اشراف، شاهرخ صالحی کرهرودی: فضای مجازی اینروزها بیشتر از اینکه نمایش انسانهای واقعی باشد، نمایشی از تصاویر ساختگی و دروغین از افرادی است که به دنبال معرفی یک شخصیت خاص از خودشان به دیگران است؛ در شرایطی که مانور تجمل و تبلیغات گسترده مانکنها و به اصطلاح «بلاگرها» کل فضای مجازی را به خود اختصاص داده است، انتشار تصاویر گاه و بیگاه از بروز رفتارهای خشن توسط برخی افراد هم به چاشنی جدید این فضا بدل شده است.
«شاه مازندران»، حیوان آزاری معروف و حالا جوان سیرجانی، نمونههای جدیدی از ترویج خشونت در فضای مجازی هستند؛ هرچند که اولی پس از دستگیری، بر اثر یک درگیری در زندان کشته شد و دومی هم مدتهاست در زندان آب خنک میخورد اما رفتار جوان سیرجانی که اخیرا در فضای مجازی بهشدت بازنشر شده بود، یک زنگ خطر جدی برای جامعه جوان کشور بود. از یک طرف، دختری که بیمحابا به دام یک جوان غریبه میرود و از سوی دیگر، جوانی که به واسطه فضای مجازی، اساس قدرت و اختیار میکند تا هر گونه که میخواهد رفتار کند.
البته بعد دیگر این ماجرا کاربرانی هستند که مدام در حال تشویق یکدیگر به بازنشر این تصاویر هستند؛ اگرچه پخشکنندگان در همه این موارد به ظاهر خواستار اعمال مجازات برای متخلفان هستند، اما گسترش روز افزون این موج، به ترویج بیشتر خشونت در جامعه دامن میزند. گرچه قانون برای عاملان بروز این خشونت ها و رفتارهای غیراخلاقی مجازاتی در نظر گرفته اما اینکه آیا دامن زدن به انتشار اینگونه تصاویر و تشویق به تولید و انتشار اینگونه کلیپها حتی به بهانه مجازات متخلفان هم بخشی از جرم تلقی می شود یا نه با ابهام مواجه است.
نگاهی به آمارهای مربوط به گسترش خشونت در جامعه میتواند این فرضیه که افزایش اینگونه تصاویر خشونت بار در فضای مجازی بازتابی از جامعه واقعی ما است را تقویت کند. گزارشهای پزشکی قانونی هم نشان می دهد که در ایران در هر دقیقه یک نزاع صورت می گیرد و روزانه یک هزار و ۶۰۰ پرونده نزاع منجر به جرح در این سازمان تشکیل می شود.
اما موضوعی که همچنان وجود دارد این است که فضای مجازی و رسانههای نوین چه نقضی در بسط و بروز این خشونتها دارند؟
اسماعیلی قدیمی استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی پیش از این گفتگویی در خصوص تاثیر رسانههای نوین بر رشد خشونت در جامعه گفته بود: وسایل ارتباط جمعی باید هنجارها و ارزش ها را بازتولید کنند و هر جامعه ای که توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی پیدا میکند باید متناسب با آن نظام های فرهنگی نیز توسعه پیدا کنند و از طریق ابزارهای فرهنگی، جامعه را آماده ورود به نظام های جدید کنند. نظام های اخلاقی و فرهنگی باید خود را متناسب با توسعه بازتولید، احیا و آماده رو به رو شدن با شرایط جدید کنند و جامعه را برای مواجه با تغییر و تحولات آماده کنند.
وی با بیان اینکه متاسفانه نهادهای فرهنگی ما ضعیف هستند و برنامه ندارند، معتقد است: ما با تکنولوژی روز پیش می رویم بدون آنکه به اقتضائات و ساز و کارهای کنترلی و پیوستهای فرهنگی توجهی کنیم و به همین دلیل شاهد هر نوع رفتاری در مواجهه با رسانه های جدید هستیم و در نبود نظام های تشویق و تنبیه مناسب زمینه برای سوءاستفاده و بداخلاقیها فراهم میشود.
حالا با این توضیحات، شاید بتوان تحلیل درستتری از واقعه و فضای رخداده در حادثه سیرجان داشته باشیم؛ دخترکی ۱۶ ساله که در فضای مجازی با پسری سیرجانی، رابطه دوستی داشته، پس از مدتی با شخص دیگری دوست میشود اما بازهم به دعوت همان جوانک سیرجانی، به تنهایی از تهران رهسپار سیرجان میشود. فضای مجازی که قرار است، ابزاری برای کاهش فاصلهها و ترویج هنجارهای اجتماعی باشد، در اینجا به وسیلهای ضدهنجار تبدیل میشود. در نقطه مقابل هم پسری که به دنبال انتقام جویی بچهگانه خود از دخترک جوان است، او را به باغی کشانده و مورد آزار قرار میدهد و برای اینکه ثابت کند که چقدر در این بازی احمقانه قدرتمند است، ابزار ارتباطی فضای مجازی را مأمنی برای نشاندادن قدرتطلبی خود میکند. از هر دو طرف که به ماجرا نگاه شود، عدم آموزش سواد رسانهای از یک سو و عدم نظارت بر رفتارهای جوانان در فضای مجازی را میتوان به وضوح مشاهده کرد. فضای مجازی، ارزشها را به قهقهرا میبرند اگر فکری به حال آموزش جامعه نکرد.
https://eshraf.ir/?p=3458