×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
آیا قضاوت درست امکان‌پذیر است؟

به گزارش اشراف- وجیهه قاسمی، مردم پیوسته درباره دیگران می‌اندیشند و قضاوت می‌کنند. اندیشه‌ها و داوری‌های ما درباره دیگران فقط برای گذراندن زمان نیست، بلکه پیامدهایی برای ما و دیگران در بر دارد؛ مثلا نوع دسته‌بندی ما از دیگران نشان می‌دهد که با آنها مایل به تعامل هستیم یا نه.

برای درک بهتر رفتار اجتماعی مردم لازم است که وارد ذهن آنها شویم. بررسی شناخت اجتماعی دقیقا همین کار را انجام می‌دهد؛ یعنی بررسی تفاسیر ذهنی (شخصی) مردم درباره تجارب اجتماعی خود و طرز تفکر آنان نسبت به جامعه‌ای که در آن قرار دارند. زمانی که روان‌شناسان اجتماعی برای یافتن نشانه‌هایی برای درک رفتار مردم به ذهن آنها راه یافتند، با دو نوع اندیشه روبه‌رو شدند؛ یکی عمدتا خودکار و بی‌هدف –اغلب خارج از هشیاری آگاهانه- و دیگری بیشتر هدف‌دار و تحت کنترل آگاهانه. این کشف بزرگ یعنی خودکار یا تحت کنترل‌ بودن تفکر، تعیین می‌کند که کی و چگونه محتوای ذهن بر رفتار و واکنش‌های اجتماعی تاثیر می‌گذارد. اگر به فرایند تشکیل برداشت‌ها، نگرش‌ها و جذابیت‌ها در میان افراد بپردازیم، خواهیم دید که اندیشه‌های گوناگون چگونه عمل می‌کنند.

وقتی با فرد جدیدی برخورد می‌کنید، تصورات کلیشه‌ای شکل‌گرفته در ذهن شما به شما در نحوه قضاوت و انتخاب نوع برخوردتان خط می‌دهد. به نظر روان‌شناسان اگر بتوانیم بفهمیم تصورات کلیشه‌ای یا قالبی چرا، چگونه و چه وقت اثر می‌کنند، آمادگی بهتری پیدا خواهیم کرد که از اثرات مخرب آنها بکاهیم یا با مردم منصفانه برخورد کنیم.

می‌دانیم که نخستین برداشت‌های ما از دیگران آمیخته به انتظاراتی است که از قبل در ذهن داریم یعنی دسته‌بندی اطلاعات در ذهن هر کسی بسته به خاطرات برخوردهای قبلی او با افراد و اشیا متفاوت است و همین بازنمایی‌های ذهنی به افراد در مواجهه با مردم، رویدادها و اشیا خط می‌دهند. این تصورات قالبی یا کلیشه‌ای می‌توانند ناشی از فرهنگ باشند؛ اینکه ما راجع به قومیت‌ها یا ملیت‌های مختلف چه برداشت و تفکری داریم، معمولا برخاسته از تفکری فرهنگی است تا تجربه شخصی خودمان. اینکه صاحبان قدرت مانند والدین یا رسانه مدام با چه کلماتی با افراد صحبت می‌کنند، در آنها تصورات قالبی ایجاد کرده یا آنها را فعال‌ می‌کنند که در نتیجه به رفتار قالبی منتهی می‌شود. درواقع با آماده‌سازی‌های ناخودآگاه، تصورهای قالبی خاصی به فعالیت درمی‌آیند و رفتارهای افراد و جامعه به سمت و سوی خاصی می‌روند؛ مثلا دسته‌بندی ذهنی ما درمورد نژاد یا قوم خاصی سبب می‌شود صرف مواجهه با فردی از آن نژاد یا قوم، رفتاری مثبت یا منفی بسته به دسته‌بندی ذهنی ما نسبت به او فعال شود و با او رفتاری مهربان یا برعکس خشن داشته باشیم.

سوال اینجاست که اگر رفتارهای قالبی اینقدر خودکار و فراگیر هستند که می‌توانند مثلا به صرف دیدن چهره کسی به طور خودکار به فعالیت درآیند، به علاوه وقتی که فعال شدند، به‌گونه‌ای بر افکار و اعمال ما تاثیر بگذارند که منجر به بروز رفتارهایی در ما و دیگران همسو با آن شوند، آیا ما هرگز واقعا به شناخت درست کسی دست می‌یابیم؛ شناختی که آزاد از اثرات مخرب تصورهای قالبی باشد؟

خوشبختانه فقط در صورتی که آگاهانه به ارزیابی ویژگی‌های شخصی یک فرد بر پایه ارتباط شخص با شخص می‌پردازیم، به برداشت درستی از دیگران دست می‌یابیم، بنابراین شاید باید این فرهنگ در جامعه ما با رواج استفاده از شبکه‌های اجتماعی، گسترش یابد که تا وقتی که ارتباط و دوستی نزدیکی با افراد نداریم و تا زمانی که با دسته‌بندی‌های نخستین ذهنی خود و تصورات قالبی و کلیشه‌ای ناخودآگاه به پدیده‌ها، رویدادها، مردم و اشیا می‌نگریم، بهتر است خود را از قضاوت دور نگه داریم.

برچسب ها :

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.