از فیلمهایی که در چندسال اخیر در سینمای ایران در قالب کمدی_رمانتیک ارائه شد، فیلم «رمانتیسم عماد و طوبا» بوده است که اکنون درحال اکران آنلاین است. کاوه صباغزاده بعد از تجربه موفق «ایتالیا ایتالیا» در ادامه مسیر فیلمسازیاش، این بار با اقتباس از کتابی از آلن دوباتن مجددا راوی یک زوج است که در مسیر زندگی عاشقانه و رمانتیکشان، به فرسودگی در عشق میرسند.
اگرچه ما عنوان کمدی را برای این فیلم بیان میکنیم اما واقعیت این است جنس کمدی این فیلم از جنس خنده برای سرگرمی نیست؛ بلکه کارگردان بیشتر سعی کرده است که در کنار مصائب یک زندگی مشترک، لحظات خوش، شیرین و رنگی را نیز ارائه دهد. این نکته علاوهبر فیلمنامه، در طراحی لباس، طراحی صحنه و تصویرسازی نیز دیده میشود و کمی فضای رئال را با فضای فانتزی درآمیخته است. به همین جهت است که گاه در فیلم احساس میکنیم فضای بین این زوج بسیار آرمانی و تخیلی است.
فیلم صحنههای حقیقی زندگی مشترک را با چاشنی فانتزی درهم آمیخته است، تا فضای فیلم برای مخاطب سرد و جدی نباشد. هرچه باشد، قصه درمورد عشق رمانتیک است و این کلمه خود به تنهایی گرما دارد؛ بنابراین برای نشان دادن آن باید از تصاویر گرم و فضای صمیمی استفاده کرد.
«رمانتیسم عماد و طوبا» دغدغه قابل ستایشی دارد. ما فصل عاشقانه کتاب یک زوج را ورق میزنیم و راوی که سارا بهرامی باشد برایمان از اولینهایشان و از گذشتهشان میگوید؛ دستمان را میگیرد تا برخی از صحنههای زندگی این دو فرد را ببینیم که سیر رابطه آنها چطور بوده است و بر این موضوع تاکید میکند که به قول نادر ابراهیمی «عشق به اعتبار مقدار دوام عشق است نه شدت ظهورش» و رابطه عاشقانه مانند هر رابطه دیگری نیازمند مراقبت است. درست شبیه نوزادی که به دنیا میآید و تا به رشد و بالندگی برسد، نیازمند مراقبت است، عشق و زندگی مشترک هم تا رسیدن به بلوغش، نیاز به مراقبت دارد.
دغدغه کارگردان نشان دادن این مطلب است که رابطهای که با عشق و هیجان شروع میشود، سیری را دنبال میکند و اگر در این مسیر مهارتهای ارتباطی را بلد نباشیم این هیجان به فرسودگی عشق و زندگی ملالآور تبدیل میشود. مهارتهایی را که هیچکسی در این زندگی آن را به ما یاد نداده است و خودمان با آزمون و خطا آن را به دست میآوریم و گاه منجر به موفقیت و گاه منجر به شکست میشود.
به نوعی این فیلم نگاهی روانشناختی به رابطه زن و شوهری دارد که در ایران به واسطه محدودیتهایی که وجود دارد کمتر به آن پرداخت شده است. به واسطه همان محدودیتها، ساختن این گونه فیلمها برای کارگردانان نیز سختتر است. شاید یکی از دلایلی که این فیلم آن طور که باید حرفش را نزده است، هم همین باشد. علیرغم دغدغه درستی که صباغزاده در این فیلم داشت، اما فیلم در حد گوشزد چند نکته روانشناسی باقی مانده، به عمق نرسیده و از آن عبور میکند. این نرسیدن به عمق در بازی بازیگران هم وجود دارد.
با وجود نواقصی که «رمانتیسم عماد و طوبا» هم در فرم و هم در محتوا دارد، اما میتواند شروعی بر بازگشت سینمای کمدی_رمانتیک باشد که این بار برخلاف دهه۸۰ از نوعی پختگی برخوردار است.
هانیه علینژاد
https://eshraf.ir/?p=85885