به گزارش اشراف- وجیهه قاسمی، در رویا دیدن خاطرههایی را پدید میآوریم، درحالیکه همزمان میدانیم در حال خواب دیدن هستیم. خواب پدیده بیحرکت و ساکنی نیست؛ چنانچه برخی از افراد در خواب راه میروند. افراد در خواب از محیط خود منفک نیستند، به عنوان مثال یک مادر حتی اگر خواب باشد به حرکت یا صدای نوزادش حساس است. خوابیدن عملی غیرارادی است اما برخی از افراد میتوانند در زمان مورد نظر خود از آن برخیزند و گاهی نیز همین افراد ممکن است نتوانند همین خواسته خود را گاهی عملی کنند.
محققان با بررسی مغز و حرکات چشم در خواب دریافتهاند که گرچه مغز هنگام خواب از دریافت پیامهای محیطی جدا میشود، با وجود این فعال میماند و به طور خودبهخود از عصبهای ساقه مغز پیام دریافت میکند؛ عصبهایی که از ساقه مغز سرچشمه میگیرند، پیامهایی را به مراکز کنترل حرکات چشم و نواحی مرتبط با فعالیتهای حرکتی مغز منتقل میکنند یعنی گاهی در خواب، مغز رویدادهای نورونهای مرتبط با فعالیتهای حرکتی و دیداری را ثبت میکند بدون اینکه در اندام مربوط به این نورونها اتفاقی افتاده باشد. همچنین محدودههایی از مغز که در پردازش خاطرات هیجانی دخالت دارند نیز افزایش فعالیت قابل توجهی پیدا میکنند.
گاهی افرادی که از خواب برخاستهاند محتوای رویای خود را به طور واضح به خاطر دارند و بیان میکنند. این محتواها معمولا غیرمنطقی ولی داری بار هیجانی بالایی برای فرد است. گاهی نیز متشکل از زندگی روزمره فرد و بدون بار عاطفی و هیجانی است.
هرچند بسیاری از افراد هستند که میگویند خواب نمیبینند یا خواب خود را صبح که بیدار میشوند به یاد نمیآورند، اما شواهدی از پژوهشها نشان میدهند که این افراد به اندازه افرادی که خواب خود را گزارش میکنند یا به یاد میآورند، خواب میبینند؛ البته برخی بیماران با آسیب مغزی خاص خواب نمیبینند. افزون بر این، زمان بیدار شدن فرد و انگیزه او در به یاد آوردن رویا میتواند به افراد کمک کند محتوای حافظه رویای خود را بازیابی کنند.
بیشتر اوقات افراد نمیدانند که در خواب هستند و بنابراین نمیتوانند تاثیری بر روند رویایشان بگذارند. روانشناسان نشان دادهاند که میتوان بر محتوای رویاها با ایجاد تغییراتی در محیط یا واردکردن تلقین در زمان پیش از خواب تاحدودی تاثیر گذاشت.
پیچیدگی پازل خواب و رویاهای ما موضوعی بوده که سبب شده همواره بشر در پی یافتن پیوند خواب و بیداری باشد. در این راستا شاید بد نباشد در مورد مراقبه صحبت کنیم. همانطور که میدانیم، مراقبه به حالتی گفته میشود که در آن هشیاری در فرایند مراسم و تمرینهایی تغییر پیدا کند. کنترل و تنظیم تنفس محدود کردن توجه و تمرکز، خاموشسازی محرکهای بیرونی، قراردادن بدن در وضعیت خاص یوگا و شکل دادن به تصویرهای ذهنی درباره یک رویداد یا نماد از جمله این حالتها هستند. نتیجه چنین فرایندی حالتی خوشایند از آرامش است. برخی از افراد پس از تمرین مکرر چنین وضعیتی میتوانند حالتی روحانی را تجربه کنند. آنطور که خود بیان کردهاند، در آن حالت هشیاری خود را از دست داده و خود را در دنیایی فراتر از دنیای هشیار خود یافتهاند. چنین توضیحی در هر یک از ادیان و نیز ادبیات بودایی، هندی، تصوف، کلیمی و مسیحیت به نوع خاص خود ارائه شده است. پژوهشها روی افرادی که بیش از ۸ هفته مراقبه منظم داشتهاند، کاهش در سطح اضطراب و عواطف منفی افزایش فعالیت در بخشهایی از مغز را نشان میدهد که مرتبط با عواطف مثبت و افزایش کارکرد دستگاه ایمنی است. آثار سودمند تنشزدایی و آرامشبخشی آن، پژوهشگران را به انجام پژوهشی واداشت که طی آن مشخص شد مراقبهکنندگان مدت قابل توجهی از زمان مراقبه را از نظر فیزیولوژیک در خواب بودهاند.
مراقبه، قرارگرفتن در خلسه یا خواب مصنوعی یا خواب واقعی همراه با تلاش برای یادگرفتن و تمرین تمرکز بر مثبت اندیشیدن و ترک افکار منفی کمکی است که خواب میتواند به بشر بکند. درک معمای خواب شاید آسان باشد، وقتی به این جنبه از آن بیشتر توجه کنیم.
https://eshraf.ir/?p=10228